به گزارش پایگاه خبری انجمن هنرهای تجسمی انقلاب و دفاع مقدس :
تصویرسازی ترور ناصرالدین شاه در روزنامه فرانسوی لو پتی پاریزین یا پاریسی کوچک le petit parisien بر روی جلد کار شد، این نشریه فرانسوی با تیراژ دومیلیون نسخه یکی از پرطرفدارترین نشریات آن زمان دنیا محسوب می شد
کد خبر: ۸۶۶۸۰۰۳
|
۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۰

تصویرسازی ترور ناصرالدین شاه در روزنامه فرانسوی لو پتی پاریزین یا پاریسی کوچک le petit parisien بر روی جلد کار شد، این نشریه فرانسوی با تیراژ دومیلیون نسخه یکی از پرطرفدارترین نشریات آن زمان دنیا محسوب می شد، که از سال ۱۸۷۶ تا ۱۹۴۴ به چاپ می رسید.این نشریه در زمان خودش از پرتیراژترین نشریات دنیا نیز به حساب می آمد.اما به دلیل تمایلات سیاسی اش به حزب نازی در اواخر جنگ جهانی دوم انتشارش متوقف گردید.این نشریه به دلیل کیفیت نامناسب چاپ عکس از تصویرسازی به شکل گراور بر روی جلد استفاده می کرد.هنرمندان بسیاری با این نشریه همکاری داشتند، متاسفانه از اسم تصویرساز ترور شاه ایران مشخصاتی وجود ندارد. گرچه این تصویرسازی با واقعیات چندان همخوانی ندارد، چون این ترور درحرم شاه عبدالعظیم صورت گرفت ، اما به نظر می رسد برای بیان مقصود در آن زمان کافی بود.شبیه سازی ها، خصوصا در چهره ناصرالدین شاه به خوبی انجام شده است.

اما شرح واقعه:

بامداد روزجمعه یازدهم اردیبهشت ۱۲۷۵ شمسی به شکرانه پنجاهمین سالگرد سلطنت به زیارت حضرت عبدالعظیم در شهر ری رفت اما رویای جشن پنجاهمین سال سلطنت با ترور او درهم شکست.

« اگر دیده بصیرت باشد ، ملتفت می شود كه در همان مكانی كه سيّد را كشیدند و بردند در همان مكان ، شاه گلوله خورد .» 
جمله بالا را میرزا رضا كرمانی در محكمه ای كه بعد از قتل ناصرالدّین شاه برایش تشكیل دادند ، بیان می كند .
میرزارضا كرمانی(ره) پسر ملّاحسین عقرایی ، از مریدان سيّد جمال الدّین اسدآبادی(ره) بود . همسرش در بازجویی های بعد از قتل شاه گفته بود . «میرزا شیفته سيّدجمال بود و هنگامی كه سيّد از ایران اخراج گردید ، شب و روز می گریست و مانند دیوانگان شده بود .» میرزا رضا بعدها در استانبول به سيّدجمال الدّین پیوست و پس از چندی تحت تأثیر موضع گیری های جدید سيّدجمال بر علیه شاه ، تصمیم گرفت به ایران برگشته و به قول خود : « شجر ظلم كه تبدیل به درخت خشك بی ثمری كه زیرش همه قسم حیوانات موذی و درنده جمع شده بود» ، را قطع كند .
او به خوبی می دانست كه موعظه فایده ای ندارد ؛ زیرا خیرخواهان یا تبعید و روانه زندان می شوند و یا به قتل می رسند . پس باید اینها را از صفحه روزگار محو كرد . میرزا رضا برای رسیدن به مقصود ، به زحمت اسلحه ای را تهيّه می كند . او ابتدا به فكر ترور نایب السّلطنه می افتد ؛ زیرا از او ظلمهای فراوانی دیده بود ، لیكن گویا كسی به او الهام می كند كه چرا سرچشمه را رها كرده ای ؟ آری ، باید او را هدف گرفت ؛ امّا دسترسی به او ممكن است ؟ شهرری كجا و دربار قاجار با آن همه محافظ كجا !
البتّه او می دانست كه یكی از شگردهای حكّام قاجار ، تظاهر به دینداری است و به همین جهت ، برای فریب مردم در مجالس دینی و زیارتگاهها حضور می یافتند اینجا بود كه میرزا روزها و شبها در حرم به انتظار نشست تا شاه عوام فریب قدم به حرم مطّهر بگذارد . سرانجام این زمان فرارسید و آن هنگام بود كه شاه می خواست پنجاهمین سال سلطنت خود را با زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام شروع كند . 
میرزا پس از ترور ناصرالدّین شاه دستگیر می شود . او در ضمن بازجوییها نحوه اقدام خود را این گونه توضیح می دهد : « رفتم منزل و طپانچه را برداشتم . قبل از آمدن شاه از درب حرم حضرت امامزاده حمزه ، رفتم توی حرم ؛ تا اینكه شاه وارد حرم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام شد، ناصرالدّین شاه به محض ورود به حرم ، فرمان داد تا مردم را از حرم بیرون نكنند و خود به خواندن زیارتنامه مختصری مشغول شد . سپس به طرف امامزاده حمزه علیه السّلام پیش رفت . در اینجا بود كه میرزا رضا نامه ای را به طرف شاه گرفت . شاه به سوی او چرخید . دستش را كه برای گرفتن نامه پیش آورد ، چشمانش به نگاه نافذ میرزا رضا دوخته شد و تكانی خورد و دستش را بر روی قلبش گذاشت . گلوله میرزا درست به وسط سینه شاه و در ارتفاع بالاپوش او شلیك شده بود . صدراعظم شاه به سرعت دستور داد به عموم اعلام شود كه شاه فقط زخمی شده و او را به سرعت در کالسکه شاهی نشاندکه به نظر می آمد دستش را به علامت سلام دادن به ناظران بالا برده است . كالسكه سلطنتی به سرعت از حرم دور می شد در حالی كه ایران دیگر شاهی نداشت .

ارسال نظرات