خبرهای داغ:
کد خبر: ۸۵۰۶۸۱۳
|
۰۵ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۶

به گزارش ستاد خبری اطلاع رسانی سپاه استان قزوین مستقر در اهواز،سجاد حکیمی در اردوی راهیان نور جنوب سفرنامه‌ای با عنوان طلائیه نوشتند، که شرح سفرنامه به شرح ذیل است:

 

بسم رب الشهدا
اینجا جایی است  که سخت کربلایی میشوی، از این جا تا کربلا راهی نیست، اگر دلت را کربلایی کنی
حاج حسین خرازی همین جا بود که گفت: امشب عاشورا است، نماینده ی امام از ما خواستند در طلائیه وارد عمل شویم، با تمام توان لشکر به دشمن خواهیم زد، هر کس می تواند بماند و هر کس نمی تواند آزاد است برود .
این جا همان جایی است که شهید میثمی گفت : (( هر کس در طلائیه ایستاد، اگر در کربلا هم بود می ایستاد ))، اینجا همان جایی است که دست راست شهید حاج حسین خرازی قطع شد و شد علمدار، اینجا همان جایی است که همت پرواز کرد، همان فرمانده ی دوست داشتنی که به مولایش امام حسین (ع) اقتدا کرد و بی سر سوی دیار حق شتافت، جنازه ی خیلی ها در طلائیه ماند و هرگز برنگشت و تا ابد زیارتگاه عاشقان کربلا باشد .
اینجا علقمه است، علقمه ای که دست علمدار خمینی شهید خرازی در آن جا ماند، علقمه ای که لشکر 27 محمدرسول الله با آن همه عظمت را در این خاک های پاک به زمین نشاند، علقمه ای که رزمندگان عملیات های خیبر و بدر، در میان این همه آب و هور باید تشنه به دیدار معبود روند، علقمه ای که چشم های زیبای شهید همت را گرفت و برد .
جزایر مجنون در غرب طلائیه با نبردی عاشورایی تصرف شد و دشمن وحشیانه به بمباران شیمیایی پرداخت و به اقرار خودشان تنها یک میلیون گلوله توپ بر سر رزمندگان ریختند، درگیری در محور طلائیه زیر آتش شدید دشمن چندین شب ادامه یافت ...اینجا کربلاست، قربانگاه عاشقان سال 62 و زیارتگاه عاشقان سال 93 .
سال ها برایمان گفتند کربلا گذشت و قیامت در راه است اما مردانی آمدند و ثابت کردند کربلا یک قیامت همیشه برپاست .
رزمندگان کربلایی طلائیه را می شناسی ؟
آنان رادمردانی بودند که از جبهه ای به مراتب سخت تر از جبهه ی طلائیه و مجنون پیروزمندانه و فاتحانه خارج شده بودند، جنگ هر چه بود جهاد اصغر بود اما این سرداران و رزمندگان پیش تر در جبهه ی جهاد اکبر پیروز و سربلند از ارزش های وجودشان محافظت نموده بودند. باکری و یارانش، خرازی و یارانش، همت و یارانش، برونسی و کریمی و زین الدین و همه ی سرداران و رزمندگان مجموعه ای بودند انسانی که اخلاق و ایمان از بارز ترین خصوصیات آنان بود .
طلائیه خیلی زیباست، اینجا خودت نیستی، خاک اینجا بسیار حاصل خیز و مساعد برای پرورش سرباز امام زمان است، اینجا دانشکده ی آموزش و تربیت سربازان امام زمان (عج) است، غروب اینجا دل انگیز است در حالی که غم انگیز، و تو شاید نفهمی منظور من از این دل انگیز و غم انگیز چیست ؟ باید مرغ روح را راهی طلائیه کنی تا خوب در وسعت منطقه ی بیکران معاشقه با معبود و معشوق بنگرد، هر کس میخواهد ما را بشناسد باید داستان کربلا را بخواند، هر چند خواندن داستان را فایده ای نیست اگر دل کربلایی نباشد .
رزمندگان ما آماده بودن خود را ثابت کردند، ثابت کردند که حاضرند جان خود را در دست بگذارند و آن را فدا کنند، فکر میکنی تقدیم جان کاری آسان است ، تقدیم جان عقبه ای بزرگ از تقوا و مجاهده و تهذیب نفس میخواهد، و امروز نوبت ماست تا ایستادگی خود را به مولایمان ثابت کنیم .
دوست دارم همیشه در طلائیه بمانم، بمانم و خدایی شوم، اما وقت، وقت رفتن است، باید برویم هر چند دوست نداریم، دل کندن از طلائیه سخت است، امروز برای آخرین بار چوب پر خامی را به دست می گیرم. ای شهدا، برای آخرین بار به زائرانتان خوش امد می گویم، ای طلائیه دلم برایت تنگ می شود . مگر میشود با تو خداحافظی کرد، اما باید تو را ترک کنم . چگونه با این خاک خداحافظی کنم ، با سه راهی شهادت، با غروب طلائیه، با بدرقه ی زائر، با حسینیه و شهدای گمنامش، چطور با دوستانی خداحافظی کنم که گلچین شهدایند، دوستی که هرچند کوتاه بود اما از جنس دوستی و محبت خدای بود، ما داشتیم با هم به خدا می رسیدیم .
یادم نمی رود وداع با خاک طلائیه را، هیچ کدام از بچه ها از خاک جدا نمی شدند، اخر مگر می شود از خاکی جدا شد که قدمگاه حضرت زهراست، و هور همچنان ساکت بود اما دل های ما بی قرار، به سختی از خاک طلائیه جدایمان کردند . بعضی ها زیر بغل دوستشان را گرفته بودند، بغض و آه و گریه و وداع با طلائیه و گنبد طلائی اش، حسینیه با شهدای گمنامش، سه راهی شهادت با شهدایی که هنوز حرف ها برای ما داشتند.
خداحافظ ...
اما پایان این مهمانی خدایی چند عهد هم با شهدا بستیم، خدایا، کمکم کن تا شرمنده ی آنان نشوم و به عهد هایم پایبند باشم .
خدایا، ما را همیشه مطیع رهبر عزیزمان بگردان و عزمی راسخ به ما عنایت فرما تا در پیمودن مسیر طلائی جهاد با نفس پیروز باشیم و روزی با دوستان و رفقایمان در رکاب مهدی زهرا، پس از فتح قله های بلند جهاد و مبارزه با استکبار به شهادت نایل آییم .
اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیل الاسلام
پایان، سفرنامه ی طلائیه


2001/ت30/ب



 

ارسال نظرات
پر بیننده ها