خبرهای داغ:
یادداشت بسیجی اهل قلم

کاروانی با 80 زائر و 40 راوی

خانم حسنی سعدی در یادداشتی به موضوع راهیان نور و شرح خاطرات بستگان شهدا از شهیدانشان پرداخته است.
کد خبر: ۸۶۵۴۲۰۶
|
۱۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۶
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از قم، حسنی سعدی در یادداشت خود اینگونه نوشته است: 

حرکت کاروان روز چهارم فروردین از محل امام زاده سید علی(ع) قم بود همراه با هشتاد زائر و دو راوی روحانی از پایگاه های ام کلثوم و شهیده حوزه 6 حضرت فاطمه(س). در مسیر رفت نماز مغرب و عشاء را در پادگان دو کوهه خواندیم و حاج آقای شورگشتی برایمان روایت گری کرد و روضه خواند. همین طور که به طرف حسینیه شهید همت میرفتم با یکی از خانم ها همراه شدم. 

آهی کشید و گفت: من در جایی مثل اینجا خاطره ها از زمان جنگ دارم. چه سختی هایی کشیدیم. چقدر با توپ و خمپاره محل استقرارمون رو کوبیدن. گفتم از نمایشگاه دیدن کردید؟ گفت ما در زمان جنگ همین جاها بودیم و واقعیت جنگ رو لمس کردیم.

.....صبح در مسیر رفتن به اروند کنار هر کسی اسم یک منطقه رو می پرسید که آیا جزء برنامه هست یا نه. از اونجا که اکثرا بار اولشون بود که می آمدن به این سفر و اصولا نباید آشناییت یا خاطره ای داشته باشند؛ برایم سوال شد که چرا بعضی مناطق براشون اهمیت بیشتری داره.

راننده اتوبوس که خود رزمنده بود در طول مسیر بعضی مناطق رانشان میداد و از اتفاقاتی که افتاده بود می گفت.

بعد از اروندکنار به شلمچه رفتیم آقای میانسالی که با کاروان بود توجهم را جلب کرد. هر منطقه که می رفتیم دست پسر کوچکش را می گرفت و جدا از کاروان به سرعت به طرف منطقه می رفت. در نهر خین کنجکاوانه زیر نظرشون گرفتم. برای پسرش روایت گری می کرد. از همسرش میزان آشناییتش را با منطقه پرسیدم. گفت جانباز دفاع مقدس است و چندین بار کاروان راهیان نور آورده است.

این روز را هم با تماشای رزمایش معنوی و بصیرتی و استراحت شبانه در پادگان شهید حبیب اللهی به اتمام رساندیم.

وقتی صبح در هویزه راوی صحبت می کرد همسر شهید دنیابین که خود خوزستانی بود ماجرای یادمان کنار شهدای هویزه رو برام تعریف کرد. بعد از زیارت به دهلاویه رفتیم و خارج از برنامه شهدا مهمان شهدای کمیل و حنظله شدیم و از آنجا به فکه. در حین راه رفتن روی رمل های فکه همسر شهیدان سلیمانی، دنیابین، قزاقی از خاطرات همسراشون برام تعریف کردند.

از راوی خواهش کردم از شهیدانی که خانوادهاشون همراهمون هستند هم یادی بکند. در حین برگشت از قتلگاه فکه راوی همه را نگه داشت و گفت افرادی که خانواده درجه یکشان شهید شدند اسم ببرند تا با ذکر صلوات از آنها یادی کرده باشیم.حدود ده دقیقه این برنامه طول کشید. سه همسر شهید، برادر شهید کشوادیان، خواهر شهید سراجه حسینی و.....

و باز بعد از فکه به مهمانی دو یادمان خارج از برنامه طلبیده شدیم؛ فتح المبین و زیارت حضرت دانیال نبی(ع).

شب در پادگان شهید زین الدین استراحت کردیم و صبح وداع و حرکت به سمت خط مقدم جنگ نرم و جنگ نفس.

در مسیر برگشت از یکی از بستگان شهید ولی الله سراجه حسینی پرسیدم کدام منطقه را بیشتر دوست داشتی؟ گفت شلمچه. علتش را گفت چون محل شهادت ولی الله بوده و شروع به گریه کرد و از خاطرات شهید سخن گفت و ... و اینکه بعد از شهادتش خوابش را می بیند و در سختی ها کمکش می کند.

خلاصه؛ این کاروان 80 زائر داشت و 40 راوی!

حسنی سعدی خبرنگار افتخاری حوزه های خواهران ناحیه بسیج امام حسین(ع)
ارسال نظرات