عبدالمجید فرایی، شاعر انقلابی و آیینی کشورمان که در موضوعات گوناگون اشعار ارزشمندی را سروده، قطعه شعری با عنوان" گریه کردم " به مناسبت ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره (س) سروده است.
به گزارش خبرگزاری بسیج، عبدالمجید فرایی، از شعرای انقلابی و آئینی کشورمان است که بیش از 27 هزار بیت شعر در موضوعات گوناگون از جمله اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، انقلاب اسلامی، ولایت و شهیدان سروده است شاعر ارزشمند و غیور ایران اسلامی که فرزند خطه کهن، مذهبی و ولایتمدار ری است قطعه شعری با عنوان " گریه کردم " به مناسبت ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره (س) سروده و در اختیار خبرگزاری بسیج قرار داده که در ادامه با هم میخوانیم:
" گریه کردم "
من چو مادر مردگانم ، در عزایت گریه کردم
گریه کردی،من برای گریه هایت گریه کردم
حضرت صاحب زمان"ع" اکنون عزادارتوباشد
او بریزد اشگ ، من هم،درعزایت گریه کردم
قلب من آتش گرفته ، دیگر آرامش ندارد
بیت الاحزان، ازبرای های هایت ،گریه کردم
مادر سادات ، من ، مانند طفلان یتیمم
فاطمیه ، در عزای جانگزایت ، گریه کردم
شیعیان ماتم زده،هرساله درسوگت نشینند
هرزمان یادم فتاده ، در هوایت گریه کردم
سیلی و دیوار و در، بامن حکایت ها بگوید:
روضه می خواندبرایم،من برایت گریه کردم
واژه ها، بامن عزادارند، با هم اشکریزان
بی امان درکنج خلوت،همنوایت گریه کردم
قصه ی تنهائی مولاعلی "ع" جانم گدازد
درنجف ،درسامره ، درکربلایت، گریه کردم
ای تمام قوم وخویشم،حضرت زهرای اطهر
گر گرفتم ،ناله کردم ،درقفایت،گریه کردم
گفتم وگفتم:"فرائی"طاقتش ازکف برون شد
پیرشد ، پیرانه مادر ، برحیایت گریه کردم
" گریه کردم "
من چو مادر مردگانم ، در عزایت گریه کردم
گریه کردی،من برای گریه هایت گریه کردم
حضرت صاحب زمان"ع" اکنون عزادارتوباشد
او بریزد اشگ ، من هم،درعزایت گریه کردم
قلب من آتش گرفته ، دیگر آرامش ندارد
بیت الاحزان، ازبرای های هایت ،گریه کردم
مادر سادات ، من ، مانند طفلان یتیمم
فاطمیه ، در عزای جانگزایت ، گریه کردم
شیعیان ماتم زده،هرساله درسوگت نشینند
هرزمان یادم فتاده ، در هوایت گریه کردم
سیلی و دیوار و در، بامن حکایت ها بگوید:
روضه می خواندبرایم،من برایت گریه کردم
واژه ها، بامن عزادارند، با هم اشکریزان
بی امان درکنج خلوت،همنوایت گریه کردم
قصه ی تنهائی مولاعلی "ع" جانم گدازد
درنجف ،درسامره ، درکربلایت، گریه کردم
ای تمام قوم وخویشم،حضرت زهرای اطهر
گر گرفتم ،ناله کردم ،درقفایت،گریه کردم
گفتم وگفتم:"فرائی"طاقتش ازکف برون شد
پیرشد ، پیرانه مادر ، برحیایت گریه کردم
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار