یک مجله آمریکایی ماجراجویی‌های اخیر رژیم آل‌سعود را نشانگر بحران پنهان در پادشاهی سعودی و احساس انزوای شدید این رژیم دانست.
کد خبر: ۸۶۲۰۱۰۳
|
۲۲ دی ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۴





خبرگزاری بسیج مازندران، مجله تایم درباره رفتار جنایتکارانه اخیر رژیم سعودی و اعتراض تهران نوشت: این یک بحران کامل خاورمیانه‌ای است و تحولاتش با چنان سرعتی پی در پی اتفاق می‌افتند که حتی برای ناظران امور خاورمیانه دنبال کردن‌شان چالش‌برانگیز است. تلاش برای یافتن معنای آن هم به نقطه آغاز برمی‌گردد؛ پادشاهی سعودی که با فشار داخلی و خارجی روبرو است.

چارلز فریمن، سفیر پیشین آمریکا در عربستان‌ سعودی می‌گوید: «برای 70 سال به شکلی کاملا نادرست این تصور وجود داشت که حکومت سعودی‌ها ثبات ندارد. این نخستین بار است که ممکن است چنین باشد

تایم می‌افزاید: در بیرون مرزها، تهران، رقیب دیرین ریاض، تسلط سنتی سعودی‌ها بر منطقه را تهدید می‌کند. جنگ در کشورهای همسایه، عراق و یمن که سعودی‌ها در آن درگیر بمباران هوایی خونینی علیه شورشیان مورد حمایت ایران بوده‌اند، تنها به حس انزوای عربستان افزوده است.

مداوی الرشید، یک کارشناس سعودی و پژوهشگر مهمان دانشگاه اقتصاد لندن، می‌گوید: «فکر می‌کنم حسی از آسیب‌پذیری وجود دارد. این که احساس کنید در محاصره نیروهای متخاصم قرار گرفته‌اید

این مجله خاطر نشان کرد: اوضاع در داخل مرزها هم چندان خوب نیست. کاهش بهای نفت به کسری بودجه منجر شده و حاکمان ریاض را مجبور به افزایش بهای سوخت و کاهش یارانه‌ها کرده است؛ اقداماتی که به نارضایتی در میان جمعیت 29 میلیونی سعودی‌ها دامن خواهد زد.

مداوی الرشید معتقد است «آنها به رضایت مخاطب داخلی اطمینان ندارند. هر چند مردم را از زمان بهار عرب زیر نظر داشته‌اند، اما این پرسشی است که مطرح است

فریمن که طی دوره جنگ اول خلیج‌فارس خدمت می‌کرد می‌گوید:«چالش‌های متوجه ثبات عربستان با اقدامات ملک سلمان که یک سال پیش قدرت را در دست گرفت و ساختار سنتی حاکمیت را تغییر داد بیشتر شده است. او پرنس محمد بن نایف، برادر زاده‌اش، را به مقام ولیعهدی و محمد بن سلمان، فرزند بسیار جوان و ناآزموده‌اش را به مقام معاونت ولیعهد و وزیر دفاع، منصوب کرد.
به گفته فریمن، آل‌سعود که زمانی با دربرگرفتن تمام گرایش‌ها ثبات را حفظ کرده بود، در حال حاضر قدرت را حول تنها یک جریان در خانواده گرد آورده است؛ تصمیم‌گیری نه تنها به یک جریان محدود شده بلکه بیشتر در دستان نوادگان یک نفر، سلمان، قرار دارد. این یعنی احتمال تصمیم‌گیری‌های عجولانه بالا رفته است و می‌توان گفت که جنگ یمن یکی از نمونه‌های آن است. حتی می‌توان اعدام‌ها را هم در این چارچوب دید.

اعدام‌های اخیر دی‌ماه بزرگترین نمونه از اعدام‌های گروهی از 34 سال پیش به این سو بوده‌اند. در آن زمان 63 نفر که در اعتراض به منحرف شدن آل‌سعود از اصول بنیادین اسلام با هدف سرنگونی خاندان حاکم دست به حمله‌ای به مسجدالحرام در مکه زده بودند، اعدام شدند.

بعضی تحلیلگران می‌گویند عربستان با گردن زدن شیخ نمر به همراه سه فعال شیعه دیگر قصد آرام کردن احساسات بنیاد‌گرایان سنی را داشت. اما فریمن و الرشید این توجیه را نمی‌پذیرند. از دید هر دو آنها، اعدام‌ها حرکتی در جهت ترساندن شیعیان عربستان از دست زدن به اقدامی علیه حکومتی بوده است که با آنها مانند شهروند درجه دو برخورد می‌کند. الرشید می‌گوید: «این امری فراتر از مذهب است. من این را محافظه‌کاری نمی‌دانم، این سرکوب است. این استبدادی است که مردم را از سخن گفتن و آزادی بیان محروم می‌کند. افراد بیشتری برای استفاده از توییتر و نوشتن وبلاگ شلاق می‌خورند. این سرکوب فزاینده‌ای است که به نظر من منعکس‌کننده ضعف است

او همچنین معتقد است که هدف از اعدام گروهی منحرف کردن افکارعمومی از جنگ یمن بوده که به مرگ هزاران غیرنظامی در ده‌ ماه گذشته منجر شده است و چشم‌اندازی هم برای پایان آن وجود ندارد.


ارسال نظرات
پر بیننده ها