چرا در انتخابات شرکت می‌کنیم؟

آیا بهتر نیست حق تعیین سرنوشت خودمان را با وجود این همه تبلیغات و شبه افکنی های بین المللی خودمان برعهده بگیریم؟
کد خبر: ۸۶۴۲۶۸۴
|
۰۶ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۶

به گزارش خبرگزاری بسیج از مشگین شهر، با تحلیل های شبکه های ماهواره ای چه در حاشیه سخنرانی ها و چه در حاشیه جلساتی مثل کرسی های آزاد اندیشی دانشجویان و کلاس های دانشگاه و ... بحث شرکت یا عدم شرکت در انتخابات در برخی محافل به صورت جدی دنبال می‌شود و هر کسی با توجه به نوع نگاه و درکش از فضای سیاسی و اقتصادی کشور تفاسیر و نظر خود را بیان می‌کند. اما اگر بخواهیم در این برهه از زمان به این سوال پاسخ دهیم که چرا باید در انتخابات شرکت کنیم؟ باید دلایل قانع کننده ای را بازگو کنیم که مردم را ملزم به واکاوی و شناخت درست از محیط پیرامون قرار دهد تا به انتخابات نه فقط به عنوان یک شعار و ایستادگی در مقابل دشمن بلکه به عنوان دخالت در تعیین حق سرنوشت بنگرند.

انتخابات؛ رکن اساسی مردم سالاری در ساختار و محتوی نظام های سیاسی جهان از جمله در نظام جمهوری اسلامی ایران است و کسانی که خود را پاسدار و پشتیبان مردم سالاری دینی و دستاوردهای ناشی از آن ( آزادی حق و تعیین سرنوشت حضور در صحنه های تصمیم گیری و ... می دانند) طبعا باید خود را موظف به تحقق حداکثری ارکان اصلی دموکراسی از جمله انتخابات بدانند تا به واسطه همین ارتقا نرخ مشارکت، اقتدار نهادهای مدنی در ساختار نظام سیاسی استمرار یابد.

شرکت در انتخابات و اصل حضور در صحنه شهروندان زمینه های نقش آفرینی بیشتر آن ها را در کانون های قدرت فراهم می آورد و طبعاً انتخابات، شهروندان را به عضویت تیم تصمیم ساز حاکمیت در آورده و مردمی بودن نظام را تضمین می‌کند و سهم انتخاب مسئولین را در کنار انتصاب مدیران محفوظ نگه می دارد.

در نگاه دیگر با حضور مردم در انتخابات، نظام امکان اطلاع سیستماتیک و مکانیزه از دیدگاه های شهروندان را یافته و چرخه مشاوره و مشارکت مردم در امور اصلی جامعه از گردش باز نمی‌ایستد. ضمن اینکه کمترین تاثیر حضور در انتخابات، به نمایش در آوردن عزم یک ملت در تعیین کنندگی سرنوشت خویش و هشدار به تفکراتی است که گاهی خود را قیم مردم می پندارد.

تعداد قلیلی نیز بر این باور هستند که انتخابات به نوعی فرمایشی است! چرا که به باور آن ها نتایج انتخابات، از قبل تعیین شده و آرای مردم در انتخاب بی تاثیر می‌باشد! به اعتقاد آن ها مشارکت در انتخابات امری نشدنی است چرا که اعتقادی در مسئولین ذیربط به مشارکت وجود ندارد و سوال های متفاوتی که بعضاً ذهن هر مخاطبی را درگیر می کند. در پاسخ به این سوال می توان اذعان داشت که اگر جامعه ما از ساختارهای متصلب برخوردار است و بطور خاص انتخابات امری ساختگی و قابل مدیریت است پس چرا این همه تلاش برای مشارکت مردم و گروه های سیاسی و اجتماعی از طرف حاکمیت و رسانه‌ها صورت می‌گیرد و این همه انرژی و امکانات برای مشارکت و برگزاری بهتر و حداکثر انتخابات مصرف می شود و این همه دقت در اطلاع رسانی در مورد سابقه افراد و گروه های مخالف و ایجاد شرایط برای جلوگیری از حضور گروه های مخالف در مسیر انتخابات صورت می‌گیرد و این همه بایدها و نبایدها مطرح می شود؟ پس چرا این همه تلاش برای رضایت مشارکت کنندگان صورت می‌گیرد و این همه تبلیغ برای مشارکت، درست رای دادن، تصمیم درست گرفتن در مورد کاندیداها و تهیه ساماندهی این عرصه فراهم می شود؟

به عبارت دیگر اگر انتخابات به عنوان یک عمل سیاسی ساختگی و قابل مدیریت از طرف دولت هاست که صرف هزینه، انرژی و امکانات بی‌معنی خواهد بود. واقعیت های پیرامونی ما(به طور خاص در شرایط بعد از انقلاب اسلامی) نشان از اهمیت، اثر‌گذاری، فایده مندی و کارآیی انتخابات و مشارکت مردم دارد. در این صورت می‌توان مدعی شد که انتخابات برای همه در کشور با هر نوع گرایش و سلیقه ای مهم است و به همین دلیل نیز سهم خواهی گروه ها می‌تواند منشا اثرات متعدد باشد. اما از این نکته نیز نباید غافل شد که مهمترین آسیبی که انتخابات کشور و اعتماد عمومی را تهدید می‌کند و بسیاری از مردم نیز از آن گریزانند بحث شعار زدگی کاندیداهاست. تا زمانی که کارکرد شعار به مثانه ابزاری برای بیان نظرات باشد مشکلی ایجاد نمی‌کند، اما وقتی که شعار به عنوان ابزار حداقلی از جایگاه خود خارج شده و نقش توجیه گری را پیدا می‌کند و مسئولین مربوطه تمامی کمبودها و کاستی های خود را با شعار توجیه می‌کنند! آن وقت است که شعار این کارکرد خطرناک را پیدا می‌کند و با کارکردی صددرصد معکوس باعث دلزدگی بسیاری از مردم و حتی شاید عاملی برای فریب افکار عمومی و سوء استفاده از احساسات مردم قرار می‌گیرد. این موضوع خود باعث می شود که به عنوان ابزاری جهت توجیه پذیر بودن شعارهای نمایشی نگریسته شود و یا انجام بعضی تبلیغات نمایشی، انتخابات را فقط جهت حفظ پرستیژ نظام در مقابل دشمنان محسوب کنند و این باعث منتج شدن به تصمیم عدم شرکت در انتخابات می‌گردد.

در پایان ذکر این چند سوال ضروریست که با در نظر گرفتن مطالب ذکر شده در بالا آیا بهتر نیست که به جای شکرت نکردن در انتخابات با پیامدهای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... به فکر انتخاب افراد شایسته و کارآمد برای تغییر باشیم؟

آیا بهتر نیست حق تعیین سرنوشت خودمان را با وجود این همه تبلیغات و شبه افکنی های بین المللی خودمان برعهده بگیریم؟

آیا بهتر نیست فرای از سرخوردگی و شعارزدگی، خودمان نیم نگاهی هم به تحولات منطقه ای و بین اللملی داشته باشیم و با الویت رای برای پیشرفت خودمان، بیگانگان را هم نا امید کنیم؟

ارسال نظرات
آخرین اخبار