خبرهای داغ:
روایتی به یاد ماندنی از شکست دشمن:

جزئیات حادثه صحرای طبس از زبان نخستین فرد حاضر در صحنه

حادثه ای که در روز 5 اردیبهشت سال 1359در منطقه ای از صحرای طبس اتفاق افتاد که در این حادثه که نمودی از قدرت بی همتای خداوند برای شکست دشمنان ایران و اسلام بود، نظامیان آمریکا با تجهیزات با قدرت خداوند نابود شدند.
کد خبر: ۸۶۶۵۰۴۷
|
۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۲

به گزارش خبرگزاری بسیج خراسان جنوبی، حسن شکیبی یکی از اعضاء کمیته انقلاب اسلامی طبس در سال 1359 بود که در زمان بروز اتفاق در صحرای طبس اولین فردی بود که برای بازرسی منطقه اعزام شد.

وی در گفت وگو با خبرنگار بسیج اظهار داشت: بیش از یک سال از انقلاب گذشته بود و من مشغول تحصیل و به صورت داوطلبانه عضو کمیته انقلاب اسلامی طبس بودم.

صبح زود حدود ساعت 4 من مشغول درس خواندن بودم که یک نفر آمد به درب منزل ما و از من خواست که سریع به کمیته بروم. در آن زمان مهندس اخوان سرپرست کمیته انقلاب طبس بود و به من گفت ماموریتی است و سریع باید برویم ومن را به دلیل اینکه فعالیتهای در زمینه ورزشهای رزمی داشتم و آموزشهای پارتیزانی را نیز قبلا دیده بودم با خود به همراه برد.

حسن شکیبی بیان داشت: بلافاصله با سیمرغی که از واحد اکتشاف معدن زغال سنگ در اختیارمان گذاشته بودند حرکت کردیم و این هم مجهزترین ماشین طبس بود. ژاندارمری طبس هم با 4 سرباز 3 درجه دار و یک راننده ه همراه ما حرکت کردند. تا محل حادثه 162 کیلومتر جاده خاکی بود؛ اما ماشین ژاندارمری نمی توانست با سرعت زیاد حرکت کند و بنابراین ما در کمتر از 5/1 ساعت خود را در ساعت 7 و 30 دقیقه صبح به محل حادثه رساندیم.

وی گفت: در موقع ورود ما به محل حادثه در 2 کیلومتری محل حادثه مستقر شدیم و 5 دستگاه هلی کوپتر سالم نظامی و یک روشن و 4 دستگاه دیگر سالم وخاموش بود را درصحرا دیدیم.

وی گفت: احمد حبیبی ، غلامحسن رحیمی، رمضان رحیمی، اکبر قاضی،راننده مرحوم علی غلامی؛ 5نفر دیگر حاضر در منطقه بودیم. در آن زمان تعداد اسلحه های موجود در کمیته طبس 7 عدد ژ-3 که 4 قبضه آن خراب و 3 قبضه آن نیمه سالم و تعداد اندکی برنو وتعداد 180 عدد فشنگ ژ-3 بود که این مهمات قدرتمندترین نیروی دفاعی طبس بود که می خواست برود با ارتش مجهز و تا دندان مسلح آمریکا درگیر شود.

حسن شکیبی در بیان توصیف صحنه اظهار داشت: یک فروند هواپیمای C-130 پر از مهمات بود که با یک هلی کوپتر باهم برخورد کرده و در حال سوختن بودند تعداد زیادی تورهای استتار، کپسولهای بزرگ انفجاری ، جیپ نظامی ، موتور کراس در محل بود و منطقه وسیعی با چراغ محدوده فرود هواپیما را مشخص کرده بود.

وی ادامه داد: قرار شد یک نفر نزدیک برود و محل را شناسایی کند زیرا معلوم نبود نیروهای امریکایی در منطقه حضور دارند یا خیر؟ البته در آن زمان ما نمی دانستیم اینها نیرویهای آمریکایی هستند زیرا هیچگونه علامت و نشانه ای از آمریکای بودن هواپیماها و هلی کوپترها وجود نداشت.

من به عنوان اولین نفر به همراه مرحوم غلامی با یک قبضه ژ-3 منطقه را بازرسی کردیم و هیچ نیروی نظامی را در منطقه ندیدیم و تعدادی تیربار کالیبر 50 با قطار فشنگ از داخل دربهای جلوی هر کدام از هلیکوپترها بیرون بود درب انتهایی هلیکوپترها هم باز بود و داخل بعضی از هلی کوپترها خودور بود. بعد از شناسایی اولیه به محل همکاران در فاصله 2 کیلومتری برگشتیم و نیروی ژاندارمری تازه به محل رسیده بود که به همراه هم در آنجا مستقر شدیم.

وی ادامه دا د: با توجه به عدم ارتباط دو گروه کوچک نظامی با سایر مراکز مسئولان دو گروه تصمیم گرفتند تعدادی به صورت مشترک کمیته و ژاندارمری با پای پیاده هواپیماها رامورد شناسایی قرار دهند در زمان عملیات هلیبرد آمریکا برای نجات گروگانها، جاسوسی با نام مستعار محمد زمانی که ایرانی بود و 60 سال سن داشت به طبس فرستاده شده بود و به عنوان نماینده مهندس بازرگان نخست وزیر ایران 40 روز مانده به حمله آمریکائیها در طبس مستقر شده بود و هر روز با ماشین یکی از ادارات تحت عنوان اینکه برای شناسایی معادن به کویر می رود منطقه را شناسایی و بررسی می کرد و این مطلب نیز در کتاب 444 خاطرات کارتر عنوان شده است.

بد نیست گفته شود؛ تا کنون هیچکس نسبت به محاکمه و بازجویی این فرد اقدامی انجام نداده و وی بلافاصله بعد از شکست حمله نظامی آمریکا در طبس ناپدید شد. با وجود حضور نیروهای ژاندارمری اما تنها 5 نفر از نیروهای کمیته انقلاب به صورت سازماندهی شده به مقصد هلیکوپترها که در فاصله 100 متری از یکدیگر نشسته بودند برای شناسایی حرکت کردیم. هیچکدام از نیروهای ژاندارمری حاضر به حضور در این گروه شناسایی نشدند. ما پنج نفر هر کدام به سمت یکی از هلیکوپترها رفتیم که یک دستگاه آن روشن بود.

طبق اظهارات کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا آن هلی کوپتر روشن رادار آن کلیه حرکات ما را در منطقه طبس می فرستاده است که این موضوع در اسناد دانشجویان پیرو خط امام و اعترافات کارتر آمده است.

وی اظهار داشت: متاسفانه در ایران حکومت وقت یعنی بنی صدر با مرحوم بهشتی به شدت درگیر و سیاست زدگی خاصی کشور را فرا گرفته بود.گروه های التقاطی هم به شدت نظام را آزار می دادند زیرا بنی صدر هم مخالف روحانیت و مخصوصا کمیته انقلاب اسلامی بود.در نتیجه توجه دولتمردان به خارج کشور و امور بین الملل و مخصوصا سیاست ها خارجی در آن زمان بسیار ضعیف بود و گرنه رویدادهایی که در آمریکا رخ می داد نشان می داد که یک کار نظامی علیه ایران انجام خواهد شد.

شکیبی عنوان داشت: در زمان انقلاب اسلامی درسال 57 کارتر رییس جمهور ایالت متحده آمریکا بود و در همان زمان و بعد از افشای ادامه جاسوسی آمریکائیها در ایران تحت عنوان سفارت آمریکا تعدادی از دانشجویان مسلمان اقدام به تسخیر لانه جاسوسی کردند که حضرت امام خمینی (ره) به شدت مورد تایید قرار دادند و دانشجویان را تشویق کردند. از آنجا که کارتر دو ضربه مهلک از سوی ایرانیان یکی از دست دادن حکومت پهلوی ودیگری تسخیرلانه جاسوسی خورده بود، حال باید برای پیروزی درانتخابات این گروگانها را آزاد می کرد.

وی ادامه داد: کارتر گروهی را که در جنگ های ویتنام موفق بودند گروگانها را ازداخل پادگانهای نظامی و درحال آماده باش سالم بیرون بیاورند را مامور آزاد سازی گروگانهای خود در ایران کرد و ساعتهایی هم بیشتر تا شروع انتخابات باقی نمانده بود و این مسئله برای کارتر بسیار حیاتی بود. این گروه 6 ماه در صحرای نوادا آموزش دیده بودند و دراین صحرا دقیقا مطابق ساختمانها و راه های ایران ایران ساختمان و راه ساخته و صدها مانور کرده و آموزش دیده بودند.

حسن شکیبی اظهار داشت: 400 هواپیما از طریق ناو هواپیمابر نیکسون وارد خلیج فارس شده و آماده بمب باران ایران بودند. گروه مستقر در طبس مسیرهای آمریکا، اسرائیل، مصر، عمان و سپس کرمان را طی کرده بودند و در آن زمان 17 استان درایران کلیه پدافندها و رادارهای آنها جمع شده بود.

استانهای ساحلی، کرمان، خراسان، سیستان وبلوچستان، سمنان، تهران و تعدای دیگر از استانها به حالت یک کودتا خزنده توسط افسران رژیم پهلوی که در ارتش ایران باقیمانه بودند پدافندهای هوایی و رادارها را جمع آوری کرده بودند وآمریکائیها هیچگونه مانعی بر سر راهشان نبود و در آن زمان نیز در ایران حکوت وقت کانادا آمریکایی بود و بنی صدر توسط آمریکائیها در زندان پرورش داده شده بود و حتی خود بنی صدر در یکی از زندانها گفته بود که رییس جمهور آینده ایران من هستم.

شکیبی در ادامه توصیف روز حادثه صحرای طبس گفت: در هنگام شناسایی اولیه غرش هواپیماهای F-14 نیروی هوایی ارتش ایران را بالای سرمان شنیدیم که شروع به تیر اندازی به سمت ما کردند که در آن زمان به محل استقرار اولیه عقب نشینی کردیم. در مرحله بعد گروهی از نیروهای مردمی با تفنگهای شکاری نزد ما آمده و خواستند تا برای مبارزه با این نیروهای متجاوز اقدام کنند. که در مرحله شناسایی دوباره هواپیماها به ما حمله کرده و منطقه استقراری را بمباران کردند. کلیه نیروها به جز من به محل قبلی برگشتند و من بسیار اصرار داشتم به جمع آوری اسلحه ها و اسنادی که روی زمین ریخته بود.

وی در خصوص علت حادثه طبس گفت: شب وقوع حادثه هلیکوپترها در کرمان سوختگیری کرده و در طبس مستقر می شوند که همان زمان با طوفانی که هر از چند گاهی در کویر می وزد مواجه می شوند البته تا آن زمان عملیات تغییری نکرده بود و قرار بر ترک منطقه نبود در همان شب دو دستگاه تانکر بنزین از سمت یزد به طبس در حال حرکت بودند که به محض پیدا شدن این دو دستگاه یکی از تفنگداران امریکایی با موتور تریل و اسلحه به سمت تانکر می رود و خودرو را به رگبار می بندد که راننده بلافاصله از ماشین خارج شده و خود را به ماشین پشت سری میرساند بعد از این جریان یک دستگاه اتوبوس به محل حادثه رسیده و با تفنگداران آمریکایی مواجه می شود که آنها اتوبوس را به خارج از جاده هدایت کرده و در آنجا مسافران را پیاده کرده و مورد اهانت و ضرب و شتم قرار می دهند.

شکیبی ادامه داد: در حالی که دستان مسافران از پشت بسته شده بود و فریاد الله اکبر و یا امام زمان و یا امام رضا به فریادمان برس سر می داند انفجار بسیار مهیبی در بیابان رخ می دهد که آن انفجار ناشی از برخورد هلیکوپتر با هواپیمای C-130 بود.علت این برخورد نیز طوفان شن و عدم دید خلبان ها بوده است. بعد از انفجار نیروهای امریکایی با هلیکوپترهای سالم به عمان برمی گردند.

حسن شکیبی بیان داشت: در واقع شکست نظامی آمریکا در این لحظه صورت می گیرد و این در حالی است که کارتر در اتاق فرماندهی مشغول هدایت عملیات بوده و لحظات زیادی تا انتخابات ریاست جهوری باقی نمانده بوده است و هر لحظه به مردم امریکا پیام می داد که هرچه سریعتر گروگانهای آمریکایی را نجات خواهم داد.

وی ادامه داد: 9 آمریکایی در هواپیما در حال سوختن بودند و من برای نجات آمریکاییها در کنار هواپیما هرچه تلاش کردم فایده ای نداشت.در آن لحظه هیچگونه ارتباطی با جاهای دیگر نداشتیم و تنها وسیله ارتباطی ما خودروهای محلی و مردم بودند.من مرتب نامه می نوشتم و حدود 14 بار تلگراف زدم و تمام این اسناد در پاسگاه دیهوک طبس موجود است چون تنها پاسگاهی که بین طبس و مشهد ارتباط داشت پاسگاه دیهوک بود که به بیرجند مخابره می شد.

شکیبی اظهار داشت: من در نامه ها ذکر می کردم که ما در اینجا مستقریم و کاملا هواپیماها را در محاصره قرار داده ایم و کاملا اسناد و اسلحه ها و مهمات در اختیار ماست و هیچگونه نیروی نظامی خارجی در منطقه نیست؛ اما بنی صدر به تلگراف ها من هیچگونه توجهی نکرد و سرهنگ باقری فرمانده نیروی هوایی ارتش را با هواپیماهای جنگنده مامور شناسایی و انهدام اسناد و مدارک آمرییکائیها کرد که این فرد بعدا اعدام شد.

بعد از ظهر بالغ بر 50 نفر از نیروهای کمیته انقلاب طبس به سرپرستی مرحوم حجت الاسلام حیدری به منطقه امدند بعد از ایشان تیمسار سهرابی فرمانده وقت ژاندارمری بیرجند و در حال حاضر مشاور فرماندهی کل قوا به منطقه آمدند و ماتحت امر ایشان قرار گرفتیم. مقرر شد از محل استقرار قبلي حركت نموده و از ميان هوا‍‍‍پيماهاي آمريكايي عبور و در دو كيلومتري بعد از آن مستقر شويم.

وی ادامه داد: پس از مشاوره هاي نظامي زياد ناگهان طوفان سهمگيني مجددا منطقه را فرا گرفت و در حال نزديك شدن به ما بود با توجه آشنايي بنده به طوفان هاي كويري پس از اعلام خطر به حاضران تصميم گرفتيم از منطقه عبور نموده و در سمت طبس درميان تپه ماهور ها مستقر گرديم. هنگام حركت حدود ساعت7:30 بعد از ظهر با اولين گروه اعزامي سپاه يزد شامل 4 نفر پاسدار و يك راننده به يك دستگاه استيشن سيمرغ آبي رنگ مواجه شديم و بعد از گذشت 12 ساعت از حضور ما در منطقه در هنگام غروب اولین ماشین پاسدار به فرماندهی شهید منتظر قائم به محل رسیدند.

فرمانده سپاه استان يزد شهيد محمد منتظر قائم كه از انقلابيون دوران مبارزات عليه طاغوت و فردي بسيار باهوش بود تقاضاي اطلاعات مربوط به حادثه را از اينجانب نمود . پس از عزيمت بنده به داخل خودروي ايشان قريب به 10 دقيقه ايشان سوالاتي را مطرح نموده و من كليه مشاهدات خود را طي 12 ساعت گذشته براي ايشان و همراهان وي بازگو نمودم .

حسن شکیبی افزود: توقف كوتاه ما منجر به رسيدن طوفان شديد شن شد كه در اين موقعيت هيچ جايي قابل شناسايي نبود و كليه خودروهاي اعزامي از طبس به محل تصميم گيري و يا به اولين پاسگاه ژاندارمري سابق مستقر در 40 كيلومتري محل حادثه به نام پاسگاه رباط خان رفتند يك ربع تلاش ما در ميان طوفان باعث گرديد كه ما دقيقا در ميان غبار و تاريكي مغرب در كنار هواپيماها باشيم.

شهيد محمد منتظر قائم اصرار نمود بنده به همراه ايشان براي خارج نمودن اسناد نظامي آمريكا داخل هواپيماها برويم پس از تست ابتدايي تله انفجاري، دو نفري وارد هواپيما شديم و مقدار زيادي اسناد جمع آوري و تحويل محمد منتظر قائم نمودم. يكي از اسناد بسته بزرگ پول جديد هزارتوماني تازه چاپ بود كه با كاغذ كاهي بسته بندي شده بود ايشان به محض باز نمودن پوشش پولها به من اعلام نمود اسكناس ها تقلبي بوده و توسط آمريكا به چاپ رسيده زيرا بنابر اطلاعاتي كه دارم از ابتداي انقلاب تا كنون ما در كشور چاپ اسكناس نداشته ايم .

شکیبی بیان داشت: در حال گفتگو بوديم که غرش مجدد هواپيماها كه حاكي از حمله قريب الوقوع آنها بود به گوش رسید و شروع به بمباران منطقه کردند، شهيد محمد منتظر قائم بر اثر تركش بمباران در ناحيه سينه مجروح و دست راست وي قطع گرديد و به مقام شهادت نائل شد. همچنين 4 نفر از همراهان وي مجروح شدند و من به دليل آنكه در جوب كنار جاده حالت نظامي گرفته بودم فقط براي مدت 20 دقيقه دچار موج انفجارشدم.

وی ادامه داد: از آنجا که من مسلط به رانندگي با ماشين سيمرغ نبودم از تنها راننده موجود در منطقه خواستم تا ماشين را از منطقه دور كند و دو نفري 500 متر از منطقه فاصله گرفتيم. بلافاصله در تاريكي شب و ايستادن درمحل مورد نظر مجددا يكي از جنگده هاي نيروي هوايي به خودوري ما حمله كرد و من از داخل خودرو به سمت هواپيماي مزبور تير اندازي كردم سپس براي جمع آوري مجروحين و شهداي احتمالي به محل حادثه برگشتيم و در حالي كه با چراغ خاموش حركت مي كرديم يك دستگاه جيپ نظامي آمريكايي با چراغ خاموش با ما برخورد كرد که يكي از پاسداران قادر به رانندگي، خودروي آمريكايي ها را برداشته و به سمت ما آمده بود. بنابراين با دو دستگاه خودرو براي جمع‌آوري مجروحين به محل حادثه برگشتيم.

حسن شکیبی بیان داشت: مجروحين را بلافاصله به بيمارستان شهيد سيد مصطفي خميني طبس منتقل كرديم با اعلام نيازمندي به خون مردم ايثار گر طبس با تجمع در بيمارستان مبادرت به اهداي خون نموده و سپس با يك دستگاه ‌آمبولانس براي حمل جسد شهيد منتظر قائم به محل حادثه رفتم در حال عزيمت كه مجددا متوجه حضور هواپيماهاي گشت زني كه مرتبا با منور منطقه را روشن داشتند ناچار با وجود فرماندهي در منطقه و بلاتكليفي نيروهاي نظامي تازه وارد از شهرهاي مختلف از جمله تربت حيدريه ، فردوس ، گناباد ، بيرجند ، كرمان اقدام به برداشتن جنازه و برخي از قطعات جدا شده بدن نموده و شبانه شهيد منتظر قائم را به طبس فرستاديم.

گفتنی است؛ حسن شکیبی به دلیل حضور از ابتدا و آشنایی با کویر در آن زمان به عنوان مسئول نیروهای نظامی مردمی که بالغ بر 250 نفر بوده و در شعاع 500 متری حادثه مستقر بودند؛ شد.

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار