یادداشت/ فریب استراتژیک
آیا فریب باور کردن چیزهایی است که حقیقت ندارد یا تلاشی برای گمراه کردن نیروهای دشمن به واسطه دروغ، تحریف و جعل اسناد وغیره است؟ آیا فریب به معنای خدعه و نیرنگ و بیانگر آن چیزی است که کاملا و اصلا آشکار نیست یا فریب؛ تلاشی برای پذیرش چیزهایی است که حقیقت ندارد و القایی است که باورها را تغییر می دهد؟
فریب به هر معنی و هر چیزی باشد یک سیاست سازمان یافته و پنهانی است که به منظور تاثیر گذاری بر ذهن ها، طراحی و اجرا می شود و هدف اصلی آن ایجاد انحراف در تصمیمات اساسی به جهت ضربه زدن به منافع خودی است.
هدف فریب استراتژیک؛ برنامه هدایت شده در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی است که نگرش درباره یک موضوع معینی را طراحی و اجرا می کند، اینکه عواطف و احساسات عموم جامعه را آماده پذیرش یا عدم پذیرش موضوعی مشخص کرد تا از طریق آن بتوان به صورت هدفمند به خواسته های خود رسید.
فریب استراتژیک امروز دنیای غرب و حامیان آن ها، القای این دروغ بزرگ در فکر و ذهن مردم دنیا بود که ایران با پذیرش برجام و هم راستا شدن با غربی ها، همه مسائل و مشکلاتش حل خواهد شد و در صورت همراهی با بازرسان سازمان ملل و توقف برنامه های هسته ای خود، تحریم ها برداشته و موضع آنها نسبت به ایران تغییر خواهد کرد ولی پس از اتفاقات سال 94 و پایان یافتن مذاکرات هسته ای، نتایج برجام چیزی جز باز شدن فضای فرهنگی و سیاسی کشور به نفع طرفداران غرب و تسهیل در رفت و آمد آن ها به ایران نبود و بیشتر القای این موضوع به اذهان مردم بوده است که پس از توافق هسته ای دوران طلایی را پیش رو خواهیم داشت.
متاسفانه برخی ها که تنها راه نجات کشور را تمسک به غرب می دانستند و با ساده لوحی تمایل به آن ها داشتند، در نهایت به دنبال اهدافی بوده اند که بنیاد های اقتصادی و داخلی کشور را با ورود کالاهای خارجی تضعیف کنند که البته در این زمینه نیز موفقیت های هم داشتند به طوری که بستر را برای حضور آن ها هموار کردند.
کشورهای اروپایی با مهندسی اجتماعی، تلاش کردند این باور را بقبولانند که برجام موجب رشد و پیشرفت ما در همه حوزه ها خواهد شد و اگر ما به تعهدات برجام عمل کنیم، نتایج مطلوب را خواهیم داشت.
سنایوری که آن ها ترسیم کرده بودند فریب استراتژیک و ایجاد یک رابطه به اصطلاح دوستانه و صمیمی با ما و در باطن به نفع منافع خود بود و نه تنها رفتار آن ها تغییر پیدا نکرد بلکه در عمل تلاش کردند ایران را از اهداف ملی دور سازند. ماموریت عوامل درونی آن ها نیز در داخل همراه کردن افکار عمومی مردم و دستیابی به وضع زندگی بهتر، رفاه بیشتر، ایجاد فرصتهای اقتصادی جهت کسب و کار و تامین منافع کشورهای غربی و اروپایی و بی چون و چرا تسلیم آنها شدن بود.
ولی واقعیت این است که آن ها خود فریب خورده ای بیش نبوده و نیستند و هنوز نتوانستند از خواب سنگین بیدار شده و باور داشته باشند که مدیریت هوشمندانه رهبر فرزانه انقلاب و آگاهی و بصیریت ایشان چیزی نیست که بتوان آن را پنهان و یا نادیده گرفت و مردم که پشتوانه اصلی منافع ملی هستند، آنها را به خوبی شناخته و اعتمادی به آنها ندارند و می دانند حرکت رو به جلو و دستیابی به اهداف ملی جز از طریق اقدام و عمل از جانب خودمان امکان پذیر نیست.
حال باید با تصحیح نگرش و نگاهمان، گام هایمان را به سمت بهبود افق های روشن داخلی برداریم.
زهرا قربانی