یادداشتی به مناسبت روز کارگر:

به بهانه اخراج کارکنان دانشگاه یاسوج

تنها دستاویز این بچه‌هایی که اخراجشان بخشی از پروسه انتخابات بود، اداره کار است که به اصطلاح «شکایت خدا را پیش پیغمبر می‌برند». وقتی متن قانون را دانشگاهیانی می‌نویسند که اینگونه عمل می‌کنند، دادگاه کار چه دارد که بگوید؟
کد خبر: ۸۶۶۸۱۲۸
|
۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۴
صبا تندپور /یادش بخیر، این جمله را اگر بر سَر دَر دانشگاه هر کشور سکولارسیمی هم می‌نوشتند، عملی شده بود و بجا آوردنش خیلی زحمت نداشت. اگر این جمله را بزرگان دین یهود می‌گفتند، به آب طلا می‌نوشتند تا قداست آن فنا نشود. اگر مسیحت مفتخر به بیان این جمله بود، در اوراق زرین می‌نوشتند تا نسل اندر نسلشان مسیر تعالی را پیش گیرد نه زوال را. آن روز، مردی از جنس خورشید می‌گفت که دانشگاه باید شیوه‌ای دیگر بیاندیشد تا رهبریت جامعه را در دست گیرد. دانشگاه را عامل توسعه اقتصادی می‌دانست. مسیر تعالی بشر را از درون دانشگاه‌ها می‌جست. مدعی بود که سیاست را باید علمی کرد و سیاسی کاری را که بیشتر مشی عوامانه است، در محیط دانشگاه راه نداد. ایشان باورش بر این بود که ساختار سازی فرهنگی را باید از درون دانشگاه‌ها فرماندهی کرد.
اما براستی کدام دانشگاه؟ دانشگاهی که تا نماینده نخواهد، رئیسش با هیچ کدام از معاری‌های علمی، توانمندی، هوش و درایت، سلامت نفس و عزت روح انتخاب نمی‌شود؟ دانشگاهی که بازیچه افکار سیاست زده گان و منفعت طلبان شده است؟ دانشگاهی که برای به حداکثر رساندن آراء یک نفر به هر ترفندی دست می‌زند؟ دانشگاهی که در کلاس درس می‌گویند اصلاحات و در عمل می‌نویسند مکافات؟ دانشگاهی که به نمایند نگوید چطور باشد بلکه بگویند که برایش چه کردند؟
براستی اتهامی که به رقیب قبل از خود می‌زدند چه بود؟ مگر نه اینکه می‌گفتند چرا عده‌ای از بچه‌های استان را بورس تحصیلی کرده‌اند؟ پس چرا خودشان، عده‌ای را از کار اخراج می‌کنند؟ مگر نمی‌گفتند که رئیس دانشگاه دیکتاتوری عمل می‌کند؟ پس چرا خودشان مثل بورژوا‌ها مدیریت می‌کنند؟ مگر نه اینکه می‌گفتند، مدیریت قبل، عده‌ای را بی‌حساب و کتاب بکارگرفته است، پس چرا خودش بی‌حساب و کتاب عده‌ای را اخراج می‌کند؟ چطور برای فلان نیرویی که ۶ ماه قبل بکار گرفتید، اعتبار هست ولی برای نیروهایی که از ۵ الی ۲۱ سال سابقه فعالیت دارند، اعتبار نیست؟ معنای اعتدال، انزوای شخصیت عده‌ای کارگر است یا زور و بازو نشان دادن به عده‌ای از جوانان متدین و مستمند همشهریتان است؟
عجیب منشاء تحولات شدید؟ عالی فرهنگ سیاسی را جایگزین سیاسی کاری کردید؟ شما که مدیریت تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی را در جامعه داشتید، متأسفانه کبر را به جای فکر نشاندید.‌ای کاش ادارات دیگر گوششان کَر باشد و این توهین به انسانهای دیگر را نشنوند.‌ ای کاش دستگاه‌های دیگر هرگز از اینگونه دانشگاه، تحول پذیری را اینچنین الگو نگیرند؟ اینکه به استاندار بگویند مشکل اعتبارات مالی داریم، به دیگری بگویند، مشکل کاری داشتند، به خودشان بگویند به هرکجا دوست دارید شکایت کنید، به افکار عمومی بگویند در تلاشیم تا مشکل آن‌ها را مرتفع کنیم و کذا و کذا، بیچارگی دانشگاهی است که می‌خواست منشاء همه‌ی تحولات باشد.
جناب رئیس؛
لختی با خود خلوت کن. به وجدانت بگو در این دانشگاه چکاره‌ای؟ به جای مردم خود را مؤاخذه کن ببین با افکار مردم چه کرده‌ای؟ به جای اصلاحاتی‌ها از خودت بپرس برای این مردم چه رسالتی بر عهده داری؟ به جای اصول گرایان از خودت سؤال کن که عاقبت این کارت به کجا خواهد انجامید؟ تنها دستاویز این بچه‌هایی که اخراجشان بخشی از پروسه انتخابات بود، اداره کار است که به اصطلاح «شکایت خان را پیش کدخدا می‌برند». وقتی متن قانون را دانشگاهیانی می‌نویسند که اینگونه عمل می‌کنند، دادگاه کار چه دارد که بگوید؟
جناب دکتر؛
این سایه با غروب آفتاب محو خواهد شد. این ظلمت با فروغ اندیشه‌ای نو، درخشان می‌گردد. این فکر با انجام عملی از عالمی متعهد، پویا می‌گردد. اما به واقعیت‌ها بنگر. به قول کنت، «جبری تاریخی، بشریت را به سمتی خواهد برد که نگرشِ دینی و فلسفی از بین رفته و تنها شکلی که از اندیشه باقی می‌ماند، متعلق به اندیشه‌ی قطعی (positive) و تجربی علم است.». و اندیشه قطعی و تجربی علم، واقعیت‌هایی است که نه در اخراج کارکنان دانشگاه، بلکه در اخراج اندیشه سازی اصلاحات از محیط معرفت و دانش جامعه بوجود خواهد آمد.
ارسال نظرات
آخرین اخبار