خبرهای داغ:
حجت الاسلام علی جعفری
یادداشت ویژه هفته بسیج/ حجت الاسلام علی جعفری؛
اتقان بینش‌های مدیریتی و مهارت‌های فرهنگی – ارتباطی برآمده از پایگاهداری حرفه‌ای، بعضاً به‌قدری چشمگیر و جامع الاطراف است که با اعتماد به نفس بتوان از استعداد انحلال گفتمان متمرکز بر تربیت بدنی ورزشگاه در گفتمان تربیتی بسیج سخن گفت. می‌توان ورزشگاه‌های کوچکی را تصوّر کرد که تحت هژمونی فرهنگی بسیج عملاً به «پایگاه» تبدیل شده‌اند.
کد خبر: ۸۶۰۱۰۲۴
|
۰۷ آذر ۱۳۹۴ - ۰۷:۳۱
به گزارش خبرگزاری بسیج حجت الاسلام علی جعفری کارشناس حوزه رسانه و ارتباطات به مناسبت هفته بسیج در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری بسیج قرار داده به طرح ایده خود برای ارتقاء ظرفیتهای ارزشمند و نهفته نیروی مقاومت بسیج پرداخته که متن این یادداشت در ادامه آمده است:



«پایگاه» شناخته‌شده‌ترین «جایگاه» بسیج است. «بسیج» به مثابه یک نیروی اجتماعی جدید، از همان ابتدای تولدش، به تعریف و تأسیس «جایگاه» متفاوت خود نیز پرداخت و «پایگاه» را به عنوان کانون حیات و استمرار خود برگزید. «پایگاه» نظام تشکیلاتی و ارتباطی ساده‌ای است که قرار است روابط میان‌گروهی بدنه فعال ملّت – بخوانید بسیجیان – یک جغرافیای شهری یا روستایی، اداری، دانشگاهی، کارگری و ... را تسهیل و حوزة عمومی آنها را ناظر به پایداری بر مبدأ هویتی و افق آرمانی انقلاب اسلامی تقویت نماید. «پایگاه» علاوه بر سویة مردمی، از طرف دیگر در ارتباط با «نیروی مقاومت بسیج» و تحت اشراف آن است. این وضعیت، کل نیروی مقاومت بسیج را به برآیند حیات و فعالیت ده‌ها هزار پایگاه مستقل ولی مرتبط تبدیل می‌کند و اینگونه یکی از بزرگ‌ترین شبکه‌های مردمی قابل مدیریت جهان را به وجود می‌آورد.
«پایگاه» با بیش از سی سال سن، دیگر یک نهاد اجتماعی جاافتاده و باسابقه محسوب می‌شود که توانسته است ضمن حفظ اصالت معنایی و آرمانی، نظامات کارکردی مورد نیازش را نیز به تدریج تولید کرده، به نهادی بالغ و درونزا تبدیل گردد. پایگاه‌ها در سویه‌ای که آنها را به نیروی مقاومت بسیج مرتبط می‌کند، نوع پیشرفته‌ای از فرهنگ سازمانی شبکه‌ای، جوان‌گر و چابک را تولید کرده‌اند که آنها را قادر می‌سازد در موقعیت‌های خطیر مقاومت فرهنگی یا فیزیکی، بسان یک نیروی واکنش سریع سراسری عمل کنند. پایگاه‌ها همچنین در سویه‌ای که آنها را به بدنه‌های مردمی متصل می‌کند تا مرزهای بازتولید نوعی سبک زندگی مقاومتی، موسوم به سبک زندگی پایگاهی، به پیش رفته‌اند. امکان فعالیت شبانه‌روزی، محلّی بودن، اتصال به مسجد، امکان فعالیت ورزشی سبک، در اختیار داشتن امکانات رسانه‌ای، کارکرد خوابگاهی، فراهم بودن امکانات پخت و پز سبک و ... زمینه‌های حداقلی شکل گرفتن چرخه عمومی زندگی را در پایگاه به وجود می‌آورد. این زمینه‌های عمومی زندگی پایگاهی، وقتی از پشتوانه‌ای به عظمت زندگی و فرهنگ دفاع مقدس برخوردار می‌شود به بازتولید نوعی سبک زندگی مقاومتی می‌انجامد که «پایگاه» را به مثابه «سنگر» درک می‌کند و بسیجی پایگاه را ادامه بسیجی جبهه می‌داند. «سبک زندگی پایگاهی» با اتکاء به جغرافیای فرهنگی ذوابعاد و تنوع‌خیز پایگاه و با الهام از عقبه معنایی جبهه توانسته است انبوهی از معانی اعتقادی، آرمانی و انقلابی را به مثابه زندگی و در قالب روان و جذّاب آن ارائه کند. دستیابی بسیاری از پایگاه‌های بسیج به توانمندی درهم تنیدن سطوحی از معانی انقلابی و جهادی با سطوحی از زندگی و تبدیل شدن به جلوة هرچند محدود و رقیقی از زندگی مقاومتی، بزرگ‌ترین نشانه پویایی، درونزایی و بلوغ بسیج است.
اینک و در دهه چهارم انقلاب اسلامی، نیروی مقاومت بسیج قابلیت حرکت گفتمانی از «سنگر پایگاه» را برای بازتعریف بسیاری از کارکردها و رمزگان‌های فرهنگی – اجتماعی – علمی – حرفه‌ای و ... ذیل گفتمان پیش‌برنده بسیج یافته است. به فعلیّت نرساندن این قابلیت سرشار در فضای رقابتی امروز ایران، نه تنها به از دست رفتن بسیاری از فرصت‌های توسعه گفتمانی و کارکردی بسیج خواهد انجامید، بلکه پایگاه‌ها را بدلیل تمرکز صرف داخلی، در چرخه خسته‌کننده‌ای از تکرار مکررات گرفتار خواهد کرد. اگر موتور بالغ و سریعاً در حال گردش پایگاه‌ها به دیفرانسیل‌های پیرامونی گوناگون متصل نشود، هم آرمان همه‌گیر شدن فرهنگ و تفکر بسیجی دست نیافته باقی خواهد ماند و هم به فرسایش تدریجی موتور دامن خواهد زد. این واقعیت در سال‌های اخیر از نظر مسئولان و سیاست‌گذاران عالی نیروی مقاومت دور نمانده است. خصوصاً اینکه پس از تحقق ارتش بیست میلیونی به عنوان مهم‌ترین برنامه دهه گذشته نیروی مقاومت، توجه به ارتقاء کیفیت فعالیت‌ها پررنگ‌تر و جدّی‌تر شده است. «نیروی مقاومت بسیج» در طول چندسال اخیر لزوم تحول و تعالی در کیفیّت مناسبات خود را پذیرفته و حتی به سوی آن حرکت نیز کرده است. شاخص‌ترین نمود این تحوّل بینشی، حرکت به سوی تأسیس و توسعه سازمان‌های اقشاری و صنفی است. در این راستا تولّد «سازمان بسیج هنرمندان»، «سازمان بسیج رسانه»، «سازمان بسیج حقوقدانان» و نمونه‌های قدیمی‌تر مثل «سازمان بسیج مهندسین»، «سازمان بسیج پزشکان»، «سازمان بسیج دانشجویی» و «سازمان‌های بسیج اساتید» قابل ذکرند. با اینحال همنشین کردن هویت‌های حرفه‌ای، صنفی و قشری با هویت بسیجی در یک سازمان واحد، قدم اوّل است و تا در هم تنیدگی نظامات منشی و فرهنگی و فعالیت‌های ریز و درشت یک حرفه یا یک صنف یا یک قشر، با فرهنگ و معنای بسیج راه بسیاری در پیش است. بدیهی است که باز تجمیع بسیجیان در قالب سازمان‌های صنفی با بازتعریف مناسبات حرفه‌ای هر صنف ذیل معنا و گفتمان بسیج متفاوت است. اوّلی برنامه‌ای است که همچنان در رویکرد کمیّت‌گرای سنتی (ناظر به تشکیل ارتش 20 میلیونی) قرار دارد و دومی ایده‌ای است که مختصّات کیفی‌گرایی پس از تحقق ارتش 20‌میلیونی را نشان می‌دهد.
در این میان، غلظت وجه قشری یا صنفی موجب شده که تحولات کارکردی پایگاه‌های کلاسیک – همان‌ها که همخانه مساجد هستند- مورد غفلت قرار بگیرد. گویا پایگاه‌های عمومی، موسوم به بسیج شهری، که سوگیری صنفی یا قشری مشخصی ندارند از مدار تحول و ارتقاء خارج مانده‌اند. این درحالی است که بسیاری از پایگاه‌های مذکور علی‌رغم نداشتن تمرکز صنفی یا قشری خاص، امّا بدلیل برخورداری از سنّت‌های جاافتاده، کارآمد و درونزای پایگاهداری، آمادگی فوق‌العاده را برای در اختیار داشتن یا مدیریت کارکردهای بیشتر و جدیدتر نشان می‌دهند. این آمادگی خصوصاًَ در کارکردهای دارای پیچیدگی تخصصی کمتر با تأکید بیشتری قابل تکرار است. این نگرانی وجود دارد که در صورت نادیده گرفتن ظرفیت‌ها و ارزش افزوده‌های بسیاری از پایگاه‌های دانه درشت بسیج شهری، برای قرار گرفتن در میدان‌های جدیدتر و بزرگ‌تر، نه تنها موجب فرسایش درونی آنها و واگذاری میدان به حریف خواهد شد، بلکه به موازات سوگیری قشری و صنفی نیروی مقاومت و تبدیل شدن سازمان‌های اقشار به گل سرسبد، انگیزه‌های تکاپو در پایگاه‌های کلاسیک رو به سردی خواهد گذاشت.
طرح پیش‌رو متضمّن یک ایده روشن جهت تسهیل گونه‌ای تحول جهشی در ترتیبات پایگاهداری کلاسیک با دلالت به پدیدة «پایگاه / ورزشگاه» است. شاید دشوار به نظر رسیدن ایجاد تغییر در پایگاه‌های کلاسیک و یا ارزیابی دست پایین از ظرفیت‌های بی‌نظیر و همچنان ناشناخته آنها، سیاست تعقیب تحول را به تشکیل سازمان‌ها و کانون‌های جدید منحصر کرده است. ایده «پایگاه / ورزشگاه» نشان می‌دهد که غفلت از ظرفیت‌های عظیم و دست نخورده پایگاه‌های کلاسیک، چقدر اشتباه و انعطاف آنها برای تغییر چقدر زیاد است. بررسی‌های تجربی نگارنده درخصوص بسیاری از پایگاه‌های باسابقه و دانه‌درشت بسیج شهری نشان می‌دهد که ظرفیت‌های حرفه‌ای و انقلابی پایگاهداری آنها – که طی دو دهه پر فراز و نشیب گذشته انباشته شده – به راحتی یارای ادارة بهینه ورزشگاه‌های کوچک، در تراز استانداردهای ورزشگاه‌داری حرفه‌ای است. اتقان بینش‌های مدیریتی و مهارت‌های فرهنگی – ارتباطی برآمده از پایگاهداری حرفه‌ای، بعضاً به‌قدری چشمگیر و جامع الاطراف است که با اعتماد به نفس بتوان از استعداد انحلال گفتمان متمرکز بر تربیت بدنی ورزشگاه در گفتمان تربیتی بسیج سخن گفت. می‌توان ورزشگاه‌های کوچکی را تصوّر کرد که تحت هژمونی فرهنگی بسیج عملاً به «پایگاه» تبدیل شده‌اند.
در برهه‌ای از تاریخ ایران، گفتمان جوانمردی و عیّاری شیعی، با نزدیک شدن تدریجی به نظامات مربوط به ورزشکاری و تربیت بدنی مرسوم ایرانی، تلاش کرد که رمزگان‌های صرفاً ورزشی آن را در نظام معنایی عیاری شیعی منحل کند. این حرکت بازتولید پدیده «زورخانه» را نتیجه داد. «زورخانه» واحدی «فرهنگی/ورزشی» و حتی مذهبی است که در چارچوب آن، مرزهای تربیت بدنی و تربیت اخلاقی از بین می‌رود. به نحوی که در یک واحد جغرافیایی مشخص و طی مناسبات رفتاری و گفتاری و منشی یکسان، هر دو کارکرد به صورت همزمان، در هم تنیده و یکجا عرضه می‌شود. به نظر می‌رسد که فرهنگ پایگاهداری بسیج آنقدر غنی شده که نظامات تربیت بدنی را لااقل در حدّ یک ورزشگاه کوچک، ذیل گفتمان عمومی بسیج بازتعریف و با آن در هم تنیده کند. این امکان نه تنها دامنه حضور و نفوذ بسیج را در پهنه‌های فرهنگی محلات و شهرها توسعه می‌دهد و به گشایش قابل توجهی در نظامات بیانی و ارتباطی بسیج دامن می‌زند، بلکه یک قدم بزرگ بسوی ایجاد تحولات بنیادین در رمزگان‌های صرفاً «آفاقی/ بدنی» ورزش‌های تخصصی، به‌سوی بازتولید رمزگان‌های «نفسی/ بدنی» جدید است. همچنین می‌توان انتظار داشت که با تمرکز این ورزشگاه‌های کوچک بر برخی رشته‌های ورزشی، مثل ورزش‌های رزمی، که مزیت نسبی بسیجیان محسوب می‌شود، میدان‌داری، قهرمانی و فضای عمومی این دست از رشته‌ها عملاً در اختیار نیروی مقاومت قرار گیرد. زین پس آیین‌های انقلابی / ورزشی جدید می‌تواند فضای عظیمی از تکاپو و پویایی فرهنگی/ مذهبی/ ورزشی را پیش روی پایگاه‌های بسیج بگشاید و امکان آنها را برای نفوذ در بدنه‌های جمعیتی و اجتماعی جدیدتر و دور از دسترس‌تر بسیار بیشتر کند.

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار