خبرگزاری بسیج مازندران، از روزها قبل شنیده بودیم که می خواهند شهدایی را در داخل شهر گلوگاه تشیع کنندواینها احتمالا از شهدای غواصی هستند که گفتندچندی قبل با دستان بسته در تفحص پیدا کرده بودند گفته بودند تعداد 175 شهید که دست بسته توســط دشمن به آب انداخته شده بودند و بعد از 29سال در تفحص پیکر پاکشان پیدا شد در فکر و ذکر این خبر بودیم که دیدیم در ودیوار شهر پر شد از پارچه نوشته و بنر که بله "مراسم استقبال و تشیع پیکرپاک 20 شهید غواص روز یکشنبه 18/5/94ساعت 8صبح میدان 22بهمن گلوگاه" و دیگه فهمیدیم مثل اینکه قضیه جدیه ازاین لحظه بود که انتظار شروع شد و نگرانی از اینکه آیا مردم شرکت میکنند بعضی ها اعتراض میکردند چرا ساعت شروع را 8صبح تعیین کردند مردم گلوگاه این موقع صبــــح بیرون نمی آیند و بیرون کشیدن آنها از خانه صبح زود کار خیلی سختی است و ما دلواپس بودیم دل واپس عدم حضور مردم که خدای نکرده نکنه مردم شرکت نکنند و ما ضایع بشیم و روزها گذشت و روز استقبال فرا رسید ما که نگران 8 صبح بودیم باورکنید از 6 صبح و 7 صبح مردم را می دیدیم در جنب و جوش هستند خدایا مگر چه خبــراست این جنب و جوش ها در خیابانها در کوچه ها وحتی در خانه ها مگرچه خبر است عده ای میگفتند این موقع صبح در شهر خبری نیست پس این غوغا برای چیست مردم دسته دسته کجا می روند مگر قرار است در شهر اتفاقی بیفتد .گفته بودند تجمع برای استقبال و تشیع میدان 22بهمن گلوگاه باشد و شهدا را با تریلرکفی ازطرف میدان پاسگاه انتظامی وارد شوند مردمی که قرار بود در میدان 22 بهمن منتظر استقبال باشند طاقت نیاوردند و فوج فوج به طرف میدان روبروی نیروی انتطامی حرکت کردند در مسیر حرکت سرهرکوچه و سرهرخیابان کوچولوهای گل به دست ، مادران و خواهران "مجمعه"به سر و منقل با دود اسپند و ایستگاههای صلواتی پذیرایی آماده استقبال بودند موج جمعیت از زن و مرد، پیر و جوان و حتی کودکان منتظر بودند و ..............................و شهدا وارد شدند. یاعلی این چه غوغایی است و مردم با دیدن تابوت های روی کفی ها به سمت آنها هجوم بردند و با لمس تابوت شهدا تبرک می جستند و حاجت می خواستند بعداز برگزاری مراسم رسمی ماشینهای حامل شهـــــدا در میان فوج جمعیت به سمت میدان 22 بهمن حرکت کرد مردم شهدا را درمیان گرفته بودند و پروانه وار دورشان می گشتند و خواهران و مادران مجمعه به سر در جلوی کاروان در حرکت بودند غوغایی بود انگار عروسی بود در طول حرکت مـــــــداحی عروسی می خواندندو همچنین نوحه سرایی می کردند ودر طول مسیر برای تازه دامادها گوسفند قربانی میکردند و امام جمعه محبوب گلوگاه ضمن خیرمقدم به شهدا از مردم جهت حضور بی سابقه و تکریم شهدا تشکر کرد و گفت : این تشیع جنازه نیست این شکست استکبار است . و کاروان با حضور مردم آهسته و آرام در حرکت بود انگار عاشورا است و انگار کربلاست و مــــردم با گذاشتن سر بر روی جنازه ها اشک ماتم می ریختند خدایا ای چه غوغایی است ، باز این چه شورش است که در خلق عالم است خلق گلوگاه انگار همه به استقبال و بدرقه آمده بود ودروداع با شهدا هم برای خودش غوغا بود هرکس توحال خودش بود و انگار خیال وداع با شهدا را نداشتند و خدایا این تازه داخل شهر بود در مسیر جاده سراسری به طرف بهشهر سر عبور هر روستایی در مسیر مردم بسیاری منتظر بودند روستاهای خورشید کلا، تیله نو، سراج محله،تیرتاش، لمراسک، ریحان آباد، ولمازو، قلعه پایان، سنکیاب سرو مهدیرجه و بعد خلیل شهر در مسیر جاده همه منتظر شهدا بودند
