خبرهای داغ:
دلگویی ای صریح و بی تعارف در مظلومیت مضاعف امیرمومنان(ع)؛

ظلمی که ما به علی(ع) می کنیم

کد خبر: ۸۵۳۸۳۴۶
|
۱۷ تير ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۴
خبرگزاری بسیج قم- نوزدهم و بیست و یکم ماه رمضان یادآور یکی از تلخ ترین و مصیبت بارترین وقایع بشری است؛ واقعه ای که به سند مظلومیتِ جاودان مظلومی تبدیل شد که می گفتند نماز نمی خواند اما در محراب خانه خدا، با فرقی شکافته ، ندای "فزت و رب الکعبه" سرداد.

یادمان دلیرترین مردمان که کسی را یارای مقابله با او در میدان نبرد نبود، اما وقتی طفلان یتیم را می دید ، کودکانه با آن ها بازی می کرد و می کوشید با تقلید از صدای گوسفند و چار دسته و پا راه رفتن، موجبات خنده بچه ها را فراهم آورد ؛ ابایی هم از این نداشت که حالا خلیفه مسلمین است و ممکن است به شأن و جایگاهش بربخورد و این که اصلاً دیگران پشت سرش چه خواهند گفت!

خودش لقمه در دهان بچه یتیم ها و فرزندان شهدا می گذاشت و می گفت: «اگر به شما گفتند پدر شما کیست،بگوئید ما یتیم نشده ایم . پدرمان علی (ع) است.»

ابوتراب بود و خاکی و باصفا و شوخ طبع اما در هنگامه ی قضاوت و برقراری عدالت و تقسیم بیت المال ، دوست و قوم و خویش نمی دانست ؛ این خصلت را داشت که گفت: «اگر دخترم ، گردنبند را به عنوان عاریه از بیت المال نگرفته بود، اولین دستی که از بنی هاشم قطع می شد، دست او بود.» ماجرای درخواست نابجای برادر فقیرش عقیل که دیگر بماند.

این روزها و شب ها در سوگ صدها ساله اول مظلوم عالم ، سیاه می پوشیم و بر سر و سینه زنان ، دلمویه غربت سر می دهیم اما چه خوب و بجاست که بی هیچ تعارف وتوجیهی ، قبل از هر چیز به خود تلنگری بزنیم و ببینیم که نسبت و رابطه ما با عدالت و سبک زندگی علوی چیست؟

آیا به راستی ما هم در تداوم مظلومیت ایشان مقصر هستیم ؟ اگر آری تا چه میزان و چرا؟!

نگاه سکولاریستی و عافیت طلبانه اگر داشته باشیم باید بگوییم که بی خیال این صحبت ها ، همین که سیاه پوش مولای متقیانیم و شیعه اوی هستیم ، کافی است . انشاالله مولا (ع) نیز دست ما را می گیرد و در برزخ و قیامت به برکت همین ارادت ها شفاعتمان می کند. این درست اما همین آیا کافی است؛ پس عمل به کلام حضرتش چه می شود که فرمود: شما نمی توانید مثل من رفتار کنید اما با ورع و تلاش و کوشش ، مرا یاری کنید».

بی خیال اگر باشیم باید گفت بگذریم از این که چرا حضرت (ع) به خصوص در ایام خلافت ظاهری، این قدر بر عدالت و قطع کردن دست مفسدان اقتصادی و رسیدگی به ایتام و بیچارگان و ... تاکید داشت و مع الاسف ما گرچه همیشه در شعاردادن جزو بهترین شیعیان و محبان حضرتش هستیم اما پای ارادتمان در مقام عمل گاه لنگ می زند!

بگذریم از این که در راه دفاع از حق و حقیقت ، آن چنان استوار و ثابت قدم بود که حتی گاه به ظاهر دوستان بر او خُرده می گرفتند که ببین معاویه چطور سیاست ورزی می کند و تو ...!

بگذریم از این که بعد از رسول خاتم(ص) برترینِ مخلوقات حضرت باریتعالی بود از اول تا به آخر، اما برای شادی دل بچه های یتیم، آن ها را بر گُرده خود می گذاشت و آن سان که می دانیم با آن ها بازی می کرد.

بگذریم از این که نهج البلاغه او بیشتر زینت المجالس خانه هایمان شده و عمدتاً عنوانی است دهان پُرکن برای همایش ها و بهانه ای برای مصاحبه ها... یادش بخیر قدیم تر ها ، عکس با هیبت مولا، خاطره ساز ذهن هایمان بود در اتاق های ساده و مغازه های باصفا.

بگذریم از این که هنگامه وصف مومنان و بیان سیره و سبک زندگی شان ، مدعیانه سینه سپر می کنیم که هان با من بودید اما گاه غافلیم از این کلام مولای همه ی مومنان: « مؤمن آن كسى است كه خود را به جهت رفاه مردم در زحمت بيندازد و ديگران از او در امنيت و آسايش باشند.»

بگذریم از این که به اذعان مسئولانمان در جامعه ما بین 10 تا 15 میلیون فقیر زندگی می کند و چیزی در حدود 3 میلیون بیکار داریم اما از آن سو هزاران میلیارد تومان نیز اختلاس می شود و ...!

بگذریم از این که بنابر آمارهای رسمی چیزی در حدود 10 میلیون جوان مجرد شرایط ازدواج دارند

و ما به علت دچار شدن به روش های غلط و فراموشی ازدواج آسان و نیز فراهم کردن حداقل های زندگی برای جوانان ، خواسته و ناخواسته باعث تشدید این وضعیت شده ایم و با این حال باز هم دم از پیروی از سبک زندگی علوی و فاطمی می زنیم.

بگذریم از این که در همین تهران خودمان و به گفته شهردارش، چیزی در حدود 200 هزار نفر در فقر مطلق به سر می برند و به نان شب محتاجند و ایضاً 15 هزار نفر بی هیچ سرپناهی ، کارتن خواب لقب گرفته اند و با این وجود قیمت برخی واحدهای نقلی(!) آپارتمان در برخی نقاط پایتخت به گونه ای است که سواد ما برای حساب و کتابش قد نمی دهد.

بگذریم از این که فشار کمرشکن هزینه برخی بیماری های صعب العلاج ، برخی خانواده های مستضعف را در نهایت داغدار کرده و از آن سو عده ای جوان پورشه سوارِ سرمست غرور ،بذر ناامنی روانی را در جامعه می پراکنند و تبعیض شدید طبقاتی میان خود و جماعت بی نوا و کارتن خواب را به رخ همه ما می کشند.

بگذریم از این که ... کلاً بگذریم انگار بهتر است!!

با این همه اما بی تعارف باید گفت که جامعه ما نزدیک ترین جوامع است به راه و مرام علی(ع) و همین هم بسی مایه خرسندی است خاصه آن که راهبرش نیز همنام علی(ع) است و علمداری می کند برای ولی(عج).

اما چه خوب بود همان قدر که در اندیشه ی چگونگی رفتارمان پس از پایان تحریم ها برای رونق کار و بارمان بودیم ، کمی هم در فکر یتیمانی می بودیم که در همین حوالی ، غمِ بی پدری آن چنان صفحه ی روح و روانشان را خشدار می کند که گاه زُمختی و دشواری مشکلات بی پولی و نگاه های عذاب آور این و آن فراموششان می شود.

چه خوب بود اگر اخلاق و رفتارمان بیشتر رنگ و بوی علی(ع) داشت ؛ لااقل مالک، میثم، ابوذر و یا کمیل.

کاش همه جا دغدغه دینی با ما بود و حمایت از حق در انجام وظیفه نه فقط لقلقه زبان که در لحظه لحظه ی آوردگاه های عملیِ زندگی مان ، به سان علی (ع) بود.

کاش اگر روزی از این دنیا، دم فروبستیم در سرای دیگر و در مواجهه با اماممان، سرافکنده و شرمگین نبود وگرنه او کسی نیست که محبان و گریه کننان بر مصیبت فرزندش حسین(ع) را تنها بگذارد.


یاداشت از بسیجی اهل قلم از قم؛ سید محمد مهدی موسوی


ارسال نظرات