بازگشت سوشا در سايه حمايت مسئولان پرسپوليس و سكوت فدراسيون
بازگشت دروازه بان پرسپولیس به تمرینات این تیم در حالی که پرونده اتهامات غیر اخلاقی اش در قوه قضائیه مفتوح است حکایت از مرگ اخلاق در فوتبال ایران دارد.
به گزارش خبرگزاري بسیج، آبها از آسياب افتادهاند. قرار هم همين بود. اندكي سكوت و بعد، گويي كه اتفاقي نيفتاده، راهي تمرين شود. گفته بودند چند روزي دندان سر جگر بگذارد تا جو را براي بازگشتش آماده كنند. از مدتها قبلتر از آنكه ماجرايش لو برود، تصميم بر اين بود كه پروندهاش بيسر و صدا مختومه اعلام شود. حالا هم اتفاق خاصي رخ نداده است. چند روزي را مهمان اوين بوده و حالا دوباره صاحبخانه پرسپوليس است. صاحبخانه باشگاه «فرهنگي» ورزشي پرسپوليس كه واژه فرهنگ در آن تنها دستمايهاي است براي آقايان كه هر از چندگاهي با مطرح كردن آن، يا نصب چند پلاكارد، بنر و دادن شاخهاي گل به جانبازان دفاع مقدس، به اهدافشان برسند.
براي سوشا دنبال عطوفت اسلامي بودند؛ اين را عبدي، سخنگوي باشگاه گفته بود. طاهري، سرپرست و بزرگ باشگاه هم البته قول بازگشت گلر پرافتخار! تيمش را داده بود؛ گلري كه در پرونده افتخاراتش حالا گذراندن چند صباحي در اوين و تخلفات شرم آوري كه به زبان آوردنش روي انسان را سرخ ميكند نيز ديده ميشود، اما مكتوبات پرونده پر و پيمان مكاني خم به ابروي آقايان مسئول در باشگاه «فرهنگي» پرسپوليس و خدشهاي به واژه فرهنگ در پس نام باشگاه نميآورد كه اگر ميآورد، هرگز اجازه حضور دوباره اين گلر در تمرينات پرسپوليس داده نميشد. تا از اين به بعد يكي از الگوهاي هواداران پرسپوليس و فوتبال، دروازهبان خوش قد و بالا و زندان رفتهاي باشد كه از شاهكارهايش خارج از زمين بازي نميتوان به وضوح صحبت كرد و شرمنده نشد؛ دروازهباني كه به يكباره همه باشگاه و مسئولان فوتبال را چون كوه پشت خود ميبيند كه با وقاحت تمام سينه سپر ميكند و مدعي ميشود كاري نكرده و مظلوم واقع شده است.
هر چند كه از سوشا نميتوان خيلي هم انتظار داشت. به قول حسين كلاني، كسي نبوده كه به او راه و رسم اخلاقمداري را ياد دهد. دقيقاً هم همين طور است. درست زماني كه بايد گوش اين بازيكن و امثال او گرفته شود تا راه را از چاه بشناسند، دوستيهاي خاله خرسه را شاهد هستيم كه ميتواند نه فقط مسير زندگي يك فرد، كه يك جامعه را تغيير دهد و فاجعهاي عظيم را در فوتبال و فراتر از آن در ورزش پايهريزي كند.
سكوت بيجا و حمايت بيموقع باشگاه پرسپوليس از بازيكن خاطي كه آبروي باشگاه را خدشهدار ميكند و فرهنگ آن را زير سؤال ميبرد، هيچ جاي توجيه ندارد. نه توجيه حمايت از بازيكني كه اشتباه كرده و نه توجيه دادن فرصتي تازه به جواني كه ميتواند اشتباهاتش را جبران كند. در واقع عكسالعمل باشگاهي كه واژه فرهنگ را يدك ميكشد و كمترين اهميتي به معنا و مفهوم آن نميدهد حتي اين شانس را از سوشا و امثال او ميگيرد كه به اشتباهات نابخشودني خود فكر كند و گامي براي جبران بردارد. ضمن اينكه ميتواند حتي به نوعي باعث تشويق خطاهايي مشابه و ترويج آن در جامعه باشد.
اما متهمان حمايت از خطاكاراني چون سوشا مكاني كه امروز به راحتي بيآنكه آب از آب تكان بخورد، ساك روي دوش مياندازد و راهي تمرين ميشود، يكي دو تا نيست. فوتبال دايههاي مهربانتر از مادر زياد دارد وقتي كه پاي حرف در ميان است، اما وقت عمل، هر كدام به نوعي پاي خود را از مهلكه بيرون ميكشند و تماشاگراني ميشوند كه گناه سكوتشان به مراتب بيشتر از متهمان رديف اول است. موضعگيري حمايتي باشگاه پرسپوليس از يك سو و سكوت فدراسيون فوتبال، كميته انضباطي و كميته اخلاق از اشتباهات فاحشي كه اخلاقيات را در فوتبال طي سالهاي گذشته به منجلاب كشيده، مسئله مهمي است كه كمتر كسي به آن توجه ميكند. البته از فدراسيوني كه پرونده قطور فساد و بياخلاقياش اين روزها باز شده نبايد هم جز سكوت در اين مورد جزئي! توقع داشت.
گلر پرسپوليس اشتباهاتي را انجام داد كه شايد هرگز به سمت آن هم نميرفت اگر قبلتر با خاطياني كه راه او را رفته بودند، برخوردي جدي ميشد، اما او هم مثل بسياري خوب ميدانست نتيجه كارش جز چند جمله توبيخ زباني بيش نيست. سوشا خوب ميدانست هرگز بابت اشتباهاتش آنطور كه بايد مجازات نميشود. البته درست هم فكر ميكرد. شايد اگر كميته اخلاق و انضباطي فدراسيون كه همواره شعار اخلاقمداري سر ميدهند به بهانه انتظار براي صدور حكم اين بازيكن از سوي قوه قضائيه سكوت اختيار نميكردند و براي مسئلهاي به اين مهمي هم اندازه ماجراي خالكوبيها يا طرز آرايش ريش بازيكنان زمان و اهميت قائل بودند، سوشا به آخرين فرد خطاكار در فوتبال تبديل ميشد. حال با رفتاري كه بيشتر معناي تشويق دارد تا تنبيه، نهتنها سوشا هرگز بابت اشتباهاتش شرمنده نخواهد شد و در صدد جبران آن بر نميآيد، كه افرادي مشابه او با اطمينان از اينكه هيچ مشكلي در اين راستا تهديدشان نميكند، به راه اشتباهي ميروند كه سوشا نه اولي آن بود و نه آخري.
براي سوشا دنبال عطوفت اسلامي بودند؛ اين را عبدي، سخنگوي باشگاه گفته بود. طاهري، سرپرست و بزرگ باشگاه هم البته قول بازگشت گلر پرافتخار! تيمش را داده بود؛ گلري كه در پرونده افتخاراتش حالا گذراندن چند صباحي در اوين و تخلفات شرم آوري كه به زبان آوردنش روي انسان را سرخ ميكند نيز ديده ميشود، اما مكتوبات پرونده پر و پيمان مكاني خم به ابروي آقايان مسئول در باشگاه «فرهنگي» پرسپوليس و خدشهاي به واژه فرهنگ در پس نام باشگاه نميآورد كه اگر ميآورد، هرگز اجازه حضور دوباره اين گلر در تمرينات پرسپوليس داده نميشد. تا از اين به بعد يكي از الگوهاي هواداران پرسپوليس و فوتبال، دروازهبان خوش قد و بالا و زندان رفتهاي باشد كه از شاهكارهايش خارج از زمين بازي نميتوان به وضوح صحبت كرد و شرمنده نشد؛ دروازهباني كه به يكباره همه باشگاه و مسئولان فوتبال را چون كوه پشت خود ميبيند كه با وقاحت تمام سينه سپر ميكند و مدعي ميشود كاري نكرده و مظلوم واقع شده است.
هر چند كه از سوشا نميتوان خيلي هم انتظار داشت. به قول حسين كلاني، كسي نبوده كه به او راه و رسم اخلاقمداري را ياد دهد. دقيقاً هم همين طور است. درست زماني كه بايد گوش اين بازيكن و امثال او گرفته شود تا راه را از چاه بشناسند، دوستيهاي خاله خرسه را شاهد هستيم كه ميتواند نه فقط مسير زندگي يك فرد، كه يك جامعه را تغيير دهد و فاجعهاي عظيم را در فوتبال و فراتر از آن در ورزش پايهريزي كند.
سكوت بيجا و حمايت بيموقع باشگاه پرسپوليس از بازيكن خاطي كه آبروي باشگاه را خدشهدار ميكند و فرهنگ آن را زير سؤال ميبرد، هيچ جاي توجيه ندارد. نه توجيه حمايت از بازيكني كه اشتباه كرده و نه توجيه دادن فرصتي تازه به جواني كه ميتواند اشتباهاتش را جبران كند. در واقع عكسالعمل باشگاهي كه واژه فرهنگ را يدك ميكشد و كمترين اهميتي به معنا و مفهوم آن نميدهد حتي اين شانس را از سوشا و امثال او ميگيرد كه به اشتباهات نابخشودني خود فكر كند و گامي براي جبران بردارد. ضمن اينكه ميتواند حتي به نوعي باعث تشويق خطاهايي مشابه و ترويج آن در جامعه باشد.
اما متهمان حمايت از خطاكاراني چون سوشا مكاني كه امروز به راحتي بيآنكه آب از آب تكان بخورد، ساك روي دوش مياندازد و راهي تمرين ميشود، يكي دو تا نيست. فوتبال دايههاي مهربانتر از مادر زياد دارد وقتي كه پاي حرف در ميان است، اما وقت عمل، هر كدام به نوعي پاي خود را از مهلكه بيرون ميكشند و تماشاگراني ميشوند كه گناه سكوتشان به مراتب بيشتر از متهمان رديف اول است. موضعگيري حمايتي باشگاه پرسپوليس از يك سو و سكوت فدراسيون فوتبال، كميته انضباطي و كميته اخلاق از اشتباهات فاحشي كه اخلاقيات را در فوتبال طي سالهاي گذشته به منجلاب كشيده، مسئله مهمي است كه كمتر كسي به آن توجه ميكند. البته از فدراسيوني كه پرونده قطور فساد و بياخلاقياش اين روزها باز شده نبايد هم جز سكوت در اين مورد جزئي! توقع داشت.
گلر پرسپوليس اشتباهاتي را انجام داد كه شايد هرگز به سمت آن هم نميرفت اگر قبلتر با خاطياني كه راه او را رفته بودند، برخوردي جدي ميشد، اما او هم مثل بسياري خوب ميدانست نتيجه كارش جز چند جمله توبيخ زباني بيش نيست. سوشا خوب ميدانست هرگز بابت اشتباهاتش آنطور كه بايد مجازات نميشود. البته درست هم فكر ميكرد. شايد اگر كميته اخلاق و انضباطي فدراسيون كه همواره شعار اخلاقمداري سر ميدهند به بهانه انتظار براي صدور حكم اين بازيكن از سوي قوه قضائيه سكوت اختيار نميكردند و براي مسئلهاي به اين مهمي هم اندازه ماجراي خالكوبيها يا طرز آرايش ريش بازيكنان زمان و اهميت قائل بودند، سوشا به آخرين فرد خطاكار در فوتبال تبديل ميشد. حال با رفتاري كه بيشتر معناي تشويق دارد تا تنبيه، نهتنها سوشا هرگز بابت اشتباهاتش شرمنده نخواهد شد و در صدد جبران آن بر نميآيد، كه افرادي مشابه او با اطمينان از اينكه هيچ مشكلي در اين راستا تهديدشان نميكند، به راه اشتباهي ميروند كه سوشا نه اولي آن بود و نه آخري.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار