همه ما بدهکار آرمانهایمان هستیم
با همه تاکیدی که که مقام معظم رهبری بر مسئله اشاعه فرهنگ دفاع مقدس دارند اما هیچ قدم جدی و بلندی برداشته نشده است.
به گزارش سرویس راهیان نور خبرگزاری بسیج، دفاع مقدس فرهنگ بیداری است که شهادت تنها بخشی از این فرهنگ است. دفاع مقدس که در این نوشتار از آن به جهاد یاد میکنیم ابعاد مختلفی دارد که اگر نباشد شهادت وجهی نخواهد داشت.
فرهنگ دفاع مقدس الماسی گرانبها و چند وجهی است
مقام معظم رهبری در مورد ادامه جهادی که شهدا آغاز گرش بودند تاکید داشتند «آخرین حلقه رزم یک رزمنده نه تحویل سلاح به واحد تسلیحات، که نوشتن خاطرات نبرد است. یک رزمنده تا زمانی که خاطراتش را ثبت نکرده، هنوز چیزهایی به تاریخ و آینده و آرمانش بدهکار است. از همه نگارندگان حوادث جنگ درخواست میکنم از ثبت و ضبط جزئیات این دوران غفلت نکنند.»
این مطلب به صراحت نشان از آن دارد که حفظ همه دست آوردهای جنگ تحمیلی و اشاعه آن به وسعت جهان نه یک وظیفه فردی و تفرعنی که یک تکلیف شرعی جمعی مثل نماز جمعه است.
در میان کسانیکه که قدم پیش گذاشتند تا میان ما که جنگ را درک نکردیم و هشت سال جنگ تحمیلی انقطاعی صورت نگیرد شخص مقام معظم رهبری است. ایشان به شدت پیگیر کارهای انجام گرفته در حوزههای مختلف به خصوص سینما و کتاب در ارتباط با حوزه دفاع مقدس هستند.
در روزهایی که اکثر هنرمندان سینما و مدیران این بخش اصرار داشتند کارهای دفاع مقدسی نمیفروشد رهبرمان نظر دیگری داشتند. ایشان مصر بودند که این طور نیست و مردم هنوز دوست دارند از دفاع مقدس حرف زده شود. فروش بالای فیلم «شیار143» نشان درستی نگاه ایشان به این مقوله است.
متاسفانه گروهی که به نام ارزشی از آن یاد میکنیم و التزام به حرف ولی را فرض میدانند منتظرند تا ببینند برنامه رهبر چیست و خود منویات رهبر را تعمیم نمیدهند که چه کارهای دیگری باید کرد. مرتضی آوینی بدون آنکه منتظر طرح و دستوری باشد فقط با این عقیده که باید کاری برای تقویت فرهنگی دفاع مقدس بکند قدم پیش گذاشت و بنای روایت فتح را گذاشت. هر قسمت از این سریال مستند چنان در عمق مخاطبان نفوذ میکرد که دهها سخنرانی و نشست و ... نمیتوانست. صحبتهای بیواسطه رزمندگان با دوربین که در نهایت همان مخاطبان هستند درک عمیقتری از شهادت به خانوادهایی داشت که عزیزی در جبهه داشتند. شنیدن خبر و مواجه با شهادت عزیز به جبهه رفته ن آبببیا آن را آسان میکرد یا عمیقتر.
بودند کسانیکه از جبهه تصویر میگرفتند اما جز حس نا امیدی چیزی در مخاطب به جا نمیگذاشت اما چرا آوینی توانست زوایه دیدی برای مخاطب به وجود بیاورد که دیگران نتوانستند. این همان مرز سیاه نمایی و واقع نمایی است. آنچه در مورد سیاه نمایی در مورد دفاع مقدس به کار میرود همان نگاه ضد جنگی است که متاسفانه گاهی شاهدش هستیم. برای نمونه میتوان به «گیلانه» اشاره کرد. انزوای زنی حسرت کشیده با پسری مجروح که برای بیننده چیزی جز نفرت از جنگ تحمیلی (دفاع مقدس) ندارد.
این اتفاق وقتی میافتد که نگاه با هم جهت با نگاه ولی فقیه نباشد. ما چه اصراری به این داریم که ثابت کنیم روشنفکری یعنی اینکه چون هنرمندیم پس مجاز به این هستیم زوایه دیدمان نسبت به دفاع مقدس با زاویه دید رهبر متفاوت باشد.
در همان سالهایی که مجموعه روایت پخش میشد مقام معظم رهبری که در آن وقت رئیس جمهور بودند جلساتشان را طوری تنظیم کنند تا دیدن روایت فتح را از دست ندهند. همینطور بعد از آنکه ایشان به رهبری منصوب شدند و روایت فتح تمام شده بود ایشان برای گروه تولید روایت فتح پیغام دادند که چرا کار روایت فتح ادامه پیدا نمیکند.
در آن زمان که جنگ تمام شده بود و نیازی به تبلیغ نبود. نگاه درست مقام معظم رهبری به مقوله فرهنگی دفاع مقدس سبب شد که روایت فتح با مساعدت ایشان ادامه پیدا کند و لبیک شهید آوینی به این دعوت بود که سبب شهادتش شد. اگر نگاه غربی را مد نظر داشته باشیم باز هم به جهت گیری درست رهبر به مسئله فرهنگ دفاع مقدس هستیم فراونی مقلاتی که درباره تبیین و تفسیر روایت فتح آن قدر زیاد است که نام بردن از آن میسر نیست اما خانم اگنس استاد رشته سینما در فرانسه دو ویکتور در مقالهای درباره شهید آوینی و چگونگی مواجه با روایت فتح به این نتیجه رسیده که درک روایت فتح بدون شناخت عاشورا میسر نیست. نکتهای که خود آوینی به آن اشاره تاکید.
همچنین برای نیل به مقصود رهبر معظم انقلاب نگاه همه جانبه به خط مشی ایشان نداشتیم. حضور ایشان در راهیان نور و تاکید بر این مسئله چرا از سوی نهادهایی مثل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به عنوان یک اصل در نظر گرفته نشده آیا دفاع مقدس را جزء میراث فرهنگی نمیتوانیم به حساب بیاوریم.
چرا در برگزاری تورهای گردش گری هیچ گاه تبلیغی برای رفتن به این مناطق صورت نمیگیرد. اما سفر به فلان شهر اروپایی و قدم زدن کنار ساحلش به آشکاری تبلیغ میشود. ما نمیتوانیم از جوانانی انتظار داشته باشیم که پایبند نظام باشند اما از کسانی که خود را فدای نظام کردهاند چیزی ندانند.
اصرار مقام معظم رهبری بر ترویج دفاع مقدس فقط بزرگداشت شهیدی که زیر گلوله باران دشمن به شهادت رسیده نیست بلکه منش و جهان بینی آن شهید است که او را به این مرتبه رسانده است.
برای نمونه من شهرداری را در قاب تلویزیون ندیدم که در شبی بارانی بیل به دست بگیرد تا جلوی خانه پیرمردی جوی آبی بکشد تا آب خانه پیرمرد را برندارد و برایش مهم نیست که همین پیرمرد ساعتی قبل بدترین توهینها را به این شهردار ناشناخته کرده است.
من فقط شنیدهام که شهید باکری در جبهه جنگ حاضر نشده جنازه برادرش را به عقب ببرد وقتی جوانان بسیاری جنازههایشان روی زمین مانده است و خودش هم جنازهای نداشت که به دست خانودهاش برسد. باز هم کسی نگفته آن شهردار همین باکری است.
شاید معرفی چنین شهرداری به مذاق کسانیکه به صراحت به ما میگویند «نباید انتظار داشته باشید من هم پراید سوار شوم» خوش نمیآید. چون باکری برای همسرش که منتظر است تا نان شب بیاورد حاضر نیست از نانی که با هزینه شهرداری برای مهمانش خریده بدهد و همسر بزرگوار باکری به نان خشک از روزهای قبل مانده اکتفا میکند.
باکری نان ریزههای آن را هم در خانه نمیگذارد. اینها بخشهای ناگفته دفاع مقدساند اینکه بگویم اگر باکری باکری شد برای آن بود که قدم جای پای امامی گذاشت که شمع بیت المال را خاموش میکرد.
جهان غرب از همین وجه دفاع مقدس هراس دارد و میخواهد آن را ناچیز جلوه دهد تا رفته رفته رنگ ببازد. حضور مقام معظم رهبری در خانه شهدا و صحبت با آنان وجهی کاملا سیاسی دارد تا مبادا چراغ خانه شهدا خاموش شود. سنگینی حضور فرهنگ شهادت رعبی در دل دشمن بوجود آورده که توان ایستادگی رو در رو ندارد. برای همین با تحریم و جنگ فرهنگی میخواهد خانه را از درون بوسیلهن آن آدمهای خانه ویران کند تا خانهای را که میخواهد بسازد.
تحقق اقتصاد مقاومتی وقتی به اقدام و عمل میرسد که فرهنگ دفاع مقدس را درک کرده باشیم و بر همین اساس پیش برویم.
فرهنگ دفاع مقدس الماسی گرانبها و چند وجهی است
مقام معظم رهبری در مورد ادامه جهادی که شهدا آغاز گرش بودند تاکید داشتند «آخرین حلقه رزم یک رزمنده نه تحویل سلاح به واحد تسلیحات، که نوشتن خاطرات نبرد است. یک رزمنده تا زمانی که خاطراتش را ثبت نکرده، هنوز چیزهایی به تاریخ و آینده و آرمانش بدهکار است. از همه نگارندگان حوادث جنگ درخواست میکنم از ثبت و ضبط جزئیات این دوران غفلت نکنند.»
این مطلب به صراحت نشان از آن دارد که حفظ همه دست آوردهای جنگ تحمیلی و اشاعه آن به وسعت جهان نه یک وظیفه فردی و تفرعنی که یک تکلیف شرعی جمعی مثل نماز جمعه است.
در میان کسانیکه که قدم پیش گذاشتند تا میان ما که جنگ را درک نکردیم و هشت سال جنگ تحمیلی انقطاعی صورت نگیرد شخص مقام معظم رهبری است. ایشان به شدت پیگیر کارهای انجام گرفته در حوزههای مختلف به خصوص سینما و کتاب در ارتباط با حوزه دفاع مقدس هستند.
در روزهایی که اکثر هنرمندان سینما و مدیران این بخش اصرار داشتند کارهای دفاع مقدسی نمیفروشد رهبرمان نظر دیگری داشتند. ایشان مصر بودند که این طور نیست و مردم هنوز دوست دارند از دفاع مقدس حرف زده شود. فروش بالای فیلم «شیار143» نشان درستی نگاه ایشان به این مقوله است.
متاسفانه گروهی که به نام ارزشی از آن یاد میکنیم و التزام به حرف ولی را فرض میدانند منتظرند تا ببینند برنامه رهبر چیست و خود منویات رهبر را تعمیم نمیدهند که چه کارهای دیگری باید کرد. مرتضی آوینی بدون آنکه منتظر طرح و دستوری باشد فقط با این عقیده که باید کاری برای تقویت فرهنگی دفاع مقدس بکند قدم پیش گذاشت و بنای روایت فتح را گذاشت. هر قسمت از این سریال مستند چنان در عمق مخاطبان نفوذ میکرد که دهها سخنرانی و نشست و ... نمیتوانست. صحبتهای بیواسطه رزمندگان با دوربین که در نهایت همان مخاطبان هستند درک عمیقتری از شهادت به خانوادهایی داشت که عزیزی در جبهه داشتند. شنیدن خبر و مواجه با شهادت عزیز به جبهه رفته ن آبببیا آن را آسان میکرد یا عمیقتر.
بودند کسانیکه از جبهه تصویر میگرفتند اما جز حس نا امیدی چیزی در مخاطب به جا نمیگذاشت اما چرا آوینی توانست زوایه دیدی برای مخاطب به وجود بیاورد که دیگران نتوانستند. این همان مرز سیاه نمایی و واقع نمایی است. آنچه در مورد سیاه نمایی در مورد دفاع مقدس به کار میرود همان نگاه ضد جنگی است که متاسفانه گاهی شاهدش هستیم. برای نمونه میتوان به «گیلانه» اشاره کرد. انزوای زنی حسرت کشیده با پسری مجروح که برای بیننده چیزی جز نفرت از جنگ تحمیلی (دفاع مقدس) ندارد.
این اتفاق وقتی میافتد که نگاه با هم جهت با نگاه ولی فقیه نباشد. ما چه اصراری به این داریم که ثابت کنیم روشنفکری یعنی اینکه چون هنرمندیم پس مجاز به این هستیم زوایه دیدمان نسبت به دفاع مقدس با زاویه دید رهبر متفاوت باشد.
در همان سالهایی که مجموعه روایت پخش میشد مقام معظم رهبری که در آن وقت رئیس جمهور بودند جلساتشان را طوری تنظیم کنند تا دیدن روایت فتح را از دست ندهند. همینطور بعد از آنکه ایشان به رهبری منصوب شدند و روایت فتح تمام شده بود ایشان برای گروه تولید روایت فتح پیغام دادند که چرا کار روایت فتح ادامه پیدا نمیکند.
در آن زمان که جنگ تمام شده بود و نیازی به تبلیغ نبود. نگاه درست مقام معظم رهبری به مقوله فرهنگی دفاع مقدس سبب شد که روایت فتح با مساعدت ایشان ادامه پیدا کند و لبیک شهید آوینی به این دعوت بود که سبب شهادتش شد. اگر نگاه غربی را مد نظر داشته باشیم باز هم به جهت گیری درست رهبر به مسئله فرهنگ دفاع مقدس هستیم فراونی مقلاتی که درباره تبیین و تفسیر روایت فتح آن قدر زیاد است که نام بردن از آن میسر نیست اما خانم اگنس استاد رشته سینما در فرانسه دو ویکتور در مقالهای درباره شهید آوینی و چگونگی مواجه با روایت فتح به این نتیجه رسیده که درک روایت فتح بدون شناخت عاشورا میسر نیست. نکتهای که خود آوینی به آن اشاره تاکید.
همچنین برای نیل به مقصود رهبر معظم انقلاب نگاه همه جانبه به خط مشی ایشان نداشتیم. حضور ایشان در راهیان نور و تاکید بر این مسئله چرا از سوی نهادهایی مثل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به عنوان یک اصل در نظر گرفته نشده آیا دفاع مقدس را جزء میراث فرهنگی نمیتوانیم به حساب بیاوریم.
چرا در برگزاری تورهای گردش گری هیچ گاه تبلیغی برای رفتن به این مناطق صورت نمیگیرد. اما سفر به فلان شهر اروپایی و قدم زدن کنار ساحلش به آشکاری تبلیغ میشود. ما نمیتوانیم از جوانانی انتظار داشته باشیم که پایبند نظام باشند اما از کسانی که خود را فدای نظام کردهاند چیزی ندانند.
اصرار مقام معظم رهبری بر ترویج دفاع مقدس فقط بزرگداشت شهیدی که زیر گلوله باران دشمن به شهادت رسیده نیست بلکه منش و جهان بینی آن شهید است که او را به این مرتبه رسانده است.
برای نمونه من شهرداری را در قاب تلویزیون ندیدم که در شبی بارانی بیل به دست بگیرد تا جلوی خانه پیرمردی جوی آبی بکشد تا آب خانه پیرمرد را برندارد و برایش مهم نیست که همین پیرمرد ساعتی قبل بدترین توهینها را به این شهردار ناشناخته کرده است.
من فقط شنیدهام که شهید باکری در جبهه جنگ حاضر نشده جنازه برادرش را به عقب ببرد وقتی جوانان بسیاری جنازههایشان روی زمین مانده است و خودش هم جنازهای نداشت که به دست خانودهاش برسد. باز هم کسی نگفته آن شهردار همین باکری است.
شاید معرفی چنین شهرداری به مذاق کسانیکه به صراحت به ما میگویند «نباید انتظار داشته باشید من هم پراید سوار شوم» خوش نمیآید. چون باکری برای همسرش که منتظر است تا نان شب بیاورد حاضر نیست از نانی که با هزینه شهرداری برای مهمانش خریده بدهد و همسر بزرگوار باکری به نان خشک از روزهای قبل مانده اکتفا میکند.
باکری نان ریزههای آن را هم در خانه نمیگذارد. اینها بخشهای ناگفته دفاع مقدساند اینکه بگویم اگر باکری باکری شد برای آن بود که قدم جای پای امامی گذاشت که شمع بیت المال را خاموش میکرد.
جهان غرب از همین وجه دفاع مقدس هراس دارد و میخواهد آن را ناچیز جلوه دهد تا رفته رفته رنگ ببازد. حضور مقام معظم رهبری در خانه شهدا و صحبت با آنان وجهی کاملا سیاسی دارد تا مبادا چراغ خانه شهدا خاموش شود. سنگینی حضور فرهنگ شهادت رعبی در دل دشمن بوجود آورده که توان ایستادگی رو در رو ندارد. برای همین با تحریم و جنگ فرهنگی میخواهد خانه را از درون بوسیلهن آن آدمهای خانه ویران کند تا خانهای را که میخواهد بسازد.
تحقق اقتصاد مقاومتی وقتی به اقدام و عمل میرسد که فرهنگ دفاع مقدس را درک کرده باشیم و بر همین اساس پیش برویم.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار