پدرش اگر سال ها برای نبودنش افتخار می کرد امروز فرزندش افتخار بودنش را به پدرش هدیه داد. مادرش اگر سالها چشم هایش به نبودنش اشک می ریخت امروز اشک شوق بر بودنش می ریخت.
کد خبر: ۸۵۱۵۹۶۷
|
۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۹

به گزارش خبرگزاری بسیج از اردبیل، امروز آفتاب مستقیم می تابد، آفتاب امروز با چنان شور و شوقی پرتوهایش را نثار می کند که هرگونه ای لکه ای که در آسمان هست می زداید. امروز فقط زمین با گام هایی که مردم در آن می نهادند به استقبال خانواده ی شهید بزرگوار، علی خالقی، نمی رفت بلکه آسمان نیز با تابش مستقیمش برای ورود گام های میمون میهمانان لحظه شماری می کرد.

امروز لاله ای چشم به انتظار بود و آفتاب پرتوهایش را نثار چشم های منتظران می ساخت؛ پرتوهای منوّر خود را نثار چشم هایی می کرد که پایان انتظار چندین ساله ی همان چشم ها در شهرستان مشگین شهر بود. آری، در میان لاله هایی، که در سال 1391 با استقبال پرشور مردم وارد خطه ی سرسبز مشگین شهر شدند، لاله ای بود که سرمه ی انتظارش با شوق دیدار رنگین می شد، علی خالقی یکی از آن لاله ها بود و امروز با گذشت سالیانی خودش نبود از دور به آغوش والدینش بشتابد، امروز والدینش به دیدار فرزندش شتافتند و او را با اشک های شوق دیدار به آغوش کشیدند.

امروز در هر گوشه ی شهر بوی انتظار به مشام می رسید همه منتظر رسیدن چشم های منتظر بودند، همه منتظر بودند دیدار خانواده ی شهید بودند و خانواده اش منتظر رسیدن به شهر تازه ی فرزندشان بودند. با ورود خانواده ی شهید بزرگوار، علی خالقی، دیگر بوی هجران رخت بسته بود، دیگر شراب فراق رنگ باخته بود. اشک های مادر، اشک هجران نبود، اشک درد نبود، اشک غم نبود، اشک دل تنگی نبود، اشکهای مادر دیگر اشک شورینی نبود، اشک های مادر مرواریدی بود که نثار فرزندش می کرد. اگر دست های پدر پینه بسته بود، اگر قلب پدر در نبود فرزندش شکسته بود، امروز فرزندش افتخار را به پدرش هدیه داد.

امروز، همزمان با سالروز شهادت حضرت زینب (ع) مراسم گرامی داشت 54 شهید استان اردبیل با ورود گام های میمون خانواده ی شهید علی خالقی برگزار شد. امروز چشم های خانواده ای را مشگین شهر به خود دید که شوق پایان انتظار را هرگز نتواند وصف کند.

برادر گرامی، فرزند گرامی، شهید علی خالقی از سال 1391 که وارد شهرمان گردیدی پدران و مادران شهرمان، پدر و مادرت و خواهران و برادران شهرمان خواهر و برادرت گشتند. خانواده ای که در این شهر برای خود رقم زده ای به استقبال خانواده ی دیرینت شتافتند. و مجلس باشکوهی برای مهمانیت رقم زدند.

شهید گرامی آرام بخواب که دیگر انتظار به سر رسید.


ارسال نظرات