به گزارش خبرگزاری بسیج از البرز، متن خطبه های نماز جمعه این هفته حجتالاسلام والمسلمین مجید صفدری امام جمعه مهستان، به این شرح است:
آسیبپذیری شدید اقتصاد آمریکا در جنگ تعرفهای
در صورت آغاز یک جنگ تجاری جهانی فراگیر، اقتصاد ایالات متحده در معرض بیشترین آسیب تورمی و اختلال اقتصادی قرار میگیرد. مطالعات اقتصادی نشان میدهد که کاهش بیش از ۴۳ درصدی صادرات آمریکا در چنین شرایطی، اقتصاد این کشور را بهشدت متزلزل خواهد کرد. جنگ تعرفهای با الهام از اقدامات یکجانبه ترامپ، چرخههای تلافیجویانه را در سطح بینالمللی به راه انداخته و همکاریهای چندجانبه جهانی را تضعیف خواهد کرد.
طبق گزارش محققان دانشگاه استون انگلیس، اعمال تعرفه ۲۵ درصدی بر تمام واردات به آمریکا، میتواند ۱.۴ تریلیون دلار خسارت به اقتصاد جهانی وارد کرده و منجر به افزایش شدید قیمتها و کاهش استاندارد زندگی در آمریکا شود. این موضوع نشاندهنده عدم مصونیت اقتصاد آمریکا از سیاستهای تهاجمی و انزواطلبانه دولت آن کشور است.
آمریکا ناتوان در جنگ چندجبههای
همزمان با تشدید رقابت و تقابل با دیگر قدرتهای جهانی، آمریکا وارد جنگی در چند جبهه شده که توان مقابله همزمان با همه آنها را ندارد. این وضعیت، نهتنها پایههای اقتصادی آمریکا را متزلزل میکند، بلکه موقعیت سیاسی افرادی مانند ترامپ را نیز به خطر میاندازد.
فرصتآفرینی برای کشورهای مستقل
در چنین فضای آشفتهای، تمرکز آمریکا بر چند بحران همزمان، میتواند فرصتی بینظیر برای کشورهای مستقل همچون ایران فراهم کند تا با قدرتنمایی هوشمندانه، جایگاه منطقهای و بینالمللی خود را تقویت کنند. شواهد نشان میدهد که آمریکا ناچار به عقبنشینی از برخی مواضع افراطی خود و اعطای امتیازات به رقبا خواهد شد، چرا که ادامه این روند، به زیان مستقیم خود آنها منجر خواهد شد.
استراتژی شوک اولیه در مذاکره؛ سیاست تعرفهای ترامپ و پیامدهای جهانی
ابزار فشار برای کشاندن رقبا به میز مذاکره
دونالد ترامپ با بهرهگیری از سیاستهای تعرفهای تهاجمی، از استراتژی «شوک اولیه» به عنوان ابزاری برای اعمال فشار بر شرکای تجاری استفاده میکند؛ هدف، وادار کردن کشورها به پذیرش خواستههای آمریکا در مذاکره است. این رویکرد در کوتاهمدت میتواند روابط تجاری دوجانبه را تنشزا و بیثبات کند، اما در بلندمدت، ترامپ به دنبال کسب امتیازات اقتصادی عمده برای آمریکا از مسیر فشار اولیه است.
بازآرایی زنجیره تأمین جهانی
اعمال تعرفههای سنگین، الگوهای سنتی زنجیره تأمین جهانی را تحت تأثیر قرار داده است. بسیاری از تولیدکنندگان، برای فرار از هزینههای اضافی، به دنبال جایگزینی برای تامینکنندگان قبلی هستند. در این میان، کشورهایی نظیر چین که وارداتمحورند ممکن است به سمت بازارهایی مانند ایران برای تامین مواد اولیه یا انرژی حرکت کنند؛ فرصتی بالقوه برای ایران در صورت هوشمندی اقتصادی.
افزایش تورم جهانی و نارضایتی اجتماعی
تعرفههای جدید باعث افزایش قیمت کالاها، کاهش تقاضای مصرفی و کاهش رشد اقتصادی در سطح جهانی میشود. این روند، در آمریکا و اروپا به افزایش فشار معیشتی بر اقشار متوسط و پاییندست منجر خواهد شد و زمینهساز نارضایتیهای اجتماعی و اقتصادی جدید خواهد بود.
پیامدهای غیرمستقیم برای اقتصاد ایران
هرچند ایران مستقیماً درگیر جنگ تعرفهای با آمریکا نیست، اما ساختار شکننده و وابسته اقتصاد ایران باعث میشود از پیامدهای جهانی این سیاستها تأثیر بپذیرد. بهویژه اگر کاهش قیمت نفت و رکود جهانی تشدید شود، درآمدهای ارزی ایران کاهش خواهد یافت و فشارهای اقتصادی داخلی افزایش پیدا میکند.
تشکیل بلوکهای تجاری جدید؛ عبور از دلار
تداوم جنگ تعرفهای و یکجانبهگرایی آمریکا میتواند موجب شکلگیری ائتلافهای تجاری تازه و پیمانهای اقتصادی منطقهای شود. کشورها با هدف کاهش وابستگی به دلار و تنوعبخشی به شرکای تجاری خود، به سوی بلوکهای اقتصادی جدید حرکت خواهند کرد. این تحول ژئواکونومیک ممکن است نظم اقتصادی جهانی را دچار دگرگونی اساسی کند.
موقعیت مطلوب ایران در میانه جنگ تجاری آمریکا؛ تهدید جهانی، فرصت منطقهای
ایران خارج از زنجیره، اما در حاشیه امن تقابلها
در حالیکه بسیاری از اقتصادهای بزرگ جهان درگیر پیامدهای جنگ تعرفهای آمریکا شدهاند، ایران بهواسطه حضور محدود در زنجیره جهانی تولید و تجارت، آسیب مستقیم کمتری دیده است. هرچند کاهش تقاضا برای کالاهای پایه همچون نفت و فرآوردههای انرژی میتواند اقتصاد ایران را متاثر سازد، اما در مقابل، موقعیت ژئواکونومیک کشور در حال تقویت شدن است.
فشار بر چین؛ فرصت برای تهران
اگر جنگ تجاری تنها میان آمریکا و چین شکل میگرفت، پکن ممکن بود در قبال امتیازهای اقتصادی، روابطش با تهران را تحت فشار واشنگتن تعدیل کند. اما اکنون که آمریکا جبهههای متعدد اقتصادی علیه اروپا، آسیا و آمریکای لاتین گشوده است، چین و سایر قدرتها برای حفظ منافع خود به دنبال اتحاد با کشورهایی همچون ایران هستند که از مدار سیاستهای تحریمی آمریکا خارج شدهاند.
جنگ با چند قدرت؛ مسیر اتحاد علیه آمریکا
از منظر سیاسی و اقتصادی، تقابل همزمان آمریکا با چندین قدرت جهانی نهتنها فشار را از ایران برمیدارد، بلکه زمینهساز شکلگیری ائتلافهای جدید اقتصادی علیه سیاستهای یکجانبهگرایانه واشنگتن است. این وضعیت، فرصتی راهبردی برای ایران فراهم میآورد تا با درایت و دیپلماسی فعال، روابط اقتصادی جدیدی با بازیگران بزرگ جهانی ایجاد کند و از انزوای تحمیلی عبور نماید.
جنگ تجاری؛ بسترساز توازن جدید در روابط بینالملل
جنگ تعرفهای ترامپ در حالی کلید خورده که نظم اقتصادی بینالمللی در حال پوستاندازی است. در این شرایط، کشورهایی نظیر ایران که به دلیل تحریمها به سمت اقتصاد مقاومتی و درونزا سوق یافتهاند، میتوانند با هوشمندی، به جای قربانی شدن، به بازیگر موثر بدل شوند. اکنون ایران نهتنها درگیر جنگ تعرفهای نیست، بلکه میتواند از آن بهعنوان فرصتی برای پیوند با قدرتهای نوظهور اقتصادی استفاده کند.
پایان دادن به مجرای سوءاستفاده؛ تصمیم انقلابی رئیسجمهور در مواجهه با پرونده دبیری
تقدم مصالح انقلاب بر رفاقتهای شخصی
در شرایطی که یکی از راهبردهای دائمی ضدانقلاب، ایجاد فضای بیاعتمادی در داخل کشور و القای ناکارآمدی در ساختار جمهوری اسلامی است، اقدام بهموقع رئیسجمهور در مواجهه با ماجرای سفر نامتعارف نوروزی معاون پارلمانی، نقش مهمی در خنثیسازی این پروژه روانی و رسانهای داشت.
نگاه انقلابی به جای ملاحظات شخصی
رئیسجمهور در حالی تصمیم به برکناری معاون خود گرفت که رفاقت دیرین و روابط سابق با فرد مذکور میتوانست عامل مماشات شود. اما تقدم مصالح انقلاب اسلامی و حفظ اعتماد عمومی بر هرگونه ملاحظه شخصی، پیامی روشن به جامعه و دشمنان مخابره کرد: در جمهوری اسلامی، خط قرمزها فراتر از روابط فردی است.
پایان نطفه فتنه رسانهای
ضدانقلاب که در تلاش بود از این موضوع پلی برای ضربه به اعتبار نظام و ایجاد فضای سوءظن عمومی بسازد، با این اقدام قاطع و هوشمندانه، در نطفه خلع سلاح شد. این برخورد نشان داد که نظام جمهوری اسلامی همچنان در برابر خطا و فساد، از ظرفیت اصلاح درونزا برخوردار است و اجازه نخواهد داد که سکوت یا تأخیر در تصمیمگیری، ابزار عملیات روانی دشمن شود.
اعتمادسازی در برابر راهبرد اعتمادزدایی
این اقدام، نه تنها ضربهای کاری به راهبرد اعتمادزدایی دشمن بود، بلکه مایه تقویت سرمایه اجتماعی نظام در میان مردم نیز شد. نشان دادن جدیت در اجرای عدالت و تقدم ارزشهای انقلاب بر ملاحظات شخصی، از مهمترین مؤلفههای بقای مشروعیت جمهوری اسلامی در نگاه مردم است.
تاکید امیرالمؤمنین (ع) بر عدالت، حقمحوری و رضایت عمومی؛ بنیان مردمسالاری دینی
سه ویژگی کلیدی در حکمرانی شایسته
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در نامه ۳۱ نهجالبلاغه خطاب به مالک اشتر، یکی از بنیادیترین اصول حکمرانی اسلامی را بیان میفرماید:
*«ولیکن احب آلامور الیک اوسطها فی الحق و اعمها فی العدل و اجمعها فی رضا الرعیه»*؛ یعنی محبوبترین کارها نزد حاکم، باید آنهایی باشد که در *حقمداری* کاملتر، در *عدالتگستری* شاملتر و در *جلب رضایت مردم* جامعتر باشند.
این سه محور—حق، عدالت و رضایت مردم—اساس پایداری هر حکومت و رمز رضایت الهی و مردمیاند. هر قانونی که این سه ویژگی را داشته باشد، مورد رضایت خداوند و خلق خدا خواهد بود.
تمایز بین خواص و تودههای مردم
حضرت علی (ع) با نگاهی دقیق، جامعه را به دو قشر تقسیم میکند:
۱. خواص خودخواه و زیادهطلب که غالباً به حکومت نزدیکاند و تنها منافع شخصی خود را دنبال میکنند.
۲. تودههای مردم که با تلاش و زحمت، چرخ جامعه را میچرخانند اما کمترین بهره را میبرند.
امام هشدار میدهد که رضایت گروه اول، هرچند پر سر و صدا، جای خشم تودهها را نمیگیرد. اما رضایت تودههای مردم، حتی در صورت نارضایتی خواص، میتواند بنیان حکومت را حفظ کند.
سیره نبوی و علوی؛ الگوی مردمسالاری واقعی
پیامبر اسلام و امام علی (ع) در سیره خود، همواره حامی محرومان و مردم متوسط بودند و در برابر زیادهخواهی خواص ایستادگی میکردند. این نگاه عمیق به رضایت مردم، همان چیزی است که امروز به نام دموکراسی دینی یا مردمسالاری دینی شناخته میشود—مفهومی اصیل در اسلام که در قالبهای نو بازتعریف شده است.
ولایت فقیه و حمایت از محرومان
در دوران معاصر، سیره امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب نیز بر همین اصل استوار است. با وجود برخی نارضایتیها از عملکرد برخی کارگزاران، مردم جایگاه رهبری را چون کوهی از اعتماد مینگرند؛ چرا که رهبری را پناه محرومان میدانند. این اعتماد به ولایت، حاصل سالها رفتار صادقانه و حمایت عملی از مستضعفان است.
هشدار در برابر فریب خواص عوامفریب
در شرایط امروز که مردمسالاری و رأی ملت نقش اساسی در حکمرانی دارد، برخی خواص با ظاهری دلسوزانه و با تکیه بر تبلیغات رسانهای، سعی در فریب افکار عمومی دارند. آگاهی و بصیرت مردم، تنها راه برای جلوگیری از تسلط این خواص فرصتطلب است؛ چرا که اگر توده مردم آگاهانه انتخاب کنند، جامعه هرگز به دست افراد نالایق نمیافتد.
گفتمان امام علی (ع) در نهجالبلاغه، نه فقط آموزهای اخلاقی، بلکه نقشه راهی برای اداره جوامع اسلامی است. با تکیه بر سهگانهی حقمداری، عدالتمحوری و رضایت مردمی، میتوان هم رضایت الهی را جلب کرد و هم پایههای حکومتی پایدار و مردمی را بنا نهاد.
ولایتمداری؛ فراتر از محبت زبانی و احساسی
محبت لازم است اما کافی نیست
بسیاری از افراد گمان میکنند که ولایتمداری تنها به معنای ابراز محبت و احترام به اهلبیت علیهمالسلام است؛ اینکه هنگام شنیدن نام آن حضرات صلوات بفرستند، یا در مجالس عزاداری اشک بریزند، و یا در کلام، از آنان با احترام یاد کنند. بدون تردید، محبت به اهلبیت، واجب شرعی و شرط اولیه ایمان است؛ چنانکه در روایات آمده: *«هل الدین إلا الحبّ؟»* ــ آیا دین چیزی جز محبت است؟ اما این محبت، شرط لازم است، نه کافی.
ولایت، پیوند عملی و جبههمحور است
در قرآن کریم، واژهی "ولایت" به معنای پیوند و پیوستگی عمیق فکری و عملی میان مؤمنان آمده است؛ چنانکه میفرماید: *«وَٱلْمُؤْمِنُونَ وَٱلْمُؤْمِنَٰتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَآءُ بَعْضٍ»* (توبه، ۷۱). ولایت یعنی همجبهگی، یگانگی در مسیر و مقصد، و تلاش جمعی برای یک هدف مشخص در چارچوب یک عقیده مشترک.
در چنین منظومهای، مؤمنان با یکدیگر پیوستهاند و در عین حال، از جبههی مقابل فاصله دارند. یعنی همانطور که به جبههی ایمان اتصال دارند، از جبههی نفاق و کفر و دنیاطلبی گسستهاند. این همان مرز بندی اعتقادی، سیاسی و اجتماعی است که روح ولایتمداری را شکل میدهد.
رفتار ولایتمدارانه؛ شاخص اصلی
ولایتمداری فقط به اشک و زبان نیست، بلکه در رفتار و عملکرد آدمی بروز مییابد. کسی که دم از ولایت میزند، اما در عمل برخلاف مسیر اهلبیت حرکت میکند، از مدار ولایت خارج شده است. چنانکه امام صادق (ع) میفرماید:
*«کُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْنَا شَیْناً»*؛ زینت ما باشید، نه مایه ننگ ما.
یعنی عملکرد ما باید بهگونهای باشد که مردم با دیدن ما، به یاد صداقت، عدالت، پاکی و حقطلبی اهلبیت بیفتند؛ نه اینکه رفتار ما مایه بدنامی مکتب ولایت باشد.
ولایتمداری؛ سنگ محک صفبندی اجتماعی و سیاسی
در عرصهی اجتماعی و سیاسی نیز ولایتمداری بهمعنای صفبندی صحیح است. ولایتمدار واقعی، با جبههای همراه میشود که در خط اهلبیت حرکت میکند—جبههای که در عصر حاضر با رهبری ولیفقیه ادامه دارد. همانگونه که در گذشته، ولایت امیرالمؤمنین ملاک حق بود، امروز نیز تبعیت عملی از ولایت فقیه، معیار تمایز حق و باطل است.
ولایت، مفهومی عمیق و فراگیر است؛ از محبت قلبی آغاز میشود، اما در عمل، تبعیت، صفبندی، مرزبندی و مبارزه برای حق معنا مییابد. کسی که واقعاً اهل ولایت است، نهتنها محبت دارد، بلکه در خط امامش میجنگد، میسازد، صبر میکند، و هزینه میدهد. ولایتمداری یعنی زیستن در متن جبهه حق، نه فقط گریستن بر مصائب آن.
مذاکره غیرمستقیم؛ راهبرد عزتمندانه ایران در برابر فشارهای آمریکا
آمریکا، التماسگر مذاکره
در شرایطی که فضای رسانهای جهان پر شده از گمانهزنی درباره احتمال مذاکره میان ایران و آمریکا، واقعیت میدانی گویای چیزی متفاوت است. امروز، این واشنگتن است که با فرستادن واسطهها و ارسال پیامها، خواهان گفتوگو با جمهوری اسلامی ایران شده است. رهبر معظم انقلاب بارها بر عدم اعتماد به آمریکا تأکید کردهاند و مذاکرات مستقیم با این کشور را رد کردهاند. دلیل هم روشن است: آمریکا نه اهل وفای به عهد است، نه قابل اعتماد در مسیرهای دیپلماتیک.
دوگانه جنگ یا مذاکره؛ بازی روانی شکستخورده
آمریکاییها با طرح دوگانهی ساختگی «جنگ یا مذاکره»، سعی دارند جمهوری اسلامی را در تنگنای انتخابی جعلی قرار دهند. اما ایران با هوشمندی سیاسی، راه سوم را انتخاب کرده است: مذاکره غیرمستقیم، با حفظ عزت و پیگیری منافع ملی. در ۴۶ سال گذشته نیز ارتباطات غیرمستقیم میان دو کشور، از مسیرهایی چون دفتر حفاظت منافع در تهران و واشنگتن، برقرار بوده است.
اصرار آمریکا بر مذاکره؛ اعتراف به ناتوانی در جنگ
اگر آمریکا توان آغاز و پیروزی در جنگی تمامعیار با ایران را داشت، قطعاً به جای نامهنگاری و میانجیگری، به گزینه نظامی متوسل میشد. اصرار بر مذاکره، نه نشانه قدرت، بلکه اعترافی ضمنی به ناتوانی است. بهویژه آنکه رئیسجمهور سابق آمریکا، که روزی برجام را پاره کرده، امروز مشتاق بازگشت به توافقی جدید با تهران است. این یعنی آمریکا در مواضع خود عقبنشینی کرده، اما ایران همچنان در جایگاه قدرت و ثبات ایستاده است.
مذاکره با حفظ اصول و خطوط قرمز
جمهوری اسلامی ایران بر مبنای منافع ملی و با هوشمندی دیپلماتیک، حاضر به مذاکره غیرمستقیم است، اما هرگز حاضر نیست ارزشها و اصول خود را زیر پا بگذارد. ایران بهدنبال بمب اتم نیست، اما صنعت صلحآمیز هستهای را یک حق مسلم میداند. موشکهای نقطهزن و دوربرد ایران نیز ابزار بازدارندگی مشروعاند و هرگز قابل معامله نخواهند بود.
دفاع از مظلومان؛ غیرقابل چانهزنی
دفاع از ملتهای مظلوم و مسلمان منطقه نیز از اصول خدشهناپذیر سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. ایران نهتنها از حق خود دفاع میکند، بلکه در برابر تجاوز و حضور بیگانگان در منطقه، موضعی صریح و غیرقابل مذاکره دارد. غرب آسیا متعلق به ملتهای مسلمان است و آمریکا و رژیم صهیونیستی در این منطقه، غریبه و متجاوز به شمار میروند.
یکصدایی ملت، دولت و رهبری
آنچه امروز دشمنان ایران باید بدانند این است که ملت، دولت و رهبری جمهوری اسلامی در مسیر عزت و استقلال، یکصدا و هممسیرند. در طول ۴۶ سال گذشته، بارها این وحدت دشمنان را ناامید کرده و این مسیر روشن، همچنان ادامه خواهد داشت.
نتیجه روشن است
مذاکره غیرمستقیم، راهی برای پیشبرد منافع ایران بدون اعتماد به دشمن بدعهد است. دشمن نه میتواند آرمانهای انقلاب اسلامی را از ملت ایران بگیرد و نه از درِ تهدید یا فریب وارد شود. چرا که ملت ایران مسیر عزت را شناخته و تا رسیدن به قلههای استقلال و اقتدار، این راه را ادامه خواهد داد.