کد خبر: ۸۶۸۰۷۹۲
|
۰۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۳:۳۹

آقا هنوز نیامده ای ولی گل های نرگس با همه انتظارشان، آمدنت را نوید می دهند چراکه می دانند روزی میایی و زمین را غرق شادی خواهی کرد و چه سرخوش خواهند بود منتظرانی که چهره شان به جمال روی محمدیت منور شود.

آقا نمی دانیم برای آمدن یا نیامدنت دعا کنیم؛ می ترسیم بیایی و با کوله بار گناهانمان، شرمنده حضورت شویم و یا نیایی و در حسرت نیامدنت چشم از جهان فرو بندیم.

مولای ما، نمی دانی عاشقان و منتظرانت چه اندازه برای رسیدن روز میلاد تو لحظه شماری می کنند و خیابان ها را آذین می بندند، وه چه زیباست تصور دلداری عاشقانت در روز آمدنت که چه ها خواهند کرد.

با همه ناملایمات زندگی، چشم به راه راهی هستیم که تو خواهی آمد و تمام رنج های به دوش کشیده مان را با مهربانی نگاهت، به دوش خواهی کشید و چه شیرین است لحظه آمدنت که شکوفه ها، ترانه بهاری سر خواهند داد.

وقتی تو بیایی، دیگر تقویم زندگی ما جمعه ای نخواهد داشت چراکه جمعه ها به صرف آمدنت معنا داشت.

وقتی تو بیایی، بغض های فرو خورده مان خواهد شکست و بارانی از اشک های شوق بر آسمان زندگی ما باریدن می گیرد که دیگر تابش هیچ خورشیدی یارای خشکاندن آن را نخواهد داشت چراکه خورشید زندگی ما تویی که تلالو نگاه تو سرشار از حیاتمان خواهد کرد.

تویی تمام باور ما از خوبی و امید ما در ناامیدی، در لحظه ای که زندگی ما را به تنگ می آورد، در تنگنای غربتمان دلتنگِ وجودت می شویم تا رمقی به زندگی بی رمقمان و رنگی به زندگی بی رنگمان ببخشی که تو بهترین ذخیره آسمان بر روی زمینی.

نمی دانم چه معجزه ای است که یادت غوغا می کند، وقتی به تو فکر می کنیم حتی احساس ما هم لبریز از قربت می شود، حس می کنیم قلب های ما به شما از خودمان نزدیک تر است که اعمالمان به پای حرف های برگرفته از دلمان نمی رسد.

ما مانده ایم با جمعه های خسته تقویم که همیشه به شوق آمدنت تعطیل می کنند.

میرحسین بنی هاشم

ارسال نظرات
پر بیننده ها