خبرهای داغ:
در هشتمین روز از ماه محرم؛

تشییع نخل حضرت ابوالفضل(ع) بر روی دستان عزاداران طبسی

تشییع نمادین نخل حضرت ابوالفضل العباس(ع) یکی از آئین‌های عزاداری طبس است که در ظهر روز هشتم ماه محرم اجرا می‌شود.
کد خبر: ۸۵۸۴۵۰۵
|
۰۳ آبان ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۸

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج خراسان جنوبی،مردم دارالمؤمنین طبس که ارادتي خاص به ائمه اطهار(ع) و به‌ويژه حضرت اباعبدالله الحسين(ع) و خاندان مطهرش دارند، در ظهر روز هشتم ماه محرم با حمل تابوت‌واره‌ای مشهور به نخل و باعنوان نخل حضرت ابوالفضل العباس(ع) از محل هیئت مذهبی ابوالفضلی(ع) به سمت حسینیه وکیلی با ابراز پرشورترين و پاك‌ترين احساسات خود، در ماتم حضرت عباس(ع) عزاداري می‌کنند.

مردم طبس هر سال در این روز در محل حسینیه وکیلی گرد هم می آیند و از هیات ابوالفضلی(ع) طبس نخل حضرت ابوالفضل(ع) را بر روی دستان خود تشییع و سینه می زنند.
بیشتر رسم است سادات گرداگرد نخل را گرفته و زیر نخل می روند.

مداحان این مراسم آقایان داریوش، فتحی و حسن زاده اول هر ساله مردم عزادار طبس را به فیض می رسانند.
در این مراسم سینه زنان دو دسته شده و شعر خوانی می گنند. "ای باوفا ابوالفضل، جانم فدات اباالفضل" مهم ترین ذکر این روز است.

همچنین بر روی نخل دست های قلم شده قمر بنی هاشم و مشک آن حضرت قرار گرفته که مردم را به یاد صحرای کربلا می اندازد.

مردم بعد از عزاداری در محل حسینیه وکیلی به هیات مذهبی خود بازگشته و از غذای متبرک متنعم می شوند.

وقتی عباس به دنیا آمد، امام علی(ع) در گوش او اذان و اقامه خواند، نام خدا و رسول را به گوش او خواند و نام او را عباس نهاد. امام گاه گاهی قنداق عباس را در آغوش می‌گرفت، بازوانش را می‌بوسید و گریه می‌کرد. روزی ام‌البنین علت این گریه را پرسید، امام در جواب فرمود: این دست‌ها در راه کمک به حسین قطع خواهند شد.

عباس نه تنها در قامت رشید بود، بلکه در خِرَد برتر و در جلوه‌‌های انسانی هم رشید بود. او به یقین می‌دانست که برای چه روز عظیمی ذخیره شده و می‌دانست که برای عاشورا به دنیا آمده است.

عباس 14 ساله بود که پدرش در واقعه محراب خونین کوفه در رمضان سال چهلم هجری به شهادت رسید. او هرگز توصیه‌ای را که پدرش در شب 21 ماه رمضان در آستانه شهادتش به عباس کرد، از یاد نبرد. آری امام از او خواست که در عاشورا و در کربلا برادرش حسین را تنها نگذارد.

عباس در همه دوران زندگی‌اش، همراه برادرش امام حسین(ع) بود و جوانی خود را صرف خدمت به امام حسین(ع) کرد. عباس سرپرستی قافله امام حسین را در کوچ به کربلا بر عهده داشت. او در کربلا حماسه‌ای آفرید که تاریخ نظیر آن را در برگ‌های خود ندارد. او با پس زدن امان‌نامه امویان بزرگترین درس وفاداری به معشوق را در جامعه انسانی به یادگار گذاشت.

در روز عاشورا و در صحرای سوزان کربلا، عباس با دیدن لب‌های خشکیده و چشمان اشکبار فرزندان امام(ع)، بی‌اختیار مشک آب را بر دوش گرفت و رفت تا بزرگ‌ترین امتحان زندگی‌اش را پس دهد.

او رفت و با شجاعت صف دشمن را شکست، خود را به آب فرات رساند، مشک را پر کرد و با لب‌هایی تشنه به آب زلال فرات نظاره کرد، جرأت نکرد جرعه‌ای بنوشد، چون حسین و فرزندانش تشنه بودند و شایسته نبود او قبل از آن‌ها خود را سیراب کند.

دشمن خوب می‌دانست که تا بازوان عباس بر تن اوست، توان برابری با او را ندارند، به همین علت بازوان عباس هدف قرار گرفت. عباس برای حفظ آب دو دست خود را از دست داد و با ضربه‌های دشمنان از اسب به پایین افتاد.

امام حسین(ع) خود را به بالین عباس رساند و او در آغوش برادر به دیدار محبوب شتافت و امام را با کوله‌باری از غم و اندوه در کربلا تنها گذاشت. عباس در موقع شهادت 35 سال داشت.

خداوند به عباس همانند جعفربن ابی‌طالب، درمقابل آن دو دست قطع شده، دو بال عطا کرد که با آن‌ها در بهشت با فرشتگان پرواز کند. عباس نزد خدا، مقام و منزلتی دارد بس بزرگ، که همه شهیدان در قیامت به مقام والای او غبطه می‌خورند و رشک می‌برند.

ارسال نظرات
پر بیننده ها