به توافق رسیدیم می خواهیم دو کلام حرف حساب بزنیم.
کد خبر: ۸۵۲۴۳۴۶
|
۱۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۲:۰۷

به گزارش خبرگزاری بسیج، اولین کلمه حرف حساب اینکه؛ ما –یعنی تمام مردم این سرزمین- تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی قرار داریم و متاسفانه دولت هم روز به روز به جای آنکه بار مشکلات معیشتی را از دوش ما بردارد و خود را جان پناه مشکلات اقتصادی ما قرار دهد؛ خیلی راحت مشکلات را با شدت بیشتری به مردم منتقل می کند و تنها چشم امید به مذاکره با کدخدا دارد.

دولتمردان محترم یا فشار اقتصادی را نمی بینند و یا نمی خواهند که ببینند. اگر نمی بینند خوب حق دارند؛ کابینه ای که پر است از وزرای هزار میلیاردی طبیعی است که خیلی چیزها را نبیند؛ اما صدای اعتراض مردم حداقل باید آنها را بینا کند؛ بنابراین در این شرایط متوجه می شویم که نمی خواهند ببینند و نقشه هایی در سر می پرورانند...

و اما دومین کلمه حرف حساب ما؛ فرض کنیم در خوش بینانه ترین حالت نتیجه مذاکرات به یک توافق برد-برد و کاملا مطابق با خواسته های ایران پیش برود. یعنی فردو بزرگترین مرکز غنی سازی ایران تبدیل به مرکز تحقیق و توسعه نشود و آب سنگین اراک که با تلاش شبانه روزی هموطنان ما طراحی و ساخته شد، بازطراحی نشود و به جای استفاده از نسل اول سانتریفیوژهای ایرانی یعنی  IR-1 که در هر چرخه فعالیتی، تنها توانایی یک سو غنی سازی کردن را دارد از آخرین نسل سانتریفیوژهای بومی خودمان استفاده کنیم.

همچنین محدودیتی در جهت استفاده از سانتریفیوژهایمان وجود نداشته باشد و تمام بیست هزار سانتریفیوژ ما به کار غنی سازی ادامه دهد و سقف غنی سازی ما نه ۳.۶۷ درصد بلکه همان بیست درصدی باشد که به آن رسیده ایم و در کنار تمام این امتیازات، تمامی تحریم های مرتبط با صنعت هسته ای ما یک باره و بدون هیچ قید و شرطی لغو شود و همچنین بر طبق این توافق آمریکا و تمام دولت های استکباری متعهد شوند که از این به بعد به هیچ وجه با ایران و انقلاب در حال شکوفایی و بالندگی ما کاری نداشته باشند(البته بگوییم، اساسا مشکل غرب با ما بخاطر همین انقلاب و اصل این انقلاب بوده و تمام تلاششان برای شکست دادن این انقلاب است). در این حالت بهترین توافق ممکن حاصل شده و دولتمردان محترم هم که از ابتدا مشکلات اقتصادی کشور را گردن تحریم های هسته ای می انداختند، از این به بعد نباید مشکلی برای بهبود اوضاع اقتصادی داشته باشند.

ضمن اینکه دولتمردان محترم با 28 تحریم سابق ایران که به بهانه نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم و ساخت سلاح های کشتار جمعی علیه ایران وضع شده بود مشکلی نداشتند.

علی القاعده با برطرف شدن تحریم های سوئیفت و بانک مرکزی پول های بلوکه شده ایران آزاد می شود و مردم، انتظار پیشرفت اقتصادی و رشد و شتاب علمی، فرهنگی و سیاسی روز افزون کشور را دارند، اما اتفاقات دیگری می افتد.
به سبب عملکرد ضعیف مسئولین برای مبارزه با فساد، بخش قابل توجهی از این پول های آزاد شده به جای آن که صرف رشد کشور شود در دستان عده ای مفسد اقتصادی وابسته به باندهای آقازادگی تباه شده و بستر ساز تحرکات مجرمانه می شود.
قسمت دیگری از این پول اختصاص پیدا می کند به واردات کالاهای غیر ضروری برای تنظیم بازار؛ مثل واردات میوه، واردات گوشی و تبلت و لپ تاپ و وسایل الکترونیک.

بخش دیگری نیز به صورت ارز دولتی اختصاص پیدا می کند به واردات کالاهای لوکس مثل خودروهای چند میلیاردی و...
مقداری از این پول ها صرف واردات چوب بستنی از آلمان، عروسک و ریش تراش و سایر جنس های بنجل از چین می شود.
بخشی اختصاص پیدا می کند به واردات کفش و لباس از کشور دوست و لائیک ترکیه عثمانی و بخش دیگری صرف واردات لوازم خانگی از ایتالیا شده و مقداری هم برای برگزاری همایش ها تخصیص داده می شود.

مقداری به بودجه پرسپولیس و استقلال اختصاص پیدا می کند، اندکی برای بستن قرار داد با فلان سرمربی فوتبال، والیبال، بسکتبال و... در نهایت اگر چیزی باقی ماند صرف اجرای مهم ترین سند چشم انداز پیشرفت کشور یعنی اصل ۴۴ قانون اساسی می شود.

در این میان هنوز مفسد اقتصادی با فراغ بال و در پس همایش های متعدد مبارزه با فساد مشغول کوبیدن آخرین میخ ها بر تابوت اقتصاد ایران است و مشکلات همیشگی اقتصاد ایران باقی می ماند. هیچ کس به فکر افزایش صادرات غیر نفتی نیست، هنوز کشور ما خام فروشی می کند و بعد همان ماده ای را که خودمان به صورت خام به فروش رسانده ایم پس از تبدیل به کالای مورد نیاز کشور با چند برابر هزینه خریداری می کنیم.

هنوز قاچاق کالا و سوخت اقتصاد کشور را می آزارد و از سویی دیگر هنوز به بهانه های واهی، روزانه ده تا بیست میلیون لیتر بنزین وارد می کنیم.

عرض جاده های ترانزیتی کشور همان ۸ متر باقی می ماند تا تخلیه و بارگیری یک کامیون حامل کالا همچنان ۸ ساعت زمان ببرد.
هم چنان واردات بی رویه میوه باعث ورشکستگی کشاورز می شود و هم چنان دلال ها و واسطه ها اجازه نمی دهند کشاورز پر کار و زحمت کش به سود واقعی دست رنج خود برسد.

کما کان واردات محصولات نساجی، کارخانه های پارچه بافی تهران و اصفهان را تعطیل نگاه می دارد و کفش های نامرغوب چین و ترکیه، بازار کفش و چرم مشهد و تبریز را فلج می کند.

و بدتر از همه اینها، فرهنگ و الگوی مصرف غربی است که بازار بزرگ و پر درآمد کالا را در ایران مملو از برند های خارجی کرده و هم چنان مصرف بدون قید و شرط کالاهای خارجی، تیشه به ریشه اشتغال زایی در کشور می زند.

ناوگان حمل و نقل کشور به عنوان یکی از زیرساخت های رشد تجارت، فرسوده باقی می ماند. هواپیماهای فرسوده، ریل ها و قطارهای فرسوده و ...

حالا بیایید کلاهمان را قاضی کنیم، آیا با این اوصاف، کشور ما، شاهد رشد اقتصادی خواهد بود؟ آیا دستیابی به یک توافق هسته ای می تواند گره از تمام این مشکلات باز کند؟ یا حل این مشکلات نیازمند یک انگیزه و مدیریت بهینه سرمایه و منابع است؟
این ها تماما با این فرض بود که دشمنی دشمنان قسم خورده این آب و خاک را نادیده بگیریم و فرض کنیم آن ها دست از دشمنی و نیرنگ علیه امت واحده اسلامی ایران برداشته اند. حالا اگر این فرضیات هم غلط از آب دربیاید -که تجربه ثابت کرده است، کید دشمنان علیه اسلامِ واقعی و ایرانِ اسلامی پایانی ندارد- چه باید بکنیم؟
آری، چاره ای نداریم جز اینکه، دست همت بر زانوی خویش گیریم و توکل بر مدد خدا کنیم –نه کدخدا- و آینده خودمان را با تلاش خود بسازیم، نه با توافق با مستکبرین شرق و غرب.

محمد ادیب عضو شورای مرکزی بسیج دانشجویی دانشگاه لرستان

ارسال نظرات