خبرهای داغ:
دل نوشته:

تقدیم به روح بیقرار سلطانی‌اش

دوست شهیدم حاج روح الله سلطانی درد ورنج مردم را درد و رنج خود می دانست ، مشکل هر چندکوچک افراد را مشکل خود می دانست و پیگیری های مجدانه ایشان برای افراد متفاوت گواه صادق این بخش از دفتر زندگی آقا روح الله ما و شما است...
کد خبر: ۸۵۳۶۱۸۷
|
۱۳ تير ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۲

به گزارش خبرگزاری بسیج از قزوین، به بهانه شهادت حاج روح الله سلطانی مسئول معاونت عملیات لشکر عملیات مردم پایه 52 کربلا دلنوشته از دوستان همرزمش در این قسمت منتشر می کنیم:

به بهانه شهادت حاج روح الله سلطانی مسئول معاونت عملیات لشکر عملیات مردم پایه 52 کربلادرمسیر اتوبان قمتهران در حال حرکت بودم و ذهنم مشغول بود و تنهای تنها در اتوبان خلوت با سرعت مطمئنه به سمت تهران در حال حرکت بودم ، صدای زنگ گوشی ام مرا از تمرکز ذهنی خارج کرد .گوشی را بر داشتم یکی از دوستان صمیمی و سلاله سادات آن طرف خط بود و بعداز سلام علیک کوتاه خیلی سریع گفت اسم دوستت که مسئول عملیات لشکر 52 کربلا بود ، چی بود ! گفتم آقا روح اله سلطانی و بعد

گفت او شهید شده ، همین سه کلمه کافی بود که دیگر نپرسم کجا ؟ چگونه ؟چون ابتدا به ساکن سرانجام روح بیقرارش به چنین آرامشی احتیاج داشت برای دل خودم و دل آنهایی که در فاصله شهادتش تا به امروز بارها و بارها با روح الله صبحت می کنند چند دفتر از دفتر زندگی حاج روح الله سلطانی را بازگو می‌کنم.

به تماشای شخصیت برادر شهیدم از دریچه خانواده تا جامعه و سپاه از سه منظر متفاوت اما با یک هدف متعالی می‌شود نشست این قلم و بیان توان بررسی همه زوایای شخصیت ایشان را ندارد و بخش اعظم آن را باید خانواده ، هم رزمان ، هیئتی ها و دوستان بنویسند و بگویند نه به خاطر آقا روح الله بلکه به خاطرتاریخ و نسل جوانی که این روزها تصویر چهره خندان اورا بر در و دیوار شهرزمینی هزار سنگر آمل و دنیای مجازی به تماشا نشسته اند و شاید سوالی ذهن آنها را مشغول کرده باشد که این جوان کیست ودر کجا وچگونه شهید شده است؟ من )به چگونگی شهادت او نه راغبم بشنوم و نه مهم است( به چرایی شهادت او که فلسفه حرکت و آرمانش می باشد می پردازم . درست به همان دلیل که نباید گرفتار حوادث ظهر عاشورا بشویم بلکه باید از حج نیمه تمام سیدالشهدا(ع) تا چرایی شهادت و مقاومت یارانش بپردازیم و درست این با آغاز تولد فلسفه حرکت آنها است و حقیر از این نگاه به تماشای روح بیقرار سلطانی - شهید روح الله سلطانی - نشسته ام و شما را لحظاتی به تماشای او دعوت می کنم.

روح الله سلطانی مسئولیت پذیر بود

انسان ، مسئولیت پذیر است وخداوند ، موجودات بی شماری را در جهان آفریده است که بیهوده و بی هدف آفریده و رها نشده اند ، بلکه همه آنها به سوی مقصد و کمالی که خدا برایشان معین فرموده است ، در ما آسمان و زمین و آنچه را حرکت و تکاپو هستند. در قرآن کریم به این موضوع این گونه اشاره شده است که در میان آنهاست، بیهوده نیافریدیم و به قول حکیم نظامی گنجوی: کار من و تو بدین درازی کوتاه کنم* که نیست بازی در این میان انسان* به حقیقت کارهایی که انجام می دهد ، آگاه است.

در آثار و عواقب کردارش می اندیشد وبا اراده و اختیار راهی را برمی گزیند گاهی گرفتار غرایزش می شود و در گرداب حیوانیت دست و پا می زند.گاهی نیز روح ملکوتی و عقل انسانی به یاری اش می شتابد و امیال و غرایز نفسانی را به بند می کشد. به برکت تکلیف و حس مسئولیت است که انسان می تواند از چنگال زمین رها شود و به سوی عوالم بالا به پرواز درآید، انسان امانت دار بزرگ خداست. مسئولیت او در پیشگاه خدا ، خود و جامعه ، بار سنگینی است که در آغاز آفرینش آن گاه که به آسمان و زمین و کوه ها عرضه شد ، آنان به ضعف و ناتوانی خود اقرارکردند و انسان آن را پذیرفت:

ما امانت خود را بر آسمان ها و زمین عرضه داشتیم، پس آنها ]بر اثر بی لیاقتی[ از پذیرش آن امتناع ورزیدند و ترسیدند ، لیکن انسان امانت ما را پذیرفت (احزاب25)

آسمان بار امانت نتوانست کشید* قرعه فال به نام من دیوانه زدند )حافظ(

دوست شهیدم حاج روح الله سلطانی درد ورنج مردم را درد و رنج خود می دانست ، مشکل هر چندکوچک افراد را مشکل خود می دانست و پیگیری های مجدانه ایشان برای افراد متفاوت گواه صادق این بخش از دفتر زندگی آقا روح الله ما و شما است یکی از همکاران ایشان در دوره دکتری پذیرفته شده بودولی به خاطر محدودیت‌های کاری نتوانست وارد دانشگاه شود و چنان پیگیری و پشتکار از خود نشان داد که بالاخره بعد از دو سال ایشان توانستند وارد دانشگاه شوند.

یکی دیگر از همشهریان ایشان برای مداوای همسرش که مشکل خونی داشت و بیمارستان بقیه الله تهران به خاطر کمبود تخت ، پذیرش نداشت چنان با اشتیاق پیگیر ماجرا بود تا اینکه نفس زنان از پله های دانشکاه بالا می آمد و گفتم چی شد برادر و با چهره عرق ریزان گفت داداشی حل شد .

مجال نوشتار کم و مصادیق فراوان از منظر دیگر به تماشای نیمه پنهان شخصیت آقا روح الله برویم وضعیت بد حجابی و بی حجابی جامعه را وقتی می دید با حسرت فراوان می گفت خدایا آیا من به مسئولیت پاسداری خود عمل کرده ام که ناموس ما با کج فهمی دچار چنین گناه بزرگی شده اند، راستی غیرت دینی در غیر از این باید تبلور می یافت و یاد دست نوشته سردار رشید سپاه اسلام حاج قاسم سلیمانی در موردکتاب من زنده ام افتادم که نوشته بود: خواهرم، مثل همان برادرهای اسیرت همه جا با تعصب مراقبت میکردم کسی عکس روی جلد کتابت را نبیند و در تمام کتاب با ناراحتی و استرس بدنبال این بودم که آیا کسی به شما جسارت کرد؟آخر مجبور شدم روی عکست را با کاغذ بچسبانم تا نامحرمی او را نبیند.و درجواب نویسنده کتاب من زنده ام نوشته بود : قاسم واحمد و مهدی و محمد وحمید و ... همگی در هیبت‌ها و شکلهای مختلف اما یکی هستید خاک جبهه و هشت سال دفاع مقدس همه رنگها را از شما گرفته و به رنگ صبغه الله در آورده است."صبغه الله و من احسن من الله صبغه (راستی چقدر پاسداران شبیه به هم عمل می کنند هرکس به اندازه فهم خویش و مسئولیت الهی خود.

مسئولیت در برابر خانواده

در فرهنگ دینی اسلام ، خانواده کانونی مقدس است بدین جهت ، بنای زندگی خانوادگی را بر حقوقی که نکته های ظریف و دقیق در آن هست ، استوار می کندبر همین اساس ، همسران در قتال یکدیگر مسئولند و حقوقی بر گردن هم دارند از امام سجاد علیه السلام روایت است بدان که خداوند ، همسرت را مایه آرامش و الفت تو قرار داد و به نسبت آن ، تو را از خطاها ولغزش ها بازداشت بنابراین ، از او سپاس گزار باش و او را احترام کن و از اشتباه ها و لغزش های او درگذر.

دوست و برادر شهید حقیر رستمعلی رفیعی و جمعی از همرزمان

ادامه دارد......

1001/ت30/ب


ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار