حجت الاسلام میرباقری: رابطۀ بین منبر با فرهنگ تخصّصی جامعه باید تبیین شود. اگر بخواهیم بدون توجه به فرهنگ تخصّصی جامعه ورود و خروج کنیم، قاعدتاً اهل تخصّص را اقناع نمی ‌کند.
کد خبر: ۸۶۷۱۷۴۹
|
۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۹
جت الاسلام والمسلمین میرباقری لزوم تخصصی بیان کردن معارف اسلامی از سوی مبلّغان را در قالب سه راهکار تشریح کرد.

 نکته اول:

تلقی من نسبت به رشد و نُکس ذکر مصیبت حضرت زهرا علیها السلام، این است که این موارد به هدایت تاریخی و ولایت خود معصوم برمی ‌گردد و از دست دیگران خارج است؛ مصیبت حضرت زهرا علیها السلام که در این دوره خیلی گسترش پیدا کرده است، جز به تصرف خود حضرت و اینکه مرزهایی از تقیه بین شیعه و مخالفان اهل ‌بیت علیهم السلام برداشته شده است، نیست؛ بنابراین مطلقاً نباید نگران خواندن روضه بود. فقط باید طوری خوانده شود که معقول و منطقی باشد؛ یعنی مصیبت حضرت زهرا علیها السلام خط آخرِ مقابله با مخالفان است.

به نظر من از نظر منزلت تاریخی، مرزهایی از تقیه برداشته شده است، و دیگر جای آن تقیه ‌ها نیست که ما روضه نخوانیم؛ فقط باید روضه را طوری بخوانیم که لعن صریح در آن نباشد و واقعیت تاریخ هم گفته شود.

سه راهکار برای تخصصی کردن منبر و روضه نکته دوم:

در جامعه، غیر از فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصّصی هم داریم که به سرعت در حال رشد است. قبلاً مخاطبان ما عوام بودند، الان مخاطبان ما هرکدام یک ادبیات تخصّصی در حد کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا دارند؛ بنابراین اگر ما بحث هایی که در حوزه معارف و معرفی اهل بیت علیهم السلام می ‌کنیم، فقط در حد اقناع فرهنگ عمومی باشد، کفایت نمی‌ کند؛ یعنی رابطۀ بین منبر با فرهنگ تخصّصی جامعه باید تبیین شود. اگر ما بخواهیم بدون توجه به فرهنگ تخصّصی جامعه ورود و خروج کنیم، قاعدتاً اهل تخصّص را اقناع نمی ‌کند، و در معارف اسلامی، اکتفا به حد متعارف تخصّصی موجب می ‌شود که معارف فوق تخصص را از دیگران بگیرند و از لسان حوزه نشنوند. به تعبیر دیگر، حلقۀ ارتباط جامعه با فرهنگ حوزه، معمولاً بیشتر از طریق منبرها و خطابه است، و اگر این اتفاق نیافتد، من فکر می ‌کنم مطالب تخصّصی را از زبان دیگران می ‌شنوند و طبقۀ مرجع جدیدی شکل می‌ گیرد و این جزء مخاطرات است. الان بعضی افراد غیر حوزوی دارند جای حوزویان را در بسیاری از مجالس تهران می ‌گیرند و این یک خطر است؛ چون بحث شخص نیست، بحث ضوابط است. اگر بنا باشد ضوابط از بین برود، مشکلات زیادی حادث می ‌شود. در دورۀ رضاخان تلاش کردند با دانشکدۀ معقول، یک طبقه مرجع در مقابل حوزه درست کنند و الان در فرهنگ عمومی جامعه این اتفاق در حال رخ دادن است. علتش هم این است که ما بحث های تخصّصی را جدی نمی ‌گیریم. بنابراین آنها این مسائل را جدی می‌ گیرند و آنها می ‌شوند طبقۀ مرجع.

نسبت به صدیقه طاهره علیها السلام من واقعاً نظرم این است اگر همیشه در حد فرهنگ عمومی حضرت را معرفی کنیم، غلط است. آن معارفِ نابی که در تحلیل حضرت است، کجا و کِی باید گفته شود؟ به خصوص در عصر قرب ظهور نسبت به اهل بیت علیهم السلام، که ما در حد فرهنگ عمومی اکتفا کردیم.

سه راهکار برای تخصصی کردن منبر و روضه نکته سوم:

وقتی در مورد حضرت زهرا علیها السلام صحبت می ‌شود، مثلاً در جایی که وارد تحلیل سیاسی حضرت می ‌شویم، می ‌خواهیم کسی را تحلیل کنیم که همه حجج الهی از دامن آن حضرت به عالم دنیا آمده ‌اند. کسی که شبِ قدرِ کل هستی است؛ تحلیل رفتار سیاسی ایشان، تحلیل رفتار شخص معمولی نیست. معادلات تحلیل آن متفاوت است. اگر بخواهید کسی را که تصرفش ناظر به تاریخ و تکوین است با کسی که در محیط یک جامعه تصرف می ‌کند، در جامعۀ بین الملل مقایسه و دربارۀ او تحلیل کنید، پیش فرض های متفاوتی دارد. کسی که در مقیاس حجت بر حجج است، افعالش را نمی ‌شود به این سادگی تحلیل کرد. تحلیل شخصیت و رفتار سیاسی ایشان در حد یک شخصیت سیاسی متعارف که کارها و مبارزاتی کرده، نیست؛ ایشان کسی است که کائنات را تغییر می ‌دهد، مصداق آیۀ نور در مقابل آیۀ ظلمات است و در کل تاریخ تکوین تصرف می‌ کند. مقامات و رفتارهای سیاسی ایشان را، هم در حد فرهنگ عمومی باید بیان کرد و هم در حد فرهنگ تخصّصی؛ و جایی که وارد فرهنگ تخصّصی می ‌شویم، روش تحقیقمان باید تخصّصی باشد. روش تحقیق های متعارف برای این‌ گونه موارد جواب نمی ‌دهد. در متون دینی باید به روش اجتهادی تحقیق کرد، در تاریخ به روش تحقیق در تاریخ و تأملات کتابخانه ‌ای و میدانی.

 

ارسال نظرات