تنها جانباز انقلاب و شهید دفاع مقدس ابرکوه؛

عکس شاه را چه کسی از طاق نصرت میدان امام حسین(ع) ابرکوه پایین کشید؟ +عکس

«شهید حسین آدمی» تنها شهيدی است که هم جانباز انقلاب اسلامي است و هم شهيد دفاع مقدس.
کد خبر: ۸۶۳۰۰۵۸
|
۱۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۶:۲۱

به گزارش خبرگزاری بسیج به نقل از سروابرکوه؛شهید حسین آدمی یکی از شهدایی است که قبل از انقلاب در راهپیمایی که در ابرکوه در تاریخ 10 دی ماه سال 57، انجام شد به دست ماموران شاهنشاهی مجروح شد.

حسین آدمی در بين شهداي ابرکوه، تنها شهيدی است که داراي اين ويژگي بود و آن هم اينکه هم جانباز انقلاب اسلامي و هم شهيد دفاع مقدس.

شهید حسین آدمی در سال 1332 متولد شد و در 30 سالگی در منطقه شوش و در عملیات فتح المبین به شهادت رسید.

بعد از انقلاب با وجود اینکه جانباز بود باز هم به شغل خدمتگزاری د ردبیرستان ابوذر ادامه داد.

محمد رضا بابایی در کتاب همگام با حماسه از وی به عنوان سنگ صبور دانش آموزان نام می برد و می گوید: شهید حسین آدمی با نصايح برادرانه، مانع ترک تحصيل بسياري از دانش آموزان و مشوق آنان در درس خواندن بود.

از خاطراتی که از این شهید گرانقدر در دست است به دو خاطره می توان اشاره کرد که در اینجا می خوانید:

**جرم مسلماني

براي راه انداختن راهپيمايي خيلي تلاش کردند. مردم را جمع کرده و همه به طرف فلکه (ميدان امام حسين(ع) کنوني) راه افتادند. نيروهاي ساواک چند بار او و خانواده اش را تهديد کرده بودند، اما هيچ ابايي نداشت.
به فلکه که رسيدند تيراندازي شروع شد. همه فرار کردند، 6 گلوله به حسين خورد و به شدت مجروح شد. زير باران گلوله فرياد مي زد: مرگ بر تو اي مزدور شاه كه مي‌خواهي مرا بكشي به جرم اينكه من مسلمان هستم...

**حسین آدمی عکس شاه را از بالای طاق نصرت پایین کشید/ آدمی: رنگ پریدگی چای از دیدن منافق است نه روحانی

رضا مهدی پور نقل می کند: در اولین تظاهرات در ابرکوه اتفاق ناگواری رخ نداد؛ مردم تقریبا جریان تظاهرات را هر روز تکرار می کردند تا اینکه یک روز شهید حسین آدمی عکس شاه را که بر روی طاق نصرت مقابل شهرداری فعلی بود، پایین آورد( اینجا محل برگزاری جشن به مناسبت تولد شاه یا پسرش بود) و با کارش آتش خشم مأموران ژاندارمری را شعله ور کرد و آنها شروع به تیر اندازی کردند و حسین آدمی از ناحیه پا مجروح شد.

حسین آدمی فرد بسیار شجاع و نترسی بود. آن زمان آدمی در یک مدرسه کار می کرد. یک بار که برای معلمان چای آورده بود یکی از معلمان برای اینکه او را اذیت کند به او می گوید: "این چایی روحانی دیده که اینطور رنگش پریده" و آدمی هم در پاسخ با جسارت تمام می گوید"رنگ پریدگی چای از دیدن منافق است نه روحانی".

انتهای پیام / ف


ارسال نظرات