کانالهایی که مأمن لبهای تشنه ای بود که در انتظار قطره ای آب فرو بسته می شدند، کانالهایی که محل عروج انسانهایی از جنس ملکوت بود…
کانالهایی که تنها رنگشان، رنگ خون زخمهای باز بود ، کانالهایی که نیمه شبها در نیم وجب جا، زمزمه قران و نماز شبشان آسمانیان را به غبطه وا می داشت، کانالهایی که ۱۳ ساله هایی برای دفاع از ولی زمانشان تا آخرین قطره خون خود در آن جنگیدند و قد خمیده اما ایستاده پر کشیدند. کانالهایی که دیگر فراموش شده اند …
این روزها نیز کانالهایی می زنند…
اما نه برای دفاع، بلکه به جای دفاع از ناموس این مردم، عفت و حیا و آبروی زنان و دختران را در آن به حراج می گذارند، کانالهایی که لاابالیگری پای ثابتشان است و دیانت، حیثیت مرد و زنان این کشور را هدف قرار داده اند.
کانالهای تلگرام را می گویم…
کانالهایی که دیگر رنکشان رنگ سرخ شهادت نیست بلکه زنگ و بوی تصاویر و فیلمهای گناه می دهند، کانالهایی که رنگشان نه رنگ مردانگی بلکه رنگ بی غیرتی دارند و تا سحرگاهان حیا و عفت دختران معصوم را می بلعند…
به کجا چنین شتابان…
آیا با خود فکر کرده ایم اگر آن روزها این جوانان و نوجوانان پشت به آرزوهای دنیایی خود نمی کردند و جان شیرین خود را در طبق اخلاص نمی گذاشتند و اینچنین با خون خود از دشمن زهر چشم نمی گرفتند، اکنون ما کجا ایستاده بودیم، آیا استقلالی داشتیم که امروز خود را امن ترین کشور منطقه ای بدانیم که دور تا دور آن را اتش گرفته است؟
ما برای پاسداشت این خونها چه کرده ایم؟ آیا وقت آن نرسیده، امانت و میراث گرانبهای شهدا را به نسل حاضر برسانیم؟ آیا وقت آن نرسیده که مسئولین ما از کانالهای مخرب تلگرام و فضای مجازی، معبری به کانال جبهه و جنگ باز کنند؟ حقیقتا برای رساندن فرهنگ جبهه و انتقال آرمانهای شهدا به جوانان و نوجوانان چه کرده اید؟
مسئولین تا کی می خواهند بر این همه آسیبها و تخریبهای فضای مجازی چشم ببندند و به بهانه تجدد و روشنفکری راه را برای افزایش کانالهای مخربی که دین و دنیای این جوانان را همچون موریانه می جوند، باز بگذارند؟
ما مدیونیم، مدیون اشک مادرانی که در ماتم فرزندانشان ریخته شد، ما شرمنده ایم… شرمنده ی قد خمیدی پدرانی که غم فرزندان شهیدش را تاب نیاوردند . شرمساریم از فرزند شهیدی که در قنداق حسرت اغوش پدرانه برای همیشه به دلش ماند…