بالاخره بغض فروخفته باران کوثری و یا شاید طیفی که کوثری از آنها جانب‌داری می‌کند در یک مصاحبه باز شد، و شاید سیمرغ جشنواره فجر فرصتی بود برای او تا تمام عصبانیتش را یکجا فریاد بزند. اما واقعا این بازیگر و یا طیفی که آنها را طرفداری می‌کند، از چه چیزی عصبانی هستند؟!
کد خبر: ۸۵۰۲۷۴۹
|
۱۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۲

آن روز که نام یکی از فعالان فتنه 88 سال در جمع هیات داوران فیلم فجر اعلام شد، بسیاری نسبت به این موضوع و جهت‌گیری جوایز موضع‌گیری کردند اما انتخاب مهتاب نصیرپور بخشی از پازلی بود که در نهایت پس از جشنواره و در یک مصاحبه از سوی باران کوثری تکمیل شد، بازیگری که خود را نماینده نوعی از سینمای اجتماعی می‌داند که برای عدم دست‌یابی به آن عصبانی است.

نگاهی گذرا به اغلب فیلم‌های مورد توجه مخاطب که درسینمای ایران ماندگار شدند همسویی آن‌ها با نیازهای جامعه بوده است. اما سینما در ادامه از مردم دور شد علت این دوری چیست؟ علت این دوری برخلاف آنچه که باران کوثری در مصاحبه چندی قبلش با یک نشریه مدعی شده است، حکایت از آن دارد که سینمای اجتماعی از رسالت خود که سینمای مساله گو است دور شده است. اول باید بدانیم مخاطب اصلی سینمای ما چه افرادی هستند تا بتوانیم به دور از هیجانی که باران کوثری را تصاحب کرده است به قضاوت بنشینینم.  اکثر مخاطب سینمای ایران قشری از جامعه است که فرصتی را دوست دارد در سالن سینما به همراه خانواده و یا دوستان سر کند اما این مخاطب برخلاف تصور بسیاری از همفکران کوثری به دنبال بیانیه های سیاسی نیستند، بلکه به دنبال دیدن  مسایل و مشکلات خود بر پرده هستند. دیدن معضلات و اقعی که روزمره با آن مواجه هستند و آن را لمس می کنند نه مسایلی که شاید کمتر از 10 درصد جامعه با آن درگیر هستند! و در درجه بعدی مخاطبینی را داریم که از کارخانه رویاسازی سینما انتظار دیدن تصاویری نزدیک به رویاهایشان بر پرده نقره‌ای سینما را دارند.

دغدغه‌های جامعه وسیع‌تر از مضامین فیلم‌های ماست، اما باز هم فیلم‌هایی ساخته می‌شود که به دغدغه‌های مردم توجه نمی‌کند و تنها به یک بیانیه سیاسی و شعار می‌ماند. برخی فیلمسازان  که تعداد آن ها کم هم نیست چشم به جشنواره‌های خارجی دارند و چشمشان به اهداف و نظریه‌های آن‌هاست. به همین نسبت در سال های اخیر جوایز جشنواره های خارجی افزایش یافته است و این فیلم‌ها در نظرگاه مردم جایی ندارند. تعدادی از فیلم‌ها هم که توسط افراد خاص ساخته می‌شود و تعدادی از بازیگران خاص که همیشه عصبانی هستند در آن بازی دارند هم در عمل دیده‌ایم که نتوانسته نظر مخاطبان را به خود جلب کند.

اما نکته مهم نظرات بازیگر برگزیده سیمرغ بهترین بازیگر زن جشنواره سی‌وسوم است که می‌گوید: «بسیاری از فیلمسازانی که در سینمای اجتماعی کار می‌کنند خنثی عمل می‌کنند و قلابشان به هیچ جا گیر نمی‌کند و به جایی ضربه نمی‌زند و دلیل این مدعا را نیز عدم اکران دو فیلم «عصبانی نیستم» و «قصه‌ها» ذکر می‌کند. فیلم آخر بنی‌اعتماد یک اثر سینمایی سیاسی است و 90 دقیقه شاهد خط و نشان کشیدن فیلمساز برای حاکمیت هستیم. «عصبانی نیستم» هم که رسماً بیانیه سیاسی در ارتباط با فتنه‌گران است. با این اوصاف نظرگاه کوثری به سمت سینمای اجتماعی‌ای است که به پیکره نظام ضربه بزند و قلاب آن به ارزش‌ها و باورهای مردمی که سالهاست با هر شرایطی پای نظام و انقلاب خود ایستادند، گیرکند. ایشان سینمای اجتماعی را با بیانیه و تبلیغ یک جریان خاص اشتباه گرفته است.

سینمای اجتماعی تعریفش با سینمایی که این خانواده از آن ارایه می دهد متفاوت است این سینما باید مساله‌گو باشد آن هم مساله‌ای که مخاطب در جامعه با آن درگیر است اما سینمای اجتماعی ما کمترین همراهی و هم‌سویی را با دغدغه‌ها و نگرانی‌های مردم نداشته است. سینمای اجتماعی که ایشان به آن معتقد است  به هیچ‌وجه آیینه تمام‌نمای دغدغه‌های مردم و جامعه نیست. کوثری و همفکرانش درصددند تا در فیلم‌هایی حاضر شوند که نگاه خاص جریان سیاسی که مد نظرشان است را پیش ببرد. سینمایی که از خط قرمزهای نظام و انقلاب پا را فراتر گذارد و این خانواده را به اهدافشان نزدیکتر کند. این نوع نگاه  برای خود این حق را قائل است که به صراحت مشروعیت نظامی را که سی و چند سال از عمر آن می‌گذرد و خون هزاران جوان عاشق انقلاب و ارزش‌های آن نهال نوپای آن را آبیاری کرده، زیر سؤال ببرد و تا قلاب این تفکر به نظام گیر نکند از نظر آن‌ها سینمای اجتماعی خلق نشده است.

هنوز ماجرای حمله باران کوثری در پارک دانشجو به علی رام نورایی به خاطر بازی در فیلم ابوالقاسم طالبی در حافظه‌ها باقی است. چطور است با این همه واکنش به سمت هم صنف‌های خود و بی‌اخلاقی درباره اثر و فعالیت دیگران که به مذاق شما خوش نمی‌آید باز هم عصبانی هستید؟ شما که آزادانه با رسانه‌های بیگانه سخن می‌گوید آثاری را انتخاب می‌کنید که «قلابش به جایی (نظام) گیر کند»، هر واکنشی را از خود بروز می‌دهید و آن را به پای هیجانی بودن خود می گذارید باز هم عصبانی هستید؟ شما با این رفتار که دیگر نمی‌توان نام آن را هیجان گذاشت شرایط بحث آزادانه را که در مصاحبه‌تان ادعا کردید، دارید؟ شما که نمی‌توانید به درستی رفتار خود را کنترل کنید چطور می‌توانید آزادانه با منتقدین خودتان و از همه مهمتر با اتفاقاتی که شما آن را «وقایع» سال 88 می‌نامید در حالی که بر همگان ثابت شده است این یک «فتنه» برعلیه نظام بوده است بحث آزادانه(!) کنید؟

باران کوثری در «کوچه بی‌نام» بازی فنی و غیرقابل انکاری ارائه داده است. نقش‌آفرینی که در نهایت توانست برایش سیمرغ بلورین بگیرد، اما به نظر می‌رسد تمام بغضی که باران کوثری و طیف حامیان او در این مدت داشته‌اند و به دلیل از دست دادن این جایزه نتوانستند جشنواره را به حاشیه و جنجال بکشانند به یکباره در یک مصاحبه سر باز کرد و از عصبانیتی گفت که دلیلش خیلی هم پنهان نیست.



ارسال نظرات