خبرهای داغ:
گزارش بسیج از بانوي كر و لالی که به مسئولین درس اقتصاد مقاومتی می دهد:

نميدانستم اینكار اقتصاد مقاومتي است/اميد و پشتكار معجزه می كند

اگرچه مشکلات این خانواده با این تلاش خانم کریمی رفع نمی شود و نیازمند نگاه مسئولین به آنهاست اما توانایی این بانوی کر و لال، نمونه ی بارزیست از امید و جامه عمل پوشاندن به اقتصاد مقاومتی...
کد خبر: ۸۶۵۰۳۴۴
|
۲۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۶

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج خراسان جنوبی، اميد و نا اميدي تنها عللي است كه ميتواند انسان را به كار ترغيب كند يا باعث دست از كار كشيدن شود . طبيعتا وجود هر سدي مي تواند عاملي براي نا اميدي شود.

خانم كريمي با وجود سختي و مشكلات بسيار زياد اثبات كرده است كه مي توان اميدوار بود و در سخت ترين شرايط دست به توليد زد و چرخ اقتصاد خانواده را چرخاند، ايشان يك نمونه خودجوش اقتصاد مقاومتي است.

در نمایشگاه محصولات اقتصاد مقاومتی شهرستان سرایان با عروسک ها و وسایل تزئینی دست سازی روبرو شدیم که نشان از خلاقیت و ذوق داشتند و نشان از مقاومت و اقتصاد !

از فروشنده جویا و متوجه شدیم که سازنده این اثرهای خلاقانه و زیبا خانمی است کر و لال با وضعیت مالی ضعیف و انبوهی از مشکلات و ساکن سرایان که از همین راه امرار معاش میکند.

به سراغ این بانوی هنرمند رفتیم تا از چگونگی انجام کارش جویا شویم...

خانم فاطمه کریمی، متولد 1367 در شهرستان سرایان است ، این خانم هنرمند و با استعداد برایمان از زندگیش با زبان قلم گفت:

خانواده ما تقریبا شلوغ است ، سه خواهر و یک برادر دارم ، پدرم که مریض بود و از ناراحتی قلبی رنج می برد و در همان دوران کودکیم از دنیا رفت و بار خرج و مخارج خانواده بر دوش ما افتاد، خواهرانم که به مرور ازدواج کردند و از خانه رفتند، مادرم هم به ناراحتی قلبی مبتلا بود و کار چندانی از دستش بر نمی آمد، من هم که مجبور بودم برای ادامه تحصیل از مادرم جدا شوم، این میان فکر هزینه های تحصیل بماند...

نميدانستم اسم كارم اقتصاد مقاومتي است اما ميدانم اميد و پشتكار معجزه مي كند!نميدانستم اسم كارم اقتصاد مقاومتي است اما ميدانم اميد و پشتكار معجزه مي كند!

هزاران مشکل پیش رویمان بود ولی من مجبور بودم برای تحصیل به مشهد بروم و مادرم با هزار مشقت هزینه هایم را بپردازد و من شرمنده ی این باری که بر دوش او داشتم و تنها این میان من بودم و آن ذره ی امید در دلم که این تلاش هایم بی ثمر نماند.

در مشهد به تحصیل مشغول شدم و خانه خاله ام زندگی میکردم تا هزینه ام کمتر شود ، در این میان مادرم بستری شد و مجبور به عمل شدیم ، بهزیستی قول کمک داد اما متاسفانه کمکی دریافت نکردیم و هرطور بود هزینه را پرداختیم و مادرم بهتر شد.

من هم با تمام مشکلات ، بی پولی ها، خرج و مخارج، غصه ی مادر مریض، خرج و مخارج و تنها بودن او درسم را به پایان رساندم و به خانه برگشتم . آرام تر شدم با آمدن به کنار مادرم اما در آن سکوت دنیایم فکر خرج و مخارج سر وصدایی بپا کرده بود که نگو...

نميدانستم اسم كارم اقتصاد مقاومتي است اما ميدانم اميد و پشتكار معجزه مي كند!
نميدانستم اسم كارم اقتصاد مقاومتي است اما ميدانم اميد و پشتكار معجزه مي كند!

مادرم هم که از پرداخت هزینه ها عاجز شده بود و به سختی روزگار می گذراندیم ، ته دلم امید داشتم و همیشه از خدا میخواستم کمکم کند.

تا اینکه به پیشنهاد یکی از دوستان به کلاس خیاطی رفتم و این کار باعث شد هم روحیه ام تقویت شود و هم حس بیهودگی نکنم ، در کنار خیاطی به گروه سرود هم رفتم...تمام تلاشم این بود که بتوانم هرچه زودتر درآمدی کسب کنم تا کمی از فشار زندگیمان کم شود. من شده بودم پدر و نان آور خانه!!

کار با دستگاه خیاطی و نخ و پارچه جرقه ای در ذهنم زد و با چتایی بطور امتحانی یک عروسک ساختم و از نتیجه ی راضی بودم و این باعث شد دست به کار شوم.

نميدانستم اسم كارم اقتصاد مقاومتي است اما ميدانم اميد و پشتكار معجزه مي كند!

از آن پس هم در یک کارگاه خیاطی مشغول به کار شدم و هم در خانه به عروسک سازی و ساخت وسایل تزئینی.

امکانات چندانی در خانه ندارم. وسایل گرمایشی، سرمایشی و بسیاری از مشکلات... اما چاره ای هم ندارم، زندگی این چیز ها سرش نمی شود متاسفانه...

هر روز ایده های بهتری به ذهنم می آمد و امیدوار تر میشدم ، زندگی سخت بود ، اما امیدوار بودم ، علاقه ام باعث بهتر شدن کارهایم شدسختی های خاصی در کار وجود داشت و همچنان دارد مثل هزینه ی خرید وسایل برای کارم ، با قرض و صرفه جویی از باقی هزینه ها هر طور هست خرج وسایل مورد نیاز را میدهم اما واقعا سخت است...

نميدانستم اسم كارم اقتصاد مقاومتي است اما ميدانم اميد و پشتكار معجزه مي كند!

و چند وقتی هم هست که به کمک برادران بسیج سازندگی در نمایشگاه های اقتصاد مقاومتی شرکت میکنم و با فروش صنایع دستی ام خرج و مخارج زندگی خود و مادرم را تامین میکنم.

خیلی علاقه دارم اگر امکانش باشد با کمک بسیج که در زمینه صنایع دستی فعالیت دارد به کارم گسترش بدهم. نمی دانستم که اسم این کارم اقتصاد مقاومتی بود ، اما میدانم امید و پشتکار، معجزه می کند...

خانم کریمی علاوه بر ساخت صنایع دستی در خانه ی محقر و کوچک خود به خیاطی هم مشغول است و در گروه سرود کر و لال های این شهرستان هم فعالیت دارد ، این خانم هنرمند نشان داده است با وجود بسیاری از کم و کاستی ها و مشکلات می توان دست به تولید زد و زندگی را رونق بخشید.

نميدانستم اسم كارم اقتصاد مقاومتي است اما ميدانم اميد و پشتكار معجزه مي كند!
نميدانستم اسم كارم اقتصاد مقاومتي است اما ميدانم اميد و پشتكار معجزه مي كند!

اگرچه مشکلات این خانواده با این تلاش خانم کریمی رفع نمی شود و نیازمند نگاه مسئولین به آنهاست اما باز هم این خانم ، نمونه ی بارزیست از امید و جامه عمل پوشاندن به اقتصاد مقاومتی...


انتهای پیام/12165

ارسال نظرات
پر بیننده ها