جالب بود دانش می‌گفت: «من یک برنامه جداگانه برای تلاوت در مسابقات داشتم که چگونه تلاوت کنم و یک برنامه جداگانه هم از قبل از مسابقات تمرین می‌کردم که اگر نفر اول شدم، در محضر رهبری چگونه تلاوت کنم!»
کد خبر: ۸۵۷۹۴۳۹
|
۱۹ مهر ۱۳۹۴ - ۰۷:۲۰

به گزارش خبرگزاری بسیج از یزد به نقل از عصرفرهنگ، احسان عابدی وبلاگنویس یزدی در وبلاگ شخصی خود نوشت: روزهای پایانی اردیبهشت ماه بود. پیام‌های دوستان و اخبار رسانه‌های محلی یزد، خبر از حضور یکی از قاریان یزدی در سی و دومین مسابقات بین‌المللی قرآن می‌داد. همه مشتاق و امیدوار بودند تا «حسن دانش» رتبه افتخارآمیزی در این مسابقات کسب کند. هرچه به روز پایانی مسابقات نزدیک‌تر می‌شدیم، هیجان اهالی فرهنگ و جامعه قرآنی یزد و البته امیدشان به کسب رتبه همشهری‌شان بیشتر و بیشتر می‌شد. روز مسابقه قرائت فرا رسید و با نظر هیأت داوران، نام حاج حسن دانش به عنوان نفر اول قرائت سی و دومین مسابقات بین‌المللی قرآن اعلام شد.

من هم مانند بسیاری دیگر از مردم یزد، از برتری قاری جوان یزدی در بین رقبای مصری و پاکستانی و اندونزیایی و... خوشحال شدم، با اینکه شناخت چندانی از حاج حسن دانش نداشتم. صرفاً خبرهایی از حضورش در مسابقات قرآن و تصاویری از سیمای دلنشین او را در رسانه‌ها دیده بودم.

پس از بازگشت دانش به یزد و استقبال مردم و مسئولان از وی، سردبیر ماهنامه قبیله هابیل تماس گرفت و پیشنهاد یک گفتگوی صمیمی و مفصل با حسن دانش را مطرح کرد. پیشنهاد خوبی بود. واقعاً دوست داشتم از نزدیک با این نخبه قرآنی آشنا شوم و گپ و گفتی با او داشته باشم.

تماس گرفتم برای دعوت به مصاحبه. با متانت و مودبانه از گرفتاری‌ها و مشغله‌های فرهنگی و قرآنی‌اش گفت و گفت که کمتر به این‌جور کارها می‌رسم، اما با اصرار راضی‌اش کردم به یک ساعت گفتگوی دوستانه. از تماس تلفنی تا تعیین وعده و موعد مصاحبه چند روزی طول کشید تا اینکه یک عصر گرم تابستانی در دفتر ماهنامه همدیگر را دیدیم.

وقار و متانت اولین خصلتی بود که در حاج حسن می‌دیدم. با همان خوش و بش اول، صمیمی شدیم و نشستیم بر سر میز مصاحبه!

از خودش و خانواده‌اش پرسیدم. گفت: «متولد 10 تیر 1365 در محله شیخداد یزد هستم. خانواده‌مان فضای معنوی و خوبی داشت و پدر و مادرم افراد بسیار معتقدی بودند و هستند. پدرم بقالی دارد و مادرم خانه‌دار است. ما سه پسر و یک دختر هستیم که من فرزند دوم خانواده هستم. تحصیلاتم هم سطح دو حوزه علمیه است.»

شروع فعالیت‌های قرآنی حسن دانش از کودکی و در سن 5 سالگی بوده است. مادر حسن در محله جلسات قرآن برگزار می‌کرده و در واقع «جلسه‌دار» بوده است. علاقه حسن به قرآن از همان روزها شروع شده و تلاوت قرآن را از خانه خودشان شروع می‌کند. بعد از آن هم در جلسات قرآنی که یکی از شهدا به نام «شهید محمدعلی کارگر» در محله‌شان و در مسجد فاطمیه شیخداد برگزار می‌کرده، حاضر می‌شده و قرآن می‌خوانده است.

می‌گفت: «اولین جایزه‌ای که گرفتم از دست شهید کارگر بود که یک «حوله دستی» بود و هنوز آن را دارم و یکی از بهترین جایزه‌های من است و برایم خیلی ارزشمند است.»

حسن دانش اگرچه آیات قرآن را در خانه و از مادرش یاد گرفت، اما اتفاق مهمی که او را به وادی تلاوت قرآن مجید کشاند، حضور در جلسه قرآن استاد گندمی بوده است: «یادم است که جلسه قرآنی را سال دوم دبستان، ناظم مدرسه‌مان آقای آبیاری -که خدا رحمت‌شان کند- دوشنبه شب‌ها در مسجد کنار مدرسه برگزار می‌کردند. بواسطه آشنایی ایشان با استاد گندمی، من در جلسه قرآنی استاد شرکت کردم که آن را نقطه عطف زندگی خودم می‌دانم. استاد گندمی بنده را به شرکت در جلسه اصلی خودشان در مسجد قیام در خیابان قیام تشویق کردند. آن زمان جلسه مسجد قیام بهترین جلسه قرآن یزد بود و شاید حدود 200 نفر هر هفته در این جلسه حضور داشتند. جمع فوق‌العاده عالی‌ای بود که بهترین‌های یزد در آن حاضر بودند. حضور من در آن جمع پویا، موجب تشویق دوچندانم برای برنامه‌های قرآنی می‌شد.»

اما دانش فعالیت حرفه‌ای و تمرین تلاوت با نوار اساتید را از 9 سالگی شروع می‌کند. در آن زمان علی گندمی و محمدمهدی ملک ثابت با او کار می‌کردند. از سال 78 و در سن 13 سالگی وارد عرصه مسابقات خارج از استان می‌شود و در مسابقات دانش‌آموزی رتبه دوم کشور را کسب می‌کند و موجب خوشحالی خانواده و امیدواری اساتیدش می‌شود. بعد از این وارد مسابقات اوقاف می‌شود که معتبرترین مسابقات قرآنی کشور به حساب می‌آید. حسن در آن مسابقات رتبه اول کشور در رده سنی زیر 16 سال را به دست می‌آورد که در آن تاریخ، اولین رتبه کشوری قاریان استان یزد به حساب می‌آید. بعد از کسب این موفقیت چشمگیر، همان سال در سن 15 سالگی به عنوان نماینده ایران در مسابقات زیر 25 سال عربستان شرکت می‌کند که مسابقه قرائت با حفظ 5 جزء بوده است. دانش درباره آن مسابقه می‌گفت: «رقیب اصلی من در آن مسابقات، «انور شحات»، پسر استاد شحات انور بود. در عربستان من رتبه چهارم را آوردم که البته آن مسابقات جوّ سیاسی دارد و حق من رتبه اول یا دوم بود، اما رتبه اول را به انور شحات دادند.»

بعد از کسب رتبه چهارم مسابقات بین‌المللی عربستان، مسافرت حسن دانش به کشورهای مختلف برای تلاوت شروع می‌شود. وی به دعوت مراکز و مجامع قرآنی در کرسی‌های تلاوت قرآن در چند کشور عربی و آفریقایی حاضر می‌شود و فعالیت‌های قرآنی و تمرین‌هایش به سطح بالاتری می‌رسد.

سال 1390 دانش در مسابقات کشوری در مقطع بزرگسالان شرکت کرده و با کسب رتبه 5 کشور، به عنوان نماینده ایران در مسابقات بین‌المللی تونس شرکت می‌کند. وی در این مسابقات با افتخار رتبه اول را به دست می‌آورد و موجب سرور و خوشحالی جامعه قرآنی کشور می‌گردد.

سال 1393 مسابقات کشوری در تبریز برگزار می‌شود. حسن دانش در این مسابقات سخت و طی یک رقابت نفس‌گیر، موفق به کسب رتبه اول می‌شود تا کلکسیون افتخارات قرآنی خود را پربارتر کند. اما این رتبه اولی عامل ثبت یک رکورد در مسابقات قرآن برای حسن دانش می‌شود. او با این رتبه، تنها قاری حرفه‌ای قرآن در ایران می‌شود که هم در مسابقات زیر 16 سال و هم در مسابقات بزرگسالان رتبه اول را به دست می‌آورد. در واقع هیچ قاری دیگری این دو رتبه را با هم ندارد و پیش‌بینی خود دانش این بود که بعید است کسی بتواند به چنین مرتبه‌ای برسد!

حاج حسن علت این پیش‌بینی را چنین نقل می‌کند: «مسابقات زیر 16سال با بالای 16 سال تفاوت خیلی زیادی دارد و خیلی سخت است که کسی بتواند در رده سنی زیر 16 سال رتبه بیاورد و در بزرگسالان هم شرکت کند و رتبه بیاورد. خیلی کمتر دیده‌ام که قاریان در رده زیر 16 سال موفق شوند و اصلاً در رده بزرگسالان هم حضور داشته باشند. یا اینکه بعضی‌ها سال‌ها تمرین کرده و رتبه بزرگسالان را آورده‌اند، اما در زیر 16 سال نتوانسته بودند رتبه بیاورند و خداوند به من توفیق داد که در هر دو رده سنی شرکت کنم و رتبه اول را هم به‌دست بیاورم. من از سال 78 تا الان مسابقات کشوری را شرکت کرده‌ام. یعنی نزدیک به 15 سال.»

15 سال حضور پیوسته در مسابقات قرائت قرآن، کارنامه پر افتخاری را برای حسن دانش رقم زده بود. خودش می‌گفت: «این پیوستگی، استرس فراوانی به آدم وارد می‌کند و نیاز شدیدی که به تمرین به وجود می‌آید، به قاری فشار می‌آورد. خیلی‌ها به خاطر این فشار، جا می‌گذارند و کنار می‌روند. من خودم امسال احساسم این بود که دیگر باید حضور در مسابقات را کنار بگذارم. هم برای خودم سخت شده بود که در کوران مسابقات باشم و استرس را تحمل کنم و هم اینکه یک سری افراد جوان دارند وارد عرصه می‌شوند و جا دارد که آنها فرصت حضور در مسابقات را داشته باشند.»

اما سال 1394 سال تکمیل افتخارات حاج حسن دانش و رسیدن به قله مسابقات قرائت قرآن می‌شود. روزهای آخر اردیبهشت 94 حسن دانش به مرحله نهایی مسابقات بین‌المللی قرآن کریم در تهران می‌رسد و با رأی داوران سخت‌گیر، به رتبه اول قرائت مسابقات نایل می‌شود تا برگ زرین دیگری به کارنامه خود و جامعه قرآنی استان یزد بیفزاید.

دانش می‌گفت که سال آخر حضورش در مسابقات قرآن است. می‌گفت: «اصولاً افرادی که در مسابقات کشوری و بین‌المللی رتبه اول را کسب می‌کنند، کنار می‌روند و به عنوان قاری بین‌المللی در محافل و مجالس به تلاوت می‌پردازند.»

طبیعی است که این همه افتخار و کسب رتبه در عرصه‌های مهم و حرفه‌ای قرائت قرآن، با یک پشتوانه و انگیزه محکم حاصل می‌شود. حاج حسن خانواده و محیط خانه را پشتوانه و مشوق بزرگ خود می‌دانست. می‌گفت: «خانواده همیشه به من دلگرمی می‌دادند. مثلاً همان سالی که پنجم شدم به شدت ناراحت بودم. چون اعتقاد داشتم که استحقاق رتبه اول را داشتم و از رتبه پنج بسیار ناراحت بودم. سال بعد هم اتفاقی افتاد که بسیار اذیت شدم و شاید هرکس جای من بود بی‌خیال می‌شد و کنار می‌کشید. اما دلگرمی‌های خانواده بسیار در روحیه من موثر و مفید بود. بعد از پدر و مادرم، همسرم هم خیلی به من کمک کرد و به من روحیه داد. خانواده خانمم هم کمکم می‌کردند. وقتی من به عنوان قاری نیاز به هفته‌ها تمرین داشته باشم و خانه نباشم یا مسافرت‌هایی که مداوم می‌روم، قطعاً آستانه تحمل را پایین می‌آورد و شاید خانواده بگویند: بس است دیگر؛ ولش کن! چقدر می‌خواهی ادامه دهی؟ اگر این فضا در خانواده من بود و فشاری به من وارد می‌شد، شاید این‌قدر برای ادامه پافشاری نمی‌کردم. اما وقتی می‌دیدم که آنها خودشان بیشتر از من شوق دارند و می‌خواهند من موفق شوم، انگیزه من بیشتر می‌شد.»

حاج حسن سال 1387 ازدواج کرده و پدر دو دختر بود. عجیب از همسرش و تاثیری که در زندگی‌اش داشت، تعریف می‌کرد. می‌گفت اگر خدا هیچ چیز به من نداده بود و همین یک نعمت همسر خوب را داده بود، راضی بودم. گویا تفاهم و اشتراک نظر زیادی بین این زوج بوده است. آن‌گونه که به قول حاج حسن: «بعضی وقت‌ها از شدت نزدیک بودن افکارمان خنده‌مان می‌گیرد.»

درباره شغل و کار و کاسبی هم با او صحبت کردم. خودش را طلبه می‌دانست و البته در زمینه قرآن هم تدریس می‌کرد. البته از علاقه‌اش به ورود به آموزش و پروش و درآمدن به کسوت معلمی هم گفت و گویا برنامه‌ای هم برای این علاقه‌اش داشت.

از دیدارش با رهبر انقلاب و حس و حال آن لحظات از او پرسیدم. می‌گفت همه قاریان آرزوی تلاوت در محضر آقا را دارند و این افتخاری است که تاکنون دو بار نصیب او شده است. یکی در سال 82 در سن 17 سالگی و دیگری پس از کسب رتبه اول در مسابقات بین‌المللی سال 94.  کار ساده‌ای نیست در حضور آن همه قاری تراز اول مصری و ایرانی و در محضر رهبر معظم انقلاب که خود مقام استادی و داوری در عرصه قرآن دارد، قرآن بخوانی!

جالب بود که دانش می‌گفت: «من یک برنامه جداگانه برای تلاوت در مسابقات داشتم که چگونه تلاوت کنم و یک برنامه جداگانه هم از قبل از مسابقات تمرین می‌کردم که اگر نفر اول شدم، در محضر رهبری چگونه تلاوت کنم!»

 در آن دیدار، حاج حسن تلاوت خیلی خوبی ارائه می‌کند که مورد استقبال و تشویق رهبری هم واقع می‌شود.

با یکی-دو سوال دیگر، گفتگوی صمیمی من با حاج حسن دانش تمام شد. ضبط صوت را خاموش کردم و چایی داغی را که آقای عکاس زحمتش را کشیده بود، خوردیم. بعد از چند عکس یادگاری، حاج حسن با ما خداحافظی کرد. گویا برنامه تلاوت در یکی از مساجد شهر را داشت. چند دقیقه‌ای به اذان مغرب مانده بود که او را بدرقه و آرزوی دیداری دیگر کردیم.

چقدر سخت است! نتوانستم در طول نگارش این متن، از واژه‌ای استفاده کنم که حاکی از پر کشیدن و آسمانی شدن حسن دانش باشد... حتی به کار بردن افعال در زمان گذشته برایم سخت بود. اما چه می‌شود کرد؟! دست تقدیر بر شهادت مظلومانه این نخبه قرآنی بود، آن هم در لباس احرام و در مسیر رمی شیطان. خدا نگذرد از بانیان فاجعه‌ای که چنین دسته‌گل‌های عزیز و کم‌یابی را از ما گرفت...

خدا به داد دل داغدار همسر، مادر، پدر و دو دختر خردسالش برسد که این روزها غم سنگینی را بر قلب و دل‌شان وارد شده است.

یادش گرامی و روحش شاد!

 

ارسال نظرات