خبرهای داغ:
یکی از جهات حمد انسان برای پروردگار متعال این است که به‌واسطه کرم و بزرگواری خدای متعال عظمتش در مخلوقات ظاهر است و به هر موجودی که توجه کنیم، نمودی از کرم الهی آشکار است وانسان را به شگفتی وا‌می‌دارد.
کد خبر: ۸۶۹۵۷۳۹
|
۲۷ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۰
به زارش خبرگزاری بسیج از قم، حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدباقر تحریری در ادامه شرح فقرات دعای افتتاح به بیان تفاوت خالقیت و ربوبیت الهی و تعریف عالم خلق و امر و...می‌پردازد که در ادامه تقدیم می‌گردد:

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِي فِي الْخَلْقِ أَمْرُه وَ حَمْدُهُ
خالقیت و ربوبیت دو روی یک سکه هستند
در این قسمت از دعا ،حمد دیگری از ذات ربوبی مطرح می‌کنند، این حمد به لحاظ آن کمالاتی است که از جانب حق‌تعالی ظهور پیداکرده که زمینه را برای بازگو کردن مطالب دیگر از جانب عبد به‌توالی و درخواست‌های مناسب با این فراز از حمد آمده است، می‌فرمایند: ستایش مطلق برای خدایی است که حاکمیت و امر و ستایش او در همه مخلوقات پخش است. همان‌طور که در بحث‌های عقلی و قرآنی مطرح است، مسئله خالقیت خدای متعال و ربوبیت دو روی یک سکه هستند، به یک لحاظ، گفته می‌شود شیء مخلوق خدای متعال است و به لحاظ دیگر گفته می‌شود که شیء مربوب خدای متعال است، خلقت به جهت وجودش، پس از عدم اطلاق می‌شود، و امر یا ربوبیت به لحاظ آن جنبه تدبیرش و ارتباط این وجود با امور دیگری که این وجود این ارتباط را از ناحیه خدای متعال لازم دارد به آن اطلاق می‌شود.

تعریف خلق و تفاوت آن با عالم «امر»
هیچ موجود محدودی نیست الا اینکه هم مخلوق خدای متعال است و هم مرزوق خدای متعال است، منتها تعبیر «خلق» اصطلاحاً و نوعاً به آن موجودی گفته می‌شود که به شرایط مادی مرتبط است، البته تعبیر «خلق» گاهی به‌صورت عام به کار گرفته می‌شود و گاهی به‌صورت خاص، این استعمالات این لفظ است و هر چیزی که در هر مرتبه‌ای از خلقت موجود باشد تعبیر «خلق» در مورد آن به‌کاربرده می‌شود و گاهی تعبیر «خلق» در مورد موجودات مادی به‌کاربرده می‌شود. این بستگی به موردی دارد که انسان به چه معنایی این لفظ را به کار گرفته است، اما «خلق» و «امر» دو حیثیت متفاوت هستند و نباید این‌ها را باهم مخلوط کرد که «أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْر»  در سوره مبارکه اعراف آیه 54 بعد از ذکر خدای متعال و خلقت آن‌ها و پیوند خاص موجودات آسمانی و زمینی می‌فرماید: «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في‏ سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمين‏» و این‌ها شؤون ربوبیت خدای متعال است.

این آیات پاسخی است به تفکر مشرکینی که بین ربوبیت و خالقیت تفکیک قائل بودند و معتقد بودند که خدای متعال خالق است و کسانی که ما در برابر آن‌ها کرنش می‌کنیم رب هستند ولی این‌ها مظاهری هم دارند، بت‌پرست‌ها، بت‌ها را مظاهر ارباب می‌دانستند، برخی از بت‌پرست‌ها این‌طور بودند، مترقی بودند، و برخی منحط‌تر و معتقد به ارباب بودن بت‌ها بودند، وقتی ما این‌گونه به موجودات توجه کنیم، تمامی وجودشان بیانگر این است که هر کمالی که من دارم از خودم نیست، چون فقیر است، فقیر جز غنی را نشان نمی‌دهد لذا این جهت می‌شود حمد موجودات، که موجود با توجه به مرتبه وجودی خودش که مرتبه فقیر است، توجه به این حقیقت دارد که این مرتبه از خودش نیست، لذا ستایشگر خدای متعال خواهد بود، که در حقیقت این قسمت مؤکد آن آیه شریفه در سوره اسراء است که فرمود: «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُم‏»  حمد را برای همه اشیاء اثبات می‌کند، اینجا هم حضرت می‌فرماید ستایش برای خدایی است که حمدش در هر مخلوقی پخش است.

انواع حمد الهی
 به‌حسب تقسیم‌بندی کلی، حمد الهی، دو گونه است، اول حمدی که برای هر موجودی به لحاظ موجودیتش اثبات می‌شود، و دوم حمدی که برای مرتبه خاصی از موجودات قابل‌ظهور است و آن حمدی است که از انسان نسبت به خدای متعال تحقق پیدا می‌کند، چون موجودات مراتب گوناگونی دارند و حمد هم مساوی با درک موجود نسبت به موجود محمود (ستایش‌شده) است. بنابراین چون انسان انواع گوناگونی از درک را نسبت به موجودات و حق‌تعالی می‌تواند داشته باشد و این درک‌ها هم سعه خاصی دارد، لذا حمد انسان نسبت به‌توالی، از گستردگی و عمق برخوردار است، یعنی هم حمد زبانی دارد و هم حمد عملی، هم حمد در مقام درک عقلانی دارد و هم حمد نسبت به درک‌های بالاتر.

انسان به‌مراتب پایین درک قانع نمی‌شود
 اینکه فرمود «وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُم»  به جهت این است که انسان در درک تسبیح موجودات به همین مرتبه پایین از درک بسنده نکند، اگر درکش را عمیق‌تر کند، می‌تواند به‌مراتب بالاتری برسد، قرآن کریم در آیه 44 سوره اسراء می‌فرماید: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُورا» هم آسمان‌ها و هم زمین و هم موجوداتی که در آن‌ها هستند تسبیح پروردگار متعال را می‌کنند، خدا نسبت به نفهمی ما بردبار است و ما را زود مؤاخذه نمی‌کند و با تأنی می‌توان به این درک‌ها رسید، نباید عجله کرد و باید در مسیر قرار داشت.

وَ حَمْدُهُ الظَّاهِرِ بِالْكَرَمِ مَجْدُه‏
یکی دیگر از جهات حمد انسان برای پروردگار متعال این است که در مخلوقات به‌واسطه کرم و بزرگواری خدای متعال عظمتش ظاهر است، یعنی به هر موجودی که توجه کنیم، نمودی از کرم الهی آشکار است و کرم خاصی است که هر چه انسان در آن دقت کند، به عظمت آن موجود پی می‌برد و او را به شگفتی وا‌می‌دارد، چراکه موجودات از پیچیدگی‌های گوناگونی برخوردار هستند، یک‌ذره را که ملاحظه کنید، چه اجزاء درونی‌ای دارد و همین‌طور هر مقدار که علم گسترش پیدا می‌کند به عظمت وجودی موجودات بیشتر پی می‌برد، این عظمت، عظمت مستعار است و از این عظمت مستعار باید به عظمت حقیقی پی ببریم، منتها پرده غفلت از درک خدای متعال برای ما ضخیم است و آن‌قدر شیفته روابط ظاهری موجودات می‌شویم و به آن تعلق پیدا می‌کنیم که از آن حقیقتی که این‌گونه ظهور کرده است غافل می‌شویم و این تعبیر دعا بسیار لطیف است.

خداوند متعال ظهور کرده است و تو ای بشر چگونه غافل هستی و از این ظهور بی‌خبر هستی؟ قرآن کریم هم به‌گونه‌ای این نکات را به ما گوشزد می‌کند، «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليم‏»   خدای متعال ظاهر است و ما باید از این غفلت خارج بشویم.

 الْبَاسِطِ بِالْجُودِ يَدَه‏ ُ الَّذِي لَا تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ بِسَعَةِ فَضْلِهِ وَ كَرَمِ عَطَايَاهُ وَ لَا تَزِيدُهُ الْعَطَايَا إِلَّا كَرَماً وَ جُوداً وَ تَفَضُّلًا وَ إِحْسَان
حقیقت خزائن الهی چیست و چگونه به درک آن نائل می‌شویم؟
یکی دیگر از اوصاف حمیده خدای متعال که برای او اقتضای حمد می‌کند این است که خدای متعال به‌واسطه جود و بخشش دستش را در اعطا و ظهور کمالات بازکرده است، دست هم تعبیر کنایی است که ما نسبت به برخی می‌گوییم این آقا دستش خیلی باز است دستش به جیبش می‌رود بذل و بخشش او و امکانات او زیاد است اولاً امکاناتش زیاد است و بعد بذل و بخشش او زیاد بعد حضرت بیان می‌کند، ما ظاهر را نگاه می‌کنیم که بذل و بخشش است، پشتوانه‌اش آن دارایی‌های اوست.

 انسان از جهت مادی و روحی هر مقدار که پیش برود به ابعاد عمیق‌تری از موجودات برخورد می‌کند، از جهت مادی که علوم تجربی، عهده‌دار تبیین حقایق موجودات مادی و آثارشان هست انسان همواره اظهار عجز می‌کند و نسبت به موجودات از جنبه‌های روحی و مرتبه‌ای، هر چه انسان در حالات و عوالم نفس دقت می‌کند کشف می‌کند که چه واقعیاتی در عالم وجود است که تنها واقعیات مادی نیست و همه این‌ها ظهور جود خدای متعال است، و از یک منبعی سرچشمه گرفته است که آن منبع تمام‌نشدنی است «الَّذِي لَا تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ»، خدای متعال آن حقیقتی است که خزائنش تمام‌نشدنی است او حقیقتی است که خزائن دارد، شما به خزائنش برخورد نکرده‌اید به ظهور خزائنش برخورد کرده‌اید، به‌عنوان‌مثال کوهی یا غاری را در نظر بگیرید که معادنی دارد، بخشی از این معدن بیرون می‌آید و در دسترس ما قرار می‌گیرد، این قسمتی که بیرون آمده به آن معدن تکیه می‌کند و آن معدن هم جایگاهی دارد، این مثال بسیار کوچکی است و ذهن ما بیش از این نمی‌تواند این حقایق را متمثل بکند، در آیه 21 سوره حجر خدای متعال به این خزائن اشاره‌ای می‌فرماید: «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم‏» هیچ‌چیز نیست مگر اینکه نزد ما خزائنی دارد، و ما جز به‌اندازه معینی آن را پایین نمی‌فرستیم، خوب به صدر و ذیل آیه توجه کنید که از آیات عمیق قرآن کریم است.

 دست به هر چیزی از اشیاء مادی بگذارید خزائنی دارد، خزائن یعنی گنجینه‌ها، نمی‌فرماید: «خزینه»، «خزائن» می‌فرماید، تازه این خزائن «عندنا» هستند، نزد ما هستند، «عندنا» محدودیت خزائن را هم ندارد معلوم می‌شود که «خزائن» نسبت به «عندنا» محدود است چون در آیه دیگر می‌فرماید: «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باق‏»  حالا این خزائن چیست؟ حقیقت آن را ما درک نمی‌کنیم اما به‌هرحال کمالات خاصی است که از حق‌تعالی ظهور پیداکرده است که این موجودات نشان‌دهنده آن کمالات هستند که آن کمالات هم قیام به‌حق دارد، وقتی شما این آب را ملاحظه می‌کنید می‌بینید که از اکسیژن و هیدروژن ترکیب‌شده است، اسم این را آب می‌گذارید و اجزاء ترکیب‌کننده آن، اسامی دیگری است، این آب خودش خاصیتی دارد، اجزاء ترکیب‌کننده آن هرکدام خواصی دارند و گاهی ضد همدیگر هستند اما وقتی ترکیب می‌شوند دارای خاصیت سومی می‌شوند، وقتی شما این ظاهر آب را ملاحظه کنید، امری از آن متوجه می‌شوید و وقتی دقیق می‌شوید مطلب دیگری می‌فهمید، با این آب حیات هست، ظاهر آب همین رفع تشنگی است، همین فرمول‌های علمی را دارد اما وقتی خوب دقت کنید می‌بینید مایه حیات است، پس حقیقتی پشتوانه آن است و همین‌طور هر امری را که از امور این عالم ملاحظه و دقت کنیم از این اوصاف کمالیه برخوردار است، خزینه آن پشتوانه است که اگر دقت کنیم آن پشتوانه‌های حقیقی این موجودات را می‌توانیم به‌گونه‌ای درک کنیم. نحوه ترکیب این اجزاء را که ملاحظه کنیم، می‌بینیم نحوه خاصی است،
 
پی‌نوشت‌ها:
  اعراف 54
  اسراء 44
  همان
  حدید 3
  نحل 96
  فصلت 54
ارسال نظرات