خبرهای داغ:
در دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب با رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت که به مناسبت هفته دولت برگزار شد، معظم له پیرامون راههای نفوذ و حضور دشمن در عرصه ای فرهنگی فرمودند که در برابر رخنه های دشمن هوشیار باشیم و به عنوان مصداق، از مهدکودک ها به عنوان یکی از رخنه ها یاد کردند.
کد خبر: ۸۵۶۴۸۲۶
|
۱۴ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۸:۵۶
به گزارش خبرگزاری بسیج از کرمانشاه، در دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب با رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت که به مناسبت هفته دولت برگزار شد، معظم له پیرامون راههای نفوذ و حضور دشمن در عرصه ای فرهنگی فرمودند که در برابر رخنه های دشمن هوشیار باشیم و به عنوان مصداق، از مهدکودک ها به عنوان یکی از رخنه ها یاد کردند.

پرداختن به تربیت کودک در سال‌های اولیه زندگی موقعیت بسیار مناسبی برای جلوگیری و یا کاستن از اشکالات یادگیری است و منافع ماندگاری برای خانواده و اجتماع به همراه دارد. یافته‌های علمی نشان می‌دهند که این پشتیبانی در دراز مدت موجب توانایی برای ایفای نقش در جامعه نیز خواهد شد.

در دهه اخیر به دلیل وجود مشغله‌های بیرون از منزل مادران، بخش اعظمی از تربیت و نگهداری کودکان به مهد‌های کودک سپرده شده است. با توجه به اینکه ۸۰ درصد رشد مغز و ۷۰ درصد رفتارهای اجتماعی انسان‌ها در این دوران شکل می‌گیرد، به طور خاص کودکانی که به مهدکودک می‌روند در مقایسه با دیگر هم‌نوعان خود که از این امکانات محروم‌اند، زندگی موفق‌تری در آینده خواهند داشت.

اما موفقیت کودکانی که چند سالی را در مهدهای کودک سپری می‌کنند، همگانی نبوده و شاید بتوان به طور قاطع گفت که تعداد چشم گیری از مهدهای کودک خلاف این راه رفته و در پایان حضور چند ساله کودک در این مکان‌ها، فردی کاملا متفاوت با خصوصیات مثبت بیان شده به جامعه تحویل خواهند داد.

اگر کسی تنها چند بار به مهدهای کودک سر زده باشد، به طور حتم با  وعده های مسئولان آن برای پذیرش کودک مورد نظر آشنا خواهد بود، گزینشی که در پس از آن وعده‌هایی از جمله شکوفا شدن استعداد‌ها، یادگیری علوم متفاوت فراخور سن، موسیقی، آواز، نواختن آلات موسیقی، بالماسکه انگلیسی و... و این یعنی چوب حراج به به ساختار  هویت اسلامی- ایرانی  جامعه.

اخبار تکان دهنده پیرامون آنچه در مهدکودک‌های کشورمان در حال وقوع است هر روز افزایش می‌یابد و بر نگرانی خانواده‌های ایرانی می‌افزاید. از آموزش رقص، موسیقی، مسائل جنسی و انواع روش‌های حل تعارض فرهنگی با فرق ضاله و هواداران همجنس گرایی گرفته تا تدریس بازی‌‌ها و رفتارهای روانشناسی مبتنی بر سیستم آموزشی بزرگ‌ترین تفکرات بانیان مدرنیسم در غرب همچون فروید!

شنیده هایی که از برگزاری محافل رقص مختلط یا حتی  استخرهای مختلط حکایت دارد نمونه ای از‌‌ همان اشکالاتی است که چند صباحی بعد به عنوان معضلی حل ناشدنی در جامعه تبدیل خواهد شد. البته سالهای پیش وزارت آموزش و پرورش با ارسال بخشنامه‌ای اختلاط نوآموزان دختر و پسر در کلاس‌های پیش‌دبستانی و مهد‌های کودک را ممنوع اعلام کرد.

شاید در نظر عده‌ای عوام، در کنار هم بودن دختر و پسر، آشنایی با موسیقی، رقص، آواز ‌خوانی و نواختن آلات موسیقی نوعی رشد، پیشرفت، شکوفایی استعداد‌ها و القای شادی و نشاط قلمداد شده و لازمه یادگیری کودکان پیش از ورود به مدرسه باشد، اما جامعه‌شناسان معتقدند که در این دوره سنی باید ابزارهایی از جمله «کم» و «زیاد» و «قبل» و «بعد» و «بالا» و «پایین» فراگیری شود. کودک به مدرسه می‌رود، می‌تواند به راحتی در مجالس برقصد و آواز بخواند و با جنس مخالف ارتباط برقرار کند اما هنور معنی واژه «ماقبل» در ریاضی را نمی‌داند، نمی‌تواند دوست پیدا کند، نمی‌تواند حق خودش را بگیرد، مستقل باشد، فردوسی و سعدی و حافظ را نمی‌شناسد، یک سوره  قرآن از حفظ نیست... و این یعنی فاجعه‌ای که هر روز کودکان را با دستان خود به چاه آن می‌اندازیم.

 

خبری هم که از سالهای پیش مشابه آن را بسیار در رسانه ها شاهد بودیم، نفوذ فرقه های ضاله وهابیت و بهاییت در مهدکودک ها بوده‌است. به عنوان مثال چندی پیش دادستان عمومی و انقلاب بم با اشاره به دستگیری تعدادی از عناصر فرقه ضالّه بهائیت که در پوشش کارهای آموزشی فرهنگی در تعدادی از مهد کودک‌های بم،کرمان و تهران به ترویج وگسترش برنامه های خود می‌پرداختند،گفت: قریب به 9 ماه کار اطلاعاتی توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) تا مرحله دستگیری انجام شده است.

 «محمدرضا سنجری» افزوده است: بررسی‌های انجام شده حاکی از وجود شبکه گسترده و اقدامات پیچیده‌ای است که این افراد با دستور از مرکز برنامه های گوناگون خود را در قالب آن پیگیری و پیاده می کردند.

وی از نفوذ این گروه در یکی از نشریات محلی استان کرمان خبرداد و گفت: القاء مطالب و دیدگاه‌های فرقه بهائیت در قالب داستان و قصه های کودکانه از اقدامات این افراد در نشریه مذکور بوده است.

سنجری تصریح کرد: سوءاستفاده تشکیلات بهائیت از فضای بعد از زلزله سال 82 شهرستان بم که نیازمند انجام اقدامات فرهنگی، اجتماعی و آموزشی مختلفی بود، کاملاً محرز است و مسئولین باید با نظارت و حساسیت بیشتر امورات فوق را هدایت و راهبری کنند.

چندی قبل بود که برگزاری کلاسهای حرکات موزون و نوازندگی در برخی مهد کودک‌ها سرو صدای زیادی  به پا کرد و برخی مسئولان را نسبت به این حوزه حساس کرد. برنامه هایی که موجب شد فقیه رییس وقت سازمان بهزیستی عذرخواهی کرده و از برخورد با مهدهای ارائه دهنده رقص و آواز خبر دهد.

این در حالی بود که پس از فروکش کردن تب رقص در مدارس چندی قبل ولی الله نصر رئیس بهزیستی استان تهران از رعایت موازین اسلامی در مهدهای کودک خبر داده و وعده ارائه آموزش هایی مطابق با موازین شرعی به کودکان به جای رقص و آواز داده بود

به جز برگزاری برخی کلاسها و برنامه ها که به عنوان آسیب های نو پدید این حوزه شناخته می شود و بارها نیز مسئولان سازمان بهزیستی منکر آن شده اند این بار به گفته کارشناس حوزه عرفان و جنبش های نو پدید در سازمان تبلیغات اسلامی فرقه بهاییت و وهابیون در این حوزه وارد شده و به دنبال سرمایه گذاری کلان در مهد کودکها هستند.

زین العابدین جعفری در این باره می گوید: برخی دست اندرکاران فرقه ها و نهله های فکری( بهاییت، وهابیت و..) در مهد کودک ها نفوذ کرده و امتیاز برخی از این مهدها را با واسطه و بی واسطه در اختیار دارند. باید در انتخاب مهد، برای فرزندانمان نهایت دقت و هوشیاری را به خرج دهیم و همچنین مسئولان همچون نیروی انتظامی، سازمان تبلیغات اسلامی، بهزیستی و....نیز در این راستا با برنامه ریزی و راهکارهای پیشگیرانه هدفمند، مانع از بسط و گسترش این موضوع در سطح جامعه شوند.

این کارشناس ادامه می دهد: متاسفانه در سال های اخیر، مجوز برخی از مهد کودک ها به کسانی واگذار شده که دارای پیش زمینه های فکری و عملی بهاییت و وهابیت هستند و یا به نحوی با این تشکیلات در ارتباط هستند. این عوامل از این طریق سعی دارند در ذهن کودکان نفوذ کرده و آرام آرام حساسیتها را بکاهند تا در آینده بتوانند بهره برداری های لازم را از این افراد به نفع تشکیلات خود داشته باشند و از این راه به دنبال نفوذ در دین اسلام باشند

 

حجت الاسلام عباس ابراهیمی کارشناس امور جوانان و رئیس سابق سازمان جوانان بوشهر در این رابطه گفت: جایگاه واهمیت مهدهای کودک بسیار مهم است چرا که شاکله شخصیتی افراد تا هفت سالگی شکل می گیرد. بیشتر کشورهای توسعه یافته نیز اهمیت خوبی به ساختار مهدهای کودک خود می دهند.

ابراهیمی ادامه می دهد: حضور روحانی ها در مهدهای کودک ضروری نیست و بازی ها و آموزش ها باید براساس باورهای دینی باشد. به نظر می رسد مسئولان در این حوزه دچار غفلت شده اند. البته مهد کودک های قرانی را می توان یکی از نمونه های موفق مراکز نگهداری و تربیت کودکان دانست.

 

مجید ابهری رفتار شناس و آسیب شناس اجتماعی نیز در این باره به مهر می گوید: به دلیل اینکه متخصصان سرمایه گذاری روی نسل فردا-خردسالان- را جدی نمی گیرند و در زمینه هایی مثل تاسیس مهد و کلاس ها پیش قدم نمی شوند. متاسفانه باورهای دروغین و افراطی مثل وهابیون سلفی ها و بهایی ها در زمینه های فرهنگی و تربیتی کودکان تلاش های گسترده ای را انجام و سرمایه گذاری ویژه ای را انجام داده اند. تاسیس مهد کودک و کلاس تقویتی در استان ها به ویژه مناطق محروم توسط جوانان بهایی و سرمایه گذاری سلفی ها،وهابی ها و بهایی ها باعث شده است این مثلث شوم فعالیت خود را زیر پوستی آغاز کند.

به گفته این آسیب شناس مبلغان بهایی در لباس آموزگاران تقویتی و فوق برنامه حاظر شده و ضمن تدریس دروس به تبلیغ مکتب کاذب خود اقدام کنند.

این رفتار شناس خواستار بررسی دوباره صلاحیت مدیران مهدکودک شد و گفت: باید نظارت روی افرادی که با واسطه اقدام به فعالیت در این حوزه می کنند افزایش یابد. این افراد در مناطق محروم و زلزله زده در قالب فعالیتهای به ظاهر انسان دوستانه و دلسوزانه اما به ظاهر ویرانگر فعال هستند.

ابهری استفاده از روحانیون را یکی از اهرم های مقابله ای می داند و تاکید می کند: باید از روحانیون جوان و پرشور به ویژه در مناطق روستایی در قالب آموزش استفاده کرد. اعضای این مثلث شوم با توزیع کتابچه، جزوء و مطرح کردن سوالات شبهه داربه دنبال جذب افراد هستند.

 

اما مشکل کجاست؟؟؟

اما مشکل کجاست که اخبار این چنینی پیرامون مهدهای کودک ایرانی پایان نمی‌یابد؟ چه کسانی به وظایف خود در این حوزه عمل نکرده‌اند و اصولا راهکار پایان دادن به موج فزاینده نگرانی‌های اجتماعی در مسیر تربیت کودکان در فضای خارج از خانه چیست؟ برای یافتن پاسخ این سوالات ابتدا باید به شناسایی مسائل و مشکلات در مسیر مدیریت واحد مهدهای کودک بپزدازیم.

 

یکی از آسان‌ترین مسیرهای قانونی راه یافتن به ویترین سیستم آموزشی کشورمان را می‌توانید در راهنمای تاسیس مهدهای کودک جستجو کنید! برای تاسیس یک یا حتی هزار واحد مهدکودک تنها کافی ‌است در مراجعه به سازمان بهزیستی کشور، به عنوان نهاد مجری و ناظر، اشتهار به مسلمانی داشته باشید و مدرک کارشناسی در یکی از رشته‌های متنوعی که در لیست سازمان بهزیستی ذکر شده را زیر بغل بزنید. باقی شرایط به اندازه‌ای سهل است که به ندرت یک فرد معمولی در آن‌ها توفیق نمی‌یابد! البته قانوناً تشکیل مهدهای زنجیره‌ای ممنوع است اما عملا آنچه مشاهده می‌شود با قانون فاصله زیادی دارد!

 

در حال حاضر مدیریت پایش و نظارت بر مجموعه گسسته مهدهای کودک کشور برعهده «سازمان بهزیستی» است. سازمانی که برخلاف بزرگی وظایف محوله، از‌ ساز و کار و ابزارهای مکفی برای اداره چنین سیستمی برخوردار نیست. بزرگ‌ترین قصور بهزیستی، عدم صدور اخطار در موضوع حیاتی و ر‌ها شده تبیین سیستم آموزشی بومی در زیست بوم خارج از خانه کودکان ایرانی است. در نظام‌نامه قانونی فعلی، به طور کلی چیزی به جز لیستی از کارهای خوب و بد یافت نمی‌شود. به طور مثال «ایجاد بستری مناسب در راستای رشد همه جانبه کودکان مشتمل بر ابعاد روانی، اخلاقی ،معنوی، اجتماعی و جسمی کودکان»! واضح است که با این نظام نامه، مدیر هر مهدکودکی می‌تواند بر اساس سلیقه و اصول شخصی خود، مبادرت به راه اندازی سیستم آموزشی نماید که از «کمترین» میزان نظارت دولتی، صنفی و اجتماعی برخوردار است. این گونه می‌شود که از سیستم آموزشی مونته سوری گرفته تا مراکز مجهز به روش‌های غربی دیگر را در مهدهای کودک ایرانی می‌توان مشاهده کرد. پس اولین اشکال به حاکمیت وارد است که در امر مهم تربیت کودکان تاکنون «هیچ» برنامه مدونی ارائه نداده و اتفاقاً به واسطه این سهل انگاری عظیم راه را برای نفوذ دشمن هموار نیز ساخته است.

 

معاونت اجتماعی سازمان بهزیستی، از سال ۱۳۸۲ به واسطه یک شرکت خصوصی، شبکه‌ای از مهدهای کودک ایرانی را به صورت الکترونیکی به یکدیگر متصل نمود. در این شبکه الکترونیکی که از اصفهان آغاز شد، مجموعه مدیران مهدهای کودک ایرانی اطلاعات پرونده آموزشی کودکان ایرانی را در فضای شبکه به ثبت می‌رسانند.

همچنین شبکه به عنوان ابزار ارتباط‌گیری و ارائه جزوات آموزشی به کار گرفته می‌شود. تا اینجای کار همه چیز به یک طرح ملی با آینده نگری ستودنی شبیه است! اما مشکل زمانی آغاز شد که پس از شکل‌گیری و برقراری ارتباط میان بیش از ۲۰۰ مهدکودک، شبکه مذکور در سال ۱۳۸۸ به یونسکو ارائه شد و سپس مورد حمایت این سازمان بین‌المللی قرار گرفت. بر اساس بند ۲ ماده ۶ مقررات تخصصی تاسیس مهدکودک، اقلیت‌های دینی پذیرفته شده در قانون اساسی تنها می‌توانند اقدام به پذیرش کودکان غیر مسلمان نمایند. علی رغم تصریح قانونی، مشخص نیست چه طور اطلاعات این مرکز بزرگ به یونسکو ارائه شده و در عین حال موافقت این سازمان برای رشد و گسترش شبکه الکترونیک مذکور در مهدهای روستایی نیز جلب شده است.

اوضاع زمانی جالب‌تر می‌شود که بدانیم «یونسکو» سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی است که هدفش کمک به برقراری صلح و امنیت در جهان از راه گسترش همکاری‌های بین‌المللی در زمینه‌های آموزشی و علمی و فرهنگی به منظور افزایش احترام به عدالت و قانون‌مداری و حقوق بشر، بر پایه منشور سازمان ملل متحد است! طبیعتا این سازمان و مجموعه NGO‌های وابسته به یونسکو و یونیسف در ایران موظف به تلاش برای نهادینه ساختن فرهنگ ایرانی- اسلامی میان کودکان ایرانی نیستند و برای برگزیدگان سیستم مطبوع خود در امر روانشناسی کودک همچون فروید، روسو، مونته سوری، پیاژه و دیگران به تبلیغ می‌پردازند.

در صفحه متعلق به اغلب مهدکودک‌های عضو شبکه الکترونیک مهدهای کودک، جزوات منطبق با دستورات روانشناسی فروید دیده می‌شود. در دوره‌های آموزشی که به صورت نیمه خصوصی در این شبکه برگزار می‌شود نیز نظریه شرطی کلاسیک پاولف، نظریه شرطی کنشگر اسکینر، نظریه فروید، نظریه رشد اجتماعی اریکسون، نظریه رشد اخلاقی کلبرگ، نظریه رشد بندورا و نظریه رشد شناختی پیاژه تدریس می‌گردد. این در حالی است که متاسفانه هنوز دستورالعملی بهتر از همین فرامین سیستم آموزشی غربی به زیرمجموعه مدیران مهدهای کودک ارائه نشده، هر چند بنا بر اطلاعات بدست آمده طرحی پیشرفته و بومی با همین هدف در حال حاضر در شورایعالی انقلاب فرهنگی تهیه شده است.

 

غفلت مسئولین سازمان بهزیستی کشور به حدی است که مجموعه بزرگی از مهدهای کودک خصوصی به واسطه شبکه مفید الکترونیکی بهزیستی، تبدیل به یک سازمان مردم نهاد خودمختار شده‌اند که نظام‌نامه آموزشی خود را نیز بر اساس اصول روانشناسی غیر بومی به ثبت رسانده اند. همین عاملی برای نفوذبهائیان  و وهابیون با هویت پنهانی تحت عنوان «فعالین حقوق کودک» می شود که مشغول به فعالیت و تاثیرگذاری بر افراد عادی بی خبر از نقشه‌‌ها هستند.

به نظر می‌رسد بهزیستی به عنوان کارفرمای شبکه الکترونیک مهدهای کودک، در حقیقت نظارت دقیقی بر سیستم طراحی شده به دست خود ندارد و عملا اختیار این سیستم را از دست داده است. به نحوی که برگزار‌کننده دوره‌های آموزشی سالیانه بهزیستی نیز همین شبکه سازمان‌های مردم نهاد با همکاری یونسکو هستند! البته اساتید سکولار و روانشناسان مقید به سیستم آموزشی فروید- لکان در دانشکده بهزیستی نیز در این دوره‌‌ها حضور فعالانه دارند که حقیقتا این حرکت سازمان بهزیستی نیز ستودنی است!

 

تلاش برای ترویج قوانین مبتنی بر ارزش‌‌ها و قواعد زندگی غربی در میان جوامع مستقلی همچون ایران و پذیرش اجباری اقلیت‌های وابسته به سیستم جهانی همچون صهیونیست‌ها، بهائیان و همجنس گرایان نیز از وظایف سازمان‌هایی همچون یونیسف و یونسکو می‌باشد.

به نحوی که هدف‌گذاری برای این موضوع توسط شخص دبیرکل سازمان ملل با صدور فرمان تلاش برای فراگیری «سیستم آموزشی واحد» در سراسر جهان از ابتدای ورود به قرن بیست و یکم در قالب برنامه «آموزش برای صلح» آغاز شده است. بهائیان تاکید دارند «آموزش صلح» طرح ابداعی و ابتکاری آن‌ها در جهان است که اتفاق توسط سازمان ملل نیز به رسمیت شناخته شده است. به طور مثال در سال ۲۰۰۲ جایزه «آموزش صلح» از سوی سازمان ملل به مدرسه بهایی مونته سوری در شمال هند توسط یونسکو اهدا شد. به گفته سایت انجمن بهائیان، این آموزش‌‌ها اکنون در ۳۰ دانشگاه و ۳۰ هزار واحد آموزشی کودکان در حال اجراست!

 

جوایز پیوستن به این شبکه آموزشی نیز توسط نهادهای وابسته به سازمان ملل مشخص شده است. به طور مثال پاداش پیوستن مدارس و مهدکودک‌های ایرانی به سیستم آموزشی مونته سوری، بهره مندی از خدمات الکترونیک سازمان ملل و تجهیز این مراکز به کامپیوتر و لوازم تکنولوژیک جدید است. این در حالی است که در جزوات آموزشی تهیه شده توسط «مرکز بین‌المللی آموزش مونته سوری» به وضوح قوانین اولیه جهان بینی صهیونیستی، «کابالا» در قالب آزمایش‌های کودکانه و بازی‌های ساده به کودک یاد داده می‌شود.

همچنین داستان تکامل برآمده از تز داروینیسم نیز در شکل داستانی «ماجرای آفرینش» برای کودکان بازگو می‌شود. شایان ذکر است که ماریا مونته سوری بنیانگذار سیستم آموزشی برگزیده سازمان ملل، خود هوادار فرقه تئوسوفیسم در هند بود که در حقیقت پدر فرقه بهائیت و اولین‌زاده کمپانی هند شرقی محسوب می‌شود. بزرگ‌ترین حامی مونته سوری در دوره جنگ جهانی نیز فروید و پیاژه – بنیانگذاران روانشناسی مدرن در غرب- بودند. در مقابل چنین سیستم منظم و با برنامه‌ای، جمهوری اسلامی حتی یک نظام‌نامه قانونی آموزشی با قابلیت اجرا توسط افراد معمولی مشغول به کار در مهدهای کودک را نیز تاکنون ارائه نداده است.

 

آنچه در حال حاضر واضح است کوچک بودن اندازه «سازمان بهزیستی کشور» برای مدیریت پروژه کلان سرپرستی محتوای آموزشی مهدهای کودک کشور است. بهزیستی اگر می‌توانست با همین‌ساز و کار فعلی باید از ظهور تخلفات گسترده در زیرمجموعه خود مطلع می‌شد!

علاوه بر آن مشخص نیست مدیریت این سازمان دولتی تا چه اندازه غفلت ورزیده که انواع فرق و گروه‌های ضد انقلاب به نظام‌سازی در زیرمجموعه این مرکز در طول سالیان دراز مبادرت ورزیده‌اند بی آن که صدایی از مدیران بهزیستی بلند شود! پیشنهاد اول ادامه طرح بازگشت مدیریت مهدهای کودک کشور به زیرمجموعه وزارت آموزش و پرورش است.

اقدام ضروری بعدی تهیه نظامنامه قانونی مهدهای کودک است. علاوه بر تصحیح قوانین تاسیس مهد کودک، لازم است سیستمی نیز برای نظارت بر این مراکز با حساسیت کافی ابداع شود. چرا که به طور معمول امکان پایش حداقلی برنامه‌های اجرا شده در مهدهای کودک برخلاف مدارس، برای والدین کودکان وجود ندارد.

اگر رویه حاضر به قوت خود ادامه داشته باشد، نظام سازی گسترده ای با روش و منش غرب آنهم به صورت بسیار آرام و بی سر و صدا رخ می دهد که صدا و اثرش سالهای نه چندان دور با ظهور وحضور جوانانی غریب با اندیشه ها و اصول انقلاب اسلامی، خودش را نشان می دهد!

ارسال نظرات