شنيدن اينكه طلايي المپيك براي امرار معاش ظرفشويي مي‌كند يا فلان قهرمان كنار خيابان فلافل مي‌فروشد يا آن يكي براي درآوردن نان حلال دستفروشي مي‌كند، چيز تازه‌اي نيست
کد خبر: ۸۵۳۱۴۵۳
|
۰۳ تير ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۰
به گزارش خبرگزاری بسیج، همه آنچه مردم از جامعه ورزش مي‌بينند، برد و باخت است. بردهايي با مدال‌هاي خوش‌رنگ يا باخت‌ها و ناكامي‌هايي كه چند انتقاد در پي دارد و بس. پرونده برد و باخت در ورزش خيلي زود بسته و همه چيز به سرعت به دست فراموشي سپرده مي‌شود. اما كمتر پيش مي‌آيد كه مردم از چگونگي رقم خوردن اين برد و باخت‌ها مطلع شوند و بدانند كه چگونه است كه يك ورزشكار مي‌تواند به يك مدال دست يابد يا از كسب آن بازماند. اما باز دانست چگونگي كسب مدال‌ها يا رقم خوردن ناكامي‌ها نيز همه آن چيزي نيست كه بايد از جامعه ورزش بدانيم. واقعيت پشت پرده ورزش و آن چيزي كه كمتر به معرض نمايش درمي‌آيد، مشكلات عديده ورزشكاراني است كه براي كسب افتخار از جان مايه مي‌گذارند اما خيلي بعد از چند پيام كوتاه و عكس يادگاري فراموش مي‌شوند.ورزشكاراني كه به عشق كشورشان به ميدان مي‌روند اما در اكثر مواقع عدم توجه و مشكلات متعدد از جمله معيشتي آنها را از دنياي ورزش دور مي‌كند.

تعجبي هم ندارد، وقتي امكانات مناسب براي پيشرفت و كسب نتيجه ايده‌آل در ميادين مختلف براي ورزشكاران فراهم نمي‌شود و همواره در آستانه مسابقات مهم مي‌بينيم و مي‌شنويم كه مشكلات مالي اصلي‌ترين سد براي رسيدن به موفقيت، مدال‌ها و عنوان‌هاي مختلف است، نمي‌توان انتظار داشت كه به شرايط معيشتي ورزشكاران توجه شود تا آنها بتوانند با فراغ بال به دنبال افتخارآفريني براي ايران باشند و از ميادين مختلف سربلند بيرون بيايند. 

شايد بتوان به گونه‌اي توجيه كرد كه نمي‌توان شرايط مناسبي براي همه ورزشكاران فراهم كرد تا تمام دغدغه ذهني آنها تنها مبارزه براي كسب مدال‌هاي رنگارنگ باشد، يا بهانه آورد براي نبود امكانات هرچند كه قانع‌كننده نيست. اما بدون شك توجه به وضعيت مدال‌آوران و قهرماناني كه براي ورزش اين كشور افتخارآفريني كرده و مي‌كنند كمترين وظيفه مسئولاني است كه خود را متولي ورزش مي‌دانند اما وقت عمل مدام بهانه رديف مي‌كنند. 

المپيكي و پارالمپيكي ندارد، رشته مدال‌آور و غيرمدال‌آور هم ندارد. هر كدام به شكلي تأسف‌بار مورد بي‌مهري قرار مي‌گيرند. يكي ركورد مي‌زند با كمترين امكانات به طوري كه خود مسئولان هم از تعجب مي‌مانند و توجيهي قانع‌كننده نمي‌يابند براي آن، آن ديگري به همت خود و تلاش شخصي روي سكو مي‌رود و پرچم كشور را در دنيا به اهتزاز درمي‌آورد. يكي ديگر نمي‌تواند بر مشكلات و كمبود امكانات فائق آيد و باز مي‌ماند از كسب موفقيتي كه شايد اگر كمي توجه بيشتري به آن شود، نتيجه‌اي شگفت‌انگيز داشته باشد. اما آخر كار همه يكي است. بي‌توجهي به شرايط حال و آينده آنها و به امروز و فردايشان، به اينكه چطور به اين جايگاه مي‌رسند و فردا بايد چه كنند و مهم‌تر از همه به اينكه وقتي تمام كار و زندگي آنها ورزش است، چطور بايد معاش كنند.
مشكل معيشتي، معضل بسياري از ورزشكاران است. ورزشكاراني كه روي سكوهاي قهرماني مي‌روند اما براي تأمين نان خانواده مجبور به دستفروشي، ظرفشويي يا فروشندگي كنار خيابان‌ها مي‌شوند. ورزشكاراني كه براي كشورشان افتخارآفريني‌ها مي‌كنند تا نقطه‌اي مثبت شود در كارنامه كاري فلان مسئول و وزير، اما از تأمين اوليه‌ترين نيازهاي زندگي خود و تأمين معيشت خانواده مي‌مانند. چراكه شغل آنها ورزش است اما در مقابل افتخاري كه مي‌آورند يا مدال و عنواني كه كسب مي‌كنند آنقدر مورد توجه قرار نمي‌گيرند و تأمين نمي‌شوند كه حداقل مشكل نان نداشته باشند.

شنيدن اينكه طلايي المپيك براي امرار معاش ظرفشويي مي‌كند يا فلان قهرمان كنار خيابان فلافل مي‌فروشد يا آن يكي براي درآوردن نان حلال دستفروشي مي‌كند، چيز تازه‌اي نيست. بسياري هم خيلي زود مي‌بينند كه نمي‌توانند از عهده دو كار همزمان برآيند و ترجيح مي‌دهند، خيلي زود دنياي قهرماني را وداع كنند تا شرمنده خانواده نشوند، مانند علي محمدياري كه بعد از پارالمپيك برزيل از ورزش خداحافظي مي‌كند تا به خانواده‌اش و تأمين زندگي آنها برسد. مسئله‌اي كه بدون شك بايد از سوي مسئولان ورزش تأمين شود تا قهرمانان و مدال‌آوران اين جامعه بدون دغدغه نان، به كسب افتخارات براي كشورشان بينديشند. اما مسئولان ورزش در اين مقوله كمتر خود را وارد مي‌كنند و همواره از دور نظاره‌گر هستند يا توجيهي دست و پا مي‌كنند تا تقصير را از گردن خود باز كنند. حال آنكه كمترين وظيفه آنها مهيا كردن شرايط ورزشكاران براي كسب موفقيت است. وظيفه‌اي كه مانند ديگر وظايف به گردن خود ورزشكار مي‌افتد تا خيلي زودتر از آنچه كه بايد از پا درآيد.
ارسال نظرات