سولیوان در کتاب خاطرات خود با نام «مأموریت در ایران» به ماجرای 13 آبان اشاره می‌کند و در آن ضمن شرح جزئیات روزهای منتهی به این واقعه، به شور انقلابی مردم و ارادت آحاد ملت به امام امت نیز اشاره می‌کند.
کد خبر: ۸۵۸۹۴۶۱
|
۱۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۹
به گزارش خبرگزاری بسیج،  «مأموریت در ایران» عنوان یکی از آثاری است که اخیراً از سوی انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر و روانه بازار کتاب شده است. این اثر روایتی است از انقلاب و وقایع پیش از آن از زبان ویلیام سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران که به جهت مأموریتش در ایران، شاهد بسیاری از وقایع بوده است.

سولیوان در بخش‌هایی از این کتاب به اقدامات شاه برای خروج از بحران ایجاد شده، اشاره می‌کند. هر چند دیده‌ها و گفته‌های سولیوان در این اثر بیشتر به صورت کلی است و گاه در مواقعی مانند داشتن ارتباط شهید بهشتی و مهندس بازرگان با سفارت آمریکا، از ارائه اسناد سربازمی‌زند، اما خواندن خاطراتی از انقلاب از زبان آخرین سفیر آمریکا به ایران در نوع خود جالب است. سولیوان در این اثر از نگاه یک‌سفیر به انقلاب می‌نگرد، نگاهی که بیشتر با ترس و اعجاب همراه است. در خط سیر خاطرات وی می‌توان چند مؤلفه مهم را دید. نخست آنکه راوی نگاهی جامع، هرچند اجمالی، به موضوع انقلاب دارد. در خاطرات سولیوان هم می‌توان از دغدغه‌های یک‌سفیر سراغ گرفت و ترس و اضطراب او را برای صیانت جان 35 هزار آمریکایی در ایرانی که در دروازه ورود به انقلاب اسلامی است، جست. هم می‌توان نیم‌نگاهی به درون شاهی داشت که سلطنت خود را بیرون از دیوارهای بلند دربار، بر فنا می‌بیند و هم به درون خیابان‌هایی رفت که مملو از دود کوکتل مولوتف‌ها شعله‌های خشم را در خود گرم نگاه داشته است. تمام این‌ها را- هرچند مجمل و گزارشی- می‌توان در خاطرات آخرین سفیر آمریکا در ایران دید.

از سوی دیگر خاطرات سولیوان، چنانچه پیش‌تر ذکر شد، خالی از ارائه اسناد لازم و مهمی است که برای روشن‌تر کردن ماجرا و مهم‌تر از آن، تأیید صداقت راوی، نیاز هر کتاب خاطره‌ای است. با وجود تمام آنچه گفته شد، خاطرات سولیوان یک وجه مهم دارد که نقطه ثقل اثر است و آن چیزی نیست جز: راوی. خاطرات متنی گزارشی دارد و بیشتر شبیه یادداشت‌های روزانه به رشته تحریر درآمده‌اند و از هرگونه توصیف اضافی که تصویر بهتری از انقلاب در نظر یک شخصیت سیاسی مهم داشته باشد، خالی است، از این نظر بیشترین بار اهمیت خاطرات در راوی آن خلاصه می‌شود.

راوی به دلیل داشتن مسئولیت خود با بسیاری از سفرای کشورهای خارجی در ایران مانند انگلستان و فرانسه در ارتباط است و علاوه بر این، به دلیل اطمینان دربار و نیاز وی به کمک‌های آمریکا بیش از هر سفیر دیگری با شاه و فرح و سایر خدم و حشم در ارتباط است که در این میان به بخشی از آنچه ماوقع بوده، می‌پردازد. از نمونه‌های این ارتباط و داشتن اطلاعات را می‌توان در رویکرد شاه برای اعلام حکومت نظامی اشاره کرد. به روایت سولیوان، در یکی از روزهای آبان‌ماه درگیری‌ها به اوج خود می‌رسد، بسیاری از ساختمان‌ها در خیابان‌های مختلف در مرکز شهر طعمه آتش می‌شود و مردم به خیابان‌ها می‌ریزند.

هرچند در این خاطرات روند به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی از زبان آخرین سفیر آمریکا در ایران روایت می‌شود، اما یکی از بخش‌های مهم این کتاب به تسخیر لانه جاسوسی آمریکا- سفارت‌خانه سابق- توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره) اختصاص دارد. نویسنده در بخش بیست و چهارم این کتاب به شرح «حمله به سفارت» می‌پرداز. سولیوان در ابتدا به ورود امام(ره) به ایران و استقبال پرشمار مردم از ایشان یاد می‌کند و در ادامه از تسلیم شدن دستگاه پهلوی در برابر شخصیت امام(ره) سخن می‌گوید. سولیوان در بخش‌های دیگر این فصل شرحی از سفارت‌خانه آمریکا در ایران در آن روزها می‌دهد و می‌گوید: «در این روزهای پرحادثه و پرهیجان، سفارت ما هم با بختیار و هم با بازرگان ارتباطش را حفظ کرد. ولی تلاش اصلی ما روی مسئله‌ خروج اتباع آمریکایی از ایران تمرکز یافته بود. واشینگتن رابطه‌اش را با سفارت کاهش داده و بندرت دستورالعملی برای تعیین خط مشی ما در جریان اتفاقات عجیب صادر می‌کرد... .»

از دیگر نکات جالب توجه در این بخش، شرح و توصیف وضعیت شهرهای ایران در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی‌ست. نویسنده در این بخش از کتاب به قطع شدن برق در بیشتر شهرهای کشور اشاره می‌کند و از تیراندازی‌های شبانه با سلاح‌های خودکار که امری عادی و پدیده‌ای مقبول در ایران شده بود. سولیوان در ادامه به روزهای 19 تا 22 بهمن‌ماه 57 و پیروزی انقلاب اسلامی اشاره می‌کند. او از تشدید حملات به سفارت‌خانه در شب و خروج نیروهای نظامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی یاد می‌کند و در نهایت روز حادثه را چنین شرح می‌دهد: «از گزارش‌های آنها دریافتم که در حدود 75 چریک مسلح در پناه آتش مسلسل‌های خود را به بالای نرده‌های آهنی و دیوارها رسانده و به داخل محوطه سفارت سرازیر شده و در میان درخت‌ها قصد حمله به اقامتگاه را دارند. ... حمله‌کنندگان ابتدا به طرف محل اقامت من هجوم بردند و عملیات آنها در این قسمت نزدیک یک ساعت طول انجامید. به همین جهت ما وقت کافی برای تماس و استمداد از مقامات ایرانی به دست آوردیم. در داخل ساختمان سفارت ما بیشتر در کریدورهای که جای امن‌تری بود، جمع شده بودیم و عده‌ای را هم به قسمت مخابرات که از تیررس مهاجمین امن‌تری بود جمع شده بودیم.... .»

سولیوان در این بخش نیز همانند دیگر بخش‌ها به ارائه حرف‌های بی‌اساسی می‌زند که خود محل تأمل است. از جمله این موارد، ادعای او درباره آمدن نماینده‌ای از امام(ره) برای عذرخواهی یاد کرد. او از این نماینده با عنوان «روحانی مهربان» یاد می‌کند و نامی از او نمی‌برد. با وجود تمام نکات ضد و نقیضی که در این کتاب وجود دارد، خواندن و دیدن روزهای پرالتهاب بهمن‌‌ماه 57 و بعد از آن پیروزی انقلاب اسلامی از زبان آخرین سفیر آمریکا در ایران می‌تواند زاویه دیگری از روزهای شور و حماسه را پیش چشم مردم قرار دهد.

ارسال نظرات