معرفی یکی از شهدای بسیج جامعه پزشکی:
در قسمتی از خاطرات شهید سید محمد ابراهیم فقیهی آمده است: تیمسار پهلوان، مهره کثیف شاه در شیراز شخصاً آمد و به شکنجه گران گفت: «چرا کار بیهوده می‌کنید، می‌خواهید با مشت سندان آهنی را خرد کنید!»
به گزارش خبرگزاری بسیج، یکی از پزشکان فعال در عرصه علم، خدمت رسانی و اهداف انقلاب اسلامی سید محمد ابراهیم فقیهی است که علاوه بر اینکه در رشته جراحی مفاصل در دانشگاه شیراز در حال تحصیل بود حتی یک لحظه نیز دست از مبارزه سازندگی برنداشت و اقدامات مهمی را در دوره حیات خود انجام داد که در ادامه با این شهید بیشتر آشنا می‌شویم.
زندگینامه شهید سید محمد ابراهیم فقیهی
سید محمد ابراهیم فقیهی، در سال ۱۳۲۶ در شهرستان نی ریز استان فارس دیده به جهان گشود. در سنین خردسالی قرائت کلام الله مجید را فراگرفت از همان کودکی، سیدابراهیم تعبد و روحانیت خاصی داشت. از ۶ سالگی نماز خواندن و از ۱۲ سالگی روزه گرفتن را آغاز کرد. در دوران مدرسه علاوه بر اینکه صبح‌ها سر صف قرآن می‌خواند، امام جماعت بچه‌ها هم بود. علاقه زیادی هم به گفتن اذان، خواندن مناجات و مداحی اهل بیت داشت. پدر که این علاقه ابراهیم را دید، برایش یک بلند گو خرید و روی پشت بام نصب کرد. ابراهیم وقت اذان، پشت بلندگویش اذان می‌گفت. ماه‌های رمضان، با آن بلند گو برای مردم مناجات می‌خواند و ایام عزاداری نوحه سرایی می‌کرد.
ابراهیم تحصیلاتش را تا پایان مقطع دبیرستان در رشتهٔ علوم تجربی ادامه داد. سپس جهت گذراندن خدمت نظام وظیفه به شهرستان ساوه اعزام شد. اما در آنجا به فعالیت‌های سیاسی روی آورد و بار‌ها مورد تعقیب و شکنجهٔ رژیم ستم شاهی قرار گرفت.
سید ابراهیم با اتمام خدمت سربازی به دانشگاه علوم پزشکی شیراز راه یافت و هم زمان با تأسیس انجمن اسلامی دانشگاه فعالیت‌های انقلابی را گسترش داد.
زمان انقلاب هم یک بلند گو داشت که با آن در تظاهرات‌ها شعار می‌کرد. حتی به سفر حج هم که مشرف شد، این بلند گو دستی همراهش بود و در بین حجاج فریاد مرگ بر آمریکا سر می‌داد.
وی همچنین در راه اندازی و تشکیل شورای برنامه ریزی و نظارت بر امور بهداشت و درمان استان فارس تلاشی زیادی کرد.
در سال ۱۳۴۸ بعد از انفجار در خوابگاه دانشجویان و شهادت سه تن از دانشجویان به جرم رهبری تظاهرات دانشجویی، دستگیر و مورد شکنجه قرار گرفت. یک بار نیز به علت مبارزه با رژیم شش ماه از دانشگاه اخراج شد.
وی اغلب با آیت الله دستغیب و آیت الله محلاتی در تماس بود. با شروع جنگ نخستین گروه امداد پزشکی در خوزستان را تشکیل داد و خود نیز به همراه دیگر هم رزمانش به اهواز عزیمت کرد.
فعالیت‌های برجسته شهید سید ابراهیم فقیهی
تشکیل نخستین گروه امداد پزشکی در خوزستان، تشکیل کمیتهٔ کمک به عشایر، تشکیل جامعهٔ اسلامی تقوا، راه اندازی انجمن اسلامی پزشکان، راه اندازی و تشکیل صندوق قرض الحسنه «اندوخته‌های خاتم (ص)»، تأسیس شرکت تعاونی در شهرستان نی ریز، مداوای مجروحین جنگ، و چاپ نشریه‌ای در ساوه از اقدامات دیگر ابراهیم بود.
سرانجام سید ابراهیم فقیهی سرانجام در روز هفدهم مهرماه سال ۱۳۶۰ در محل کار خود در دانشگاه درحالیکه به عنوان دستیار تخصصی رشته جراحی استخوان و مفاصل در حال تحصیل و خدمت بود، توسط منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت و در ۳۴ سالگی به شهادت رسید.
برگی از خاطرات شهید
سید ابراهیم در دوران دانشجویی، یک مبارز تمام عیار بود، بالاخره هم ساواک وقتی که برای بزرگ داشت سه تن از شهدای دانشجوی شیراز مراسمی را به پا داشته بود وی را تحت تعقیب قرار داد و دستگیر کرد.
وی در بخشی از خاطراتش می‌گوید:
در شکنجه‌گاه ساواک زیر ناخن‌هایم سوزن گذاشتند و زیر آن آتش گرفتند، نتیجه که نگرفتند، ناخن‌هایم را کشیدند، باز هم حرفی نشنیدند، شروع کردند با کابل‌های سیمی شلاق زدن، بازهم نتیجه نگرفتند. تا اینکه تیمسار پهلوان، مهره کثیف شاه در شیراز شخصاً آمد و به شکنجه گران گفت: «چرا کار بیهوده می‌کنید، می‌خواهید با مشت سندان آهنی را خرد کنید!»
بخشی بر وصیت نامه شهید سید ابراهیم فقیهی
«همسرم! همیشه سعی کن که راه تو، راه خدا و پیغمبر و امامان باشد و یک لحظه از یاد خدا غافل مباش که مبدأ و منشأ هر کس به سوی خداست، در تربیت فرزندان من در راه ایدئولوژی اسلامی کوشا باش.»
زندگینامه شهید سید محمد ابراهیم فقیهی
سید محمد ابراهیم فقیهی، در سال ۱۳۲۶ در شهرستان نی ریز استان فارس دیده به جهان گشود. در سنین خردسالی قرائت کلام الله مجید را فراگرفت از همان کودکی، سیدابراهیم تعبد و روحانیت خاصی داشت. از ۶ سالگی نماز خواندن و از ۱۲ سالگی روزه گرفتن را آغاز کرد. در دوران مدرسه علاوه بر اینکه صبح‌ها سر صف قرآن می‌خواند، امام جماعت بچه‌ها هم بود. علاقه زیادی هم به گفتن اذان، خواندن مناجات و مداحی اهل بیت داشت. پدر که این علاقه ابراهیم را دید، برایش یک بلند گو خرید و روی پشت بام نصب کرد. ابراهیم وقت اذان، پشت بلندگویش اذان می‌گفت. ماه‌های رمضان، با آن بلند گو برای مردم مناجات می‌خواند و ایام عزاداری نوحه سرایی می‌کرد.
ابراهیم تحصیلاتش را تا پایان مقطع دبیرستان در رشتهٔ علوم تجربی ادامه داد. سپس جهت گذراندن خدمت نظام وظیفه به شهرستان ساوه اعزام شد. اما در آنجا به فعالیت‌های سیاسی روی آورد و بار‌ها مورد تعقیب و شکنجهٔ رژیم ستم شاهی قرار گرفت.
سید ابراهیم با اتمام خدمت سربازی به دانشگاه علوم پزشکی شیراز راه یافت و هم زمان با تأسیس انجمن اسلامی دانشگاه فعالیت‌های انقلابی را گسترش داد.
زمان انقلاب هم یک بلند گو داشت که با آن در تظاهرات‌ها شعار می‌کرد. حتی به سفر حج هم که مشرف شد، این بلند گو دستی همراهش بود و در بین حجاج فریاد مرگ بر آمریکا سر می‌داد.
وی همچنین در راه اندازی و تشکیل شورای برنامه ریزی و نظارت بر امور بهداشت و درمان استان فارس تلاشی زیادی کرد.
در سال ۱۳۴۸ بعد از انفجار در خوابگاه دانشجویان و شهادت سه تن از دانشجویان به جرم رهبری تظاهرات دانشجویی، دستگیر و مورد شکنجه قرار گرفت. یک بار نیز به علت مبارزه با رژیم شش ماه از دانشگاه اخراج شد.
وی اغلب با آیت الله دستغیب و آیت الله محلاتی در تماس بود. با شروع جنگ نخستین گروه امداد پزشکی در خوزستان را تشکیل داد و خود نیز به همراه دیگر هم رزمانش به اهواز عزیمت کرد.
فعالیت‌های برجسته شهید سید ابراهیم فقیهی
تشکیل نخستین گروه امداد پزشکی در خوزستان، تشکیل کمیتهٔ کمک به عشایر، تشکیل جامعهٔ اسلامی تقوا، راه اندازی انجمن اسلامی پزشکان، راه اندازی و تشکیل صندوق قرض الحسنه «اندوخته‌های خاتم (ص)»، تأسیس شرکت تعاونی در شهرستان نی ریز، مداوای مجروحین جنگ، و چاپ نشریه‌ای در ساوه از اقدامات دیگر ابراهیم بود.
سرانجام سید ابراهیم فقیهی سرانجام در روز هفدهم مهرماه سال ۱۳۶۰ در محل کار خود در دانشگاه درحالیکه به عنوان دستیار تخصصی رشته جراحی استخوان و مفاصل در حال تحصیل و خدمت بود، توسط منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت و در ۳۴ سالگی به شهادت رسید.
برگی از خاطرات شهید
سید ابراهیم در دوران دانشجویی، یک مبارز تمام عیار بود، بالاخره هم ساواک وقتی که برای بزرگ داشت سه تن از شهدای دانشجوی شیراز مراسمی را به پا داشته بود وی را تحت تعقیب قرار داد و دستگیر کرد.
وی در بخشی از خاطراتش می‌گوید:
در شکنجه‌گاه ساواک زیر ناخن‌هایم سوزن گذاشتند و زیر آن آتش گرفتند، نتیجه که نگرفتند، ناخن‌هایم را کشیدند، باز هم حرفی نشنیدند، شروع کردند با کابل‌های سیمی شلاق زدن، بازهم نتیجه نگرفتند. تا اینکه تیمسار پهلوان، مهره کثیف شاه در شیراز شخصاً آمد و به شکنجه گران گفت: «چرا کار بیهوده می‌کنید، می‌خواهید با مشت سندان آهنی را خرد کنید!»
بخشی بر وصیت نامه شهید سید ابراهیم فقیهی
«همسرم! همیشه سعی کن که راه تو، راه خدا و پیغمبر و امامان باشد و یک لحظه از یاد خدا غافل مباش که مبدأ و منشأ هر کس به سوی خداست، در تربیت فرزندان من در راه ایدئولوژی اسلامی کوشا باش.»
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار
