کرج – خبرگزاری بسیج: بانو سودابه ترابی پس از سالها صبوری و امید به رحمت خداوند امروز پاسخ 33 سال انتظارش را گرفت و چشمانش بار دیگر توانست همسر مهربانش را ببیند.
کد خبر: ۸۵۱۸۶۳۴
|
۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۶
به گزارش خبرگزاری بسیج از کرج ،با صدای مهربان، در میانه غم و شادی و نفس زنان پاسخ تلفن را می دهد،‌ با اینکه نمی داند چه کسی پشت خط است گویی صدای آشنایی را می شوند با محبت تمام پاسخ مخاطبش را می دهد، وقتی می گویم خبرنگار هستم و در خصوص خبر مسرت بخش تفحص پیکر شهید والامقامتان و پایان 33 سال انتظار می خواهم چند کلامی با شما مصاحبه کنم بدون معطلی وبا استقبال گرمی می پذیرد و البته تشکر می کند که به یادشان هستیم.

بانو سودابه ترابی، دبیر بازنشسته آموزش و پرورش که همچون همسر شهیدش شغل انبیا را برگزید تا شاید با تصور اینکه همچون شهیدش معلمی می کند دردهای دوری و انتظار همسر را در خود التیام بخشد.

دائما خداوند را شاکر است از انتظار به سر آمده ، می خواهد که از ابتدا موقعیت همسرش را قبل از شهادت بازگو کند و من هم استقبال کردم،‌ بانو ترابی می گوید: شهید محمد دباغچی زمانیکه به جبهه رفتند رئیس آموزش و پرورش اقلید استان فارس بودند و به عنوان یک بسیجی به جبهه عازم شدند،‌ آن زمان مدیرکل آموزش و پرورش فارس و فرماندار مخالف رفتن ایشان به جبهه بودند زیرا شهید در کارشان بسیار موفق بودند و به این دلیل به اعزام ایشان مخالفت می شد.

همه می توانند پشت میز بنشینند

وی ادامه می دهد: همسرم در جواب مخالفت ها تنها گفت "همه می توانند پشت میز بنشیدنند" و زمانیکه حضرت امام (ره) حضور در جبهه را واجب کفایی اعلام کردند دیگر بدون هیچ جای تردیدی به جبهه عازم شد و در عملیات فتح خرمشهر مجروح شدند.

همسر شهید دباغچی که در لحظه لحظه این مصاحبه نفس زنان سخن از همسرش مهربانش می گوید و خاطرات آن همراه با بغضی گلویش را می فشارد از آخرین دیدار با همسرم برایمان می گوید،‌ اما دیداری که 33 سال به طول می انجامد.

بانو ترابی می افزاید: بعد از سه ماه حضور ایشان درجبهه قرار بود برای دیدن ما بیایند و ما منتظر برای دیدار ایشان بودیم اما دوستانش خبر شهادت و مفقود الاثر شدنش را برایم آوردند اما امید داشتم که همسرم بازگردد.

وی گفت: در همین زمان در تلویزیون شیراز برنامه ای از زندگینامه "محمد" پخش شد و چون این کانال تلویزیونی در بصره نیز قابل مشاهده بود به ما گفتند که اگر محمد زنده باشد و اسیر شده باشد و عراقی ها این برنامه را نیز دیده امکان دارد محمد را برای تبادل اسرا حفظ کنند،‌ این احتمالات هم ما را خوشحال می کرد و هم نگرانیمان را افزونتر اما من همچنان با امید منتظر همسرم بودم.

امید من پایان انتظار بود

همسر این شهید والا مقام می گوید: می دانم امید به بازگشت همسرم او را پس از 33 سال انتظار به خانه بازگرداند،‌ همیشه در راز و نیازهایم از خداوند می خواستم فرزندانم را چشم انتظار پدر نگذارد و امروز پاسخ صبرم را گرفتم.

بانو بازنشسته آموزش و پرورش با عشقی تمام می گوید که هرآنچه از خوبی های همسرم بگویم کم گفتم،‌ دوران زندگی من با ایشان سراسر خوبی و مهربانی بود و ایشان زمانیکه تصمیم به حضور در جبهه گرفتند همیشه خداوند را شکر می کردند که خانواده اش را وسیله خوبی برای رسیدن به اهدافش قرار داده است.

تو را به جهموری اسلامی می سپارم

وی واگویه های آخر همسرم را نیز خوب یادش هست و می گوید: شهید دباغچی به من گفت تو را به جهموری اسلامی می سپارمٰ، اینها بعد از من حواسشان به شما هست.

اما نکته قابل توجه و تامل در این گفتگوی سراسر امید و دلتنگی این بود که گویا شهید، دل همسرش را از آمدنش باخبر کرده بود،‌ چند ماهی است که بانو ترابی دل دل می کند تا با آزمایش DNA به دنبال همسرش بگردد، هرچند که قرار بود درهمین روزها مراسم جشن عروسی پسرش را برگزار کند اما با نوای دلش مراسم را چندماهی زودتر برگزار کرد،‌ به قول خودش شهیدم می خواست مراسم آمدنش با جشن عروسی پسرش تداخل نداشته باشد و خیالش راحت باشد که برنامه های فرزندش بدون دغدغه برگزار می شود.

چشمان اشکبارم تنها عکس العملم بود

در سخنان پسر اما شوق بیشتری موج می زند آخر وقتی پدر شهید شد زهیر دباغچی تنها سه ماه از تولدش می گذشت.

دائما زحمات مادرش را گوشزد می کند و می گوید که مادر هیچ گاه از آمدن پدرش ناامید نبوده است و چشمان اشکبار تنها عکس العملش پس از شنیدن خبر مسرت بخش بازگشت شهید محمد دباغچی بوده است.

خوشحالم روز پدر را می توانم بر مزار پدرم حاضر باشم

زهیر دباغچی می گوید: خوشحالم که روز پدر جایی را دارم برای درد و دل،‌ برای صحبت های مردانه و برای اوقات تنهایی ام.

پسر شهید دباغ چی در پایان سخنانش از همه مردم و مسئولان شهر تشکر کرد که برای دیدنشان آمدند و چشم روشنی و تبریک گفتند و همراه آنان بودند.

به گزارش خبرگزاری بسیج، شهید محمد دباغچی در ساال 61 درعملیات والفجر مقدماتی شهید و پیکر مطهر ایشان پس از 33 سال در منطقه فکه و در تپه 175 به وسیله کارت شناسایی و پلاک موجود شناسایی شد.

دلم گواهی آمدن می داد/ شما را به جهموری اسلامی می سپارم

امشب مراسم وداع با این شهید بزرگوار در محل منزل ایشان برگزار و فردا 5 شنبه نیز همزمان با سالروز شهادت امام موسی کاظم (ع) ساعت 9 صبح پیکر این شهید والامقام از میدان شهدا تا امامزاده حیدر کلاک بر روی دستان ولایت مدار و شهیدپرور کرج تشییع خواهد شد.


ارسال نظرات