استاد اقتصاد دانشگاه وایدنر آمریکا مطرح کرد

اقتصاد ایران بدون اتخاذ استراتژی محکم و دراز مدت به جایی نمی‌رسد

استاد اقتصاد دانشگاه وایدنر آمریکا با ذکر دو نمونه از کشورهای موفق دنیا در زمینه توسعه اقتصادی گفت: هیچکدام بدون استراتژی محکم و دراز مدت به اینجا نرسیده اند و هیچکدام منتظر نشدند که دنیا عادل شود و در آن دنیای عادل خود را نشان دهند.
کد خبر: ۸۵۵۲۴۸۹
|
۱۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۱

به گزارش خبرگزاری بسیج،حمید زنگنه، استاد اقتصاد کلان و بانکداری دانشگاه وایدنر، در چستر پنسیلوانیا آمریکا و نگارنده کتابهای «سرمایه‌ داری مدرن و ایدئولوژی اسلامی» (به همراه سیروس بینا) و «اسلام، ایران و ثبات جهانی» است.

  • هدایت سرمایه گذاریهای خارجی در مسیر منافع ملی ایران

ورود و خروج دیپلماتها و سرمایه گذاران خارجی به ایران می توانند امیدبخش باشد ولی باید به راههایی که منافع ملی ایران را در دراز مدت تامین کنند هدایت شوند.  مهمترین نکته ای که باید توجه کرد این است که مشغله و دلهره این سرمایه گذاران رضای بشر و انسانیت نیست و فقط مواظبند که جیب آنها چگونه پر می شود. حفظ منافع دراز مدت ایران به عهده خانمها و آقایان دست اندر کار است.

درگذشته کشورهای در حال توسعه فکر می کردند که می توانند یک شبه ره صد ساله بپیمایند و در نتیجه با هدر دادن سرمایه های کم خود بناهای بزرگ بر پا می کردند و به دنیا نشان می دادند ولی توجه نداشتند که زیربناها خالی است و در نتیجه ممالک آنها از قعر فقر بیرون نیامده و لزوما به تئوری دیگر و هدر دادن مقداری دیگر سرمایه های ملی می شتافتند. ایران نیز کم وبیش از این اصل مستثنی نبوده هر چند موفقیتهای چشمگیری اینجا و آنجا داشته است.  باید سئوال کرد که چرا موفقیتهای ایران اینجا و آنجا بوده و منسجم و فرا گیر نشدند ؟  برای اینکار باید دید که آیا ما خواسته ایم که راه رفتن کبک را فرا گیریم و راه رفتن خودمان را فراموش کرده ایم و یا مسئله چیز دیگری است.  

برای اینکار می توان به دو کشور آسیای جنوب شرقی نگاه کرد.  درآمد ملی کشور کوچک سنگاپور در سال 1960 تقریبا 7.609 بیلیون دلار بود و امروزه بیش از 380.585  بلیون دلار است که تقریبا 50 برابر شده است.  کشور کره جنوبی از طرف دیگر در سال 1953 درآمد ملی آنها 19054 بلیون وان بود که در سال 2014 به 1426540 بلیون وان رسید یعنی 74.87 برابر شده است.  حال باید دید که آنها هر یک چگونه باین موقعییت برجسته در جهان رسده اند؟

هر دو کشورسالهای سال زبانزد عام و خاص و سازمانهای حقوق بشری بعنوان ناقض حقوق شهروندان خود بودند بنابراین این موفقیت و پیشرفت با قیمت بسیار گزافی حاصل شده است که قابل اغماض نیست.  باید توجه کرد که نقض حقوق بشر و محدودیت آزادیهای فردی و اجتماعی باعث پیشرفت آنها نبود وفقط یک پدیده سیاسی و اجتماعی این دو کشور بود.  کره شمالی که هنوز هم همان سیاستهای قرون وسطایی را شدیدا اجرا می کند موقعیت برجسته ای در جهان پیدا نکرد.   

  • ضرورت تشویق کارآفرینی

ازوجوه مشترکی که هر دوکشور داشتند و هنوز هم دارند سیاستهای توسعه از طریق افزایش تجارت خارجی، رشد صنایع سنگین، و رشد اقتصاد کلان بوده است.  برای تحقق این سیاستها تشویق کارآفرینی در صدر تقدم های هر دو کشور قرار گرفت.  برای این کار وامهای دراز مدت کم هزینه، معافیتهای مالیاتی، معافیتهای گمرکی برای کالاهای واسطه، بالا بردن قیمت ارزهای خارجی، بالا بردن بهره حسابهای پس انداز برای تشویق پس اندازهای داخلی،  وغیره بود. 

کره جنوبی در مقاطع مختلف زمانی سیاستهای متفاوتی اتخاذ نمودند.   ابتدا، در سالهای 1971-1961 به بعد یعنی در دهه اول بعد از کودتای نظامی پارک (چانگ هی پارک)، پیشرفت صنایع را به کشاورزی برتری دادند . کره جنوبی که اخیرا از زیر سلطه استعماری ژاپن بیرون آمده بود، رابطه چندان خوبی با کشورهای پیشرفته دنیا نداشت.  باین دلیل و بدون وقفه با پیش گرفتن سیاست عادی سازی روابطش را با دنیا با سفر پارک به ژاپن شروع کردند.  درنتیجه این عادی سازی توانست مقدار عظیمی سرمایه لازم خود را از ژاپن، آلمان، و سایر کشورها در بازار بین المللی قرض کنند.  با دستیابی به این منابع سرمایه ای، کره توانست صنایع سنگین مادرمانند فولاد، الکترونیک، ماشین سازی، و صنایع سنگین غیر آهنی خود را در سطوح و استانداردهای بین المللی با شتاب فراوان تاسیس و توسعه دهد. 

کشور سنگاپور نیز همین روند را کم و بیش پیش گرفت.  سنگاپور همراه با مالزی یکی از مستعمره های بریتانیا بود که استقلال خود را در اوت 1963 بدست آورد.  بعد از استقلال دو سال در دولت فدرال مالزی ادامه حیات داد ولی در سال 1965 مجبور به ترک این دولت فدرال شد و جمهوری سنگاپور بوجود آمد.  سنگاپور کشوری فقیر بود و فقط موقعیت سوق الجیشی مطلوبی برای آمریکا که در جنگ کره گرفتار بود داشت.  در این زمان سنگاپور به رهبری لی (کوان یو لی) زندگی خود را آغاز کرد.

  • دلایل موفقیت سنگاپور

در ابتدا لی خواست که با افزایش حداقل دستمزدها سطح زندگی مردم را افزایش دهد ولی در عوض مملکت را به یک رکود عمیق هدایت کرد و باعث شد که شرکتهای چند ملیّتی از سنگاپور بخاطر هزینه زیاد کارگردوری جویند.  بنابراین لی استراتژی خود را عوض کرد از طریق دیگری هدف خود را که زندگی بهتر برای مردم بود دنبال کرد که بنظر میرسد موفق تر بوده است. 

  • ساخت زیربنای اقتصادی

اولین کار او ساختن زیر بنای اقتصادی مملکت مانند خیابان سازی، راه سازی، بندر سازی بود که هزینه آنرا از طریق یک مالیات مخصوص به این طرح تامین کرد.  مهم این است که توجه کرد که او از سرمایه های خارجی که قرض می کرد برای اینکار استفاده نکرد بلکه از مردم هزینه آن را تامین کرد یعنی مردم را در استراتژی خود سهیم کرد. مردم فهمیدند که هیچ چیز مجانی و آسان به دست نمی آید. 

  • تربیت طبقه کارگر تحصیل کرده و ماهر

دیگر حرکت مهم و استرتژیک او تربیت طبقه کارگر تحصیل کرده و ماهر بود.  در این روند، دقت عمل بسیار سازنده ای کردند و آن فراهم کردن موقعیت تحصیلی در تمام مراحل برای تیزهوشان بود.  این دقت عمل تا جائی بود که اجازه ازدواج تیزهوشان را با جوانان دیگر که تیز هوش محسوب نمی شدند را نمی دادند تا نسلهای تیزهوش ادامه یابند که احتمالاعواقب انسانی و اجتماعی غیر مترقبی نیز همرا داشته است.   

  • ایجاد صنایع معروف به «طلوع آفتاب»

دولت لی هدفش زندگی مرفه تری برای شهروندان سنگاپور بود. او این کار را از طریق ایجاد صنایعی که به صنایع "طلوع آفتاب" معروف هستند دنبال کرد.  او بجای تولیدات صنعتی پیش پا افتاده و کوچک مانند "اسباب بازی،" پایه صنایع گران قیمت مانند صنایع الکترونیک که لازم به گارگران ماهر وتحصیل کرده بودند و در نتیجه دستمزد بالا در سطوحی که رفاه بالا و بهتری همراه داشتند را تقدم داد و تشویق کرد.  امروزه سنگاپور یکی از صادر کنندگان مهم دنیا ویکی از مراکز بورس معتبر آسیای جنوب شرقی است.

  • ضرورت بهره گیری از یک استراتژی محکم و درازمدت
  • نفت صرف زیربنای اقتصادی کشور شود

این دو نمونه از داستانهای کشور های موفق دنیا هستند.  هیچکدام بدون استراتژی محکم و دراز مدت به اینجا نرسیده اند.  هیچکدام منتظر نشدند که دنیا عادل شود و در آن دنیای عادل خود را نشان دهند و به مرتبه بهتری برسانند.  ایران نیز باید این سرمایه ناچیز و فانی نفت را صرف ایجاد یک زیر بنای اقتصادی برای توسعه پایدار دراز مدت کند.  برای این منظور دولت باید نقشه راه را به مردم نشان دهد و آنها را در رسیدن به آن مقصد موعود هدایت کند. 

ارسال نظرات