خبرهای داغ:
شاه امیریان
شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی فارس در نامه‌ای به هاشمی اعلام کرد: ما امامی را باور داریم که امریکا را شیطان بزرگ و آرزویش به صدا درآمدن شعار مرگ بر امریکا از ناقوس کلیساهای جهان بود نه موافق با حذف شعار مرگ بر امریکا، از بودنتان با کدامین امام خاطره می‌گویید ؟
کد خبر: ۸۵۱۲۹۰۲
|
۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۰
به گزارش خبرگزاری بسیج از فارس، شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه های فارس در نامه ای خطاب به حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی نسبت به خاطرات و صحبت های وی در روز های اخیر موضع گرفتند.

متن این نامه بدین شرح است:


بسمه تعالی

«این ماییم که باید از خود برای امام هزینه کنیم نه از امام برای خود»

شهید بهشتی

جناب حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی

با سلام وعرض ادب، مدتی است که  برخی فرمایشات حضرتعالی  در این برهه حساس و سرنوشت ساز انقلاب اسلامی که در گذراندن یک پیچ تاریخی است بخصوص در یک دو دهه اخیر و استناد آن فرمایشات در قالب خاطرات و مکاتبات و نسبت دادن آن ها به حضرت امام خمینی (ره) در زمانی که ایشان  در قید حیات بودند و شما متصدی مسئولیت های بودید، جوانان انقلابی و وارثان مکتب بسیج را بر آن داشت تا بار دیگر به دور از هر نوع نگاه سلیقه ای، به کنکاش در اندیشه ناب حضرت امام (ره) که برگرفته از اندیشه  اسلام ناب محمدی (ص) است، بپردازند و نکاتی را محضرتان یادآور شوند.

آقای هاشمی...

مدعی سخنانی هستید که خود نیز باورش برایتان سخت است؛ چرا که نه در قاموس آن  امام فقید می گنجد و نه باورش برای این نسل آسان است.
راهی که شما در معرفی امام و خانواده ایشان در پیش گرفته اید آغاز یک بیراهه است وقتی کلام دیروز امام راهگشای امروز ماست که فرمودند «اکنون که من حاضرم، بعضی نسبت های بی واقعیت به من داده می شود و ممکن است پس از من برحجم آنها افزوده شود، لذا عرض می کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می شود، مورد تصدیق نیست. مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان. یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»

چگونه انتظار داریید خاطرات باور نکردنی شما را باور کنیم به راستی از بودنتان با کدام امام خاطره می گویید؟

امامی که امریکا را تروریست بالذاتی می دانست که قلم ها از نوشتن و زبان ها از گفتن جنایاتش شرم دارند یا امامی که به فرزندان معنوی خود در آینده انقلاب اسلامی وصیت کرده اند. «چه در جنگ و چه در صلح بزرگترین ساده اندیشی آن است که تصور کنید جهان خواران خصوصا امریکا از ما و اسلام عزیز ما دست برداشته اند و مبادا از کید آنها غافل شوید». آن فرزانه ای که می فرمود: «موضع گیری ها باید به گونه ای باشد که ضمن حفظ اصول اسلام برای همیشه تاریخ حافظ خشم و کینه انقلابی خود و مردم علیه سرمایه داری غرب و در راس آن امریکای جهان خوار باشیم».

آری ما امامی را باور داریم که امریکا را شیطان بزرگ و آرزویش به صدا درآمدن  شعار مرگ بر امریکا نه تنها از کعبه مسلمین، بلکه از ناقوس کلیساهای جهان بود نه موافق با حذف شعار مرگ بر امریکا، از بودنتان با کدامین امام خاطره می گویید؟

 

(ما با امام شما بیگانه وشما نیز با امام امت بیگانه اید)

 

آقای هاشمی

تاریخ چراغ راه آینده است. مهم آن است که به خود آییم و ببینیم کجای تاریخ قرار گرفته ایم و قرار است نقش کدامین را در روزگار عصر خویش بازی کنیم آیا ما نیز همچون گذشتگان که امروز مورد لعن ما هستند مورد لعن آیندگان قرار خواهیم گرفت یا همچون آنانی که شما خوب می شناسیدشان آسمانی خواهیم شد.

دوستانتان؛ بهشتی، مطهری و رجایی  را می گوییم. مطمنا به یاد دارید شهید بهشتی در کوران هجمه های ناجوانمردانه ای که منافقین با تشویش اذهان عمومی به وجود مظلومش وارد می کردند حاضر نشد با وساطت دوستان و صحبت امام از حجم فشارها کم کند و با کلام نافذشان بیان داشتند این مایم که باید از خود برای امام هزینه کنیم نه از امام برای خود.

هنوز صدای شهید مطهری به گوش می رسد: تداوم انقلاب جز ادامه راه در مسیر عدالت خواهی، احترام به آزادی ها و از همه مهمتر حفظ استقلال مکتبی نیست.

 

مصداق آن جمله امام که فرمودند «من وقتی می توانم به مردم خدمت کنم که زندگیم مثل انها باشد رجایی را می گوییم که دفتر کارش مرمر یا سعدآباد نبود».


راستی نشان عدالت در انقلاب لایق  نصب برکدام سینه است؟

چه سخت است حکم تیر را برای عبور از سینه فرزند خطا کار امضا کردن، بدون طراحی هیچ فتنه ای..

به راستی قرار است با کدامین نشان آسمانی شویم ؟؟!!!

آقای هاشمی

شما که همواره در کلام، اذعان داشته اید دوست، همراه و همسنگر دیروز امروز و فردای رهبرید اجازه ندهید به توصیه امام راحل به نقل ازخاطرات حضرتعالی  که در روز های آخر عمر به شما کرده اند. خناسان درونی و بیرونی بین شما و مقام ولایت در قالب نامه های بی سلام ودود های قابل مشاهده، جدایی بیفکنند.

آقای هاشمی  

آری ما جوانان توفیق درک حضرت امام را زمانی که ایشان در قید حیات بودند نداشتیم؛ اما این به معنای عدم شناخت ما از اندیشه والای ان عزیز سفر کرده و بزرگ مرد تاریخ نیست تجربه تلخ تاریخ انقلاب عظیم پیامبر، ما جوانان را برآن داشته تا با شناخت همه جانبه شخصیت حضرت امام (ره) اجازه ندهیم تا هیچ شخص، گروه یا جریانی، انقلاب امام و آرمان های نهفته در آن را مصادره به مطلوب کند. کما اینکه در اولین لحظات پس از رحلت حضرت رسول (ص) با وجود نازنین امیر المومنیین علی (ع)این انحراف تلخ با ید آنانی که روزی انقلاب بر دوش آنان جهانی می شد، در دل تاریخ قرار گرفت و تا به امروز مصائبش بر دنیای اسلام سایه افکنده است.

آری دیگر اجازه نخواهیم داد تاریخ یک بار دیگر تکرار شود و تحریف، جای واقعیت را بگیرد. ما نبوده ایم؛ اما خوب خوانده ایم، راه امام بر ما روشن، کلامش بَیّن، و وصیتش گویاست.

نگذارید بازگشتتان برایمان به آرزویی بزرگ تبدیل شود بیایید تا تجربه تلخ سیف السلام ها و طلحت الخیرها در تاریخ یک انقلاب بزرگ برای یک بار دیگر رقم نخورد؛ چرا که اگر این چنین نشد، باید منتظر کربلاها بود.


ارسال نظرات
پر بیننده ها