فرزند شهید حمید رضا چاردولی:

پدرم مرا با فضای هیئت رزمندگان جهاد سازندگی آشنا کرد

فرزند شهید چاردولی گفت: پدرم بود که مرا با فضای هیئت که یادگار شهدای جهاد سازندگی و شهیدانی همچون حجت ملاآقایی است، آشنا کرد. حالا هر زمان که برنامه داشته باشد، به همراه برادر و مادرم در آن شرکت می کنم تا یاد شهدای جهاد و افرادی مثل پدرم را زنده نگه دارم و بحمدالله چراغ این هیئت همیشه روشن باقی مانده است.
کد خبر: ۸۵۲۷۱۴۷
|
۲۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۸
به گزارش سرویس راهیان نور خبرگزاری بسیج، محمد حسین چاردولی فرزند سنگر ساز بي سنگر و جهادگر مخلص جانباز رشيد اسلام حاج حميدرضا چهاردولي فارغ التحصیل رشته مدیریت صنعتی است. سال 87 بود که پدرش به دلیل ضایعه شیمیایی به شهادت رسید. محمد حسین، حالا یکی از عزاداران هیئت عشاق الولایه جهاد سازندگی تهران است. گفتگویی را با او انجام دادیم تا از پدرش بیشتر بدانیم.
 
پدرت چه خصوصیاتی داشت؟
در دوران دفاع مقدس، پدرم  در گردان مهندسی رزمی فعالیت داشت و حتی بعد از جنگ هم روحیاتش را حفظ کرد. او همیشه سفارش می کرد که درسم را ادامه دهم  و وارد دانشگاه شوم. از این ها گذشته، سعی می کرد طوری تربیتم کند که مذهبی و معتقد به مبانی اسلام بزرگ شوم. 
 

چگونه تو را با مسائل دینی آشنا کرد؟
 در جهاد سازندگی، هیئتی به نام عشاق الولایه است که پدرم از دوران کودکی مرا به این هیئت آورد. من کودک بودم اما عزاداران و سینه زنی اعضای هیئت را از نزدیک می دیدم و به مرور زمان شناختم نسبت به آنها و عزاداری امام حسین(ع) بیشتر شد. به آنها علاقمند شدم و همیشه با پدرم در این هیئت ها شرکت می کردم.
 
 
این هئیت، چگونه تو را جذب خود کرد؟
محبت، خونگرمی و رفتارشان مرا به هیئت جذب می کرد؛ به طوری که همیشه از پدرم می خواستم که مرا همراه خودش ببرد. در این هیئت ها، اکثر رزمنده های جهاد شرکت می کردند و شوخ طبعی و خنده روی آنها برایم جالب بود. این هیئت سیار بود و گاهی در خانه ما برگزار می شد.
 
 
از ضایعه شیمیایی پدرت هم بگو؟
پدرم در طول حضورش در جبهه، دچار ضایعه شیمیای شده بود. گاهی خس خس گلویش نمی گذاشت که شب ها به راحتی بخوابد. او با اینکه درد می کشید، اما یاد خدا را همیشه در دل داشت و به ما توصیه می کرد که با نوع رفتارهایمان، نشان دهیم که جزو مکتب امام حسین (ع) و اسلام هستیم.
 
چه روزی به شهادت رسید؟
 روز 25 شهریور 1387 به شهادت رسید. قبل از شهادت، به خواب یکی از دوستان نزدیکش رفته و خواسته بود تا به عیادتش برود. آن دوستش قبل از اینکه او را ببیند، شهید شده بود.
 
 
روز تشییع پیکرش، اعضای هیئت هم شرکت کردند؟
بله، بعد از شهادتش، دوستان و همرزمان و اعضای هیئتی که سال ها او را می شناختند، درمراسم تشییع پیکرش شرکت کردند. اول در کوچه مان برایش نماز خواندند و سپس او را به بهشت زهرا(س) تشییع و در قطعه 27 به خاک سپردند.
 
 
بعد از شهادت پدرت، باز هم در این هیئت ها شرکت می کنی؟
بله، پدرم بود که مرا با فضای هیئت که یادگار شهدای جهاد سازندگی و شهیدانی همچون حجت ملاآقایی است، آشنا کرد. حالا هر زمان که برنامه داشته باشد، به همراه برادر و مادرم در آن شرکت می کنم تا یاد شهدای جهاد و افرادی مثل پدرم را زنده نگه دارم.
 
انتهای گزارش 
مصطفی قهرمانی 

ارسال نظرات