خبرهای داغ:
جنگ نرم، به دلیل ماهیت خود و عدم نیاز به ابزارهای فیزیکی، به دنبال آن است که در مسافت های دورتری از مراکز طراحی کننده، به اجرا درآید. جهانی و فرامرزی بودن فضای سایبر، امکان های مورد نیاز را به آسانی در اختیار طراحان جنگ نرم قرار می دهد و با فراهم شدن بسترهای فکری - فرهنگی اهداف مورد نظر، از سوی جریان های درون جامعه هدف دنبال می شود.
کد خبر: ۸۶۹۶۰۳۰
|
۲۸ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۰
به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، شبکه های اجتماعی به عنوان سربازان جدید جنگ نرم دول غربی، فعالیت های خود را به فضای واقعی جامعه سرایت داده و هماهنگی و سازماندهی بسیاری از تجمع های سیاسی و اعتراضی را بر ضد دولت هدف برعهده می گیرند؛ همان طور که بخش عمده ای از رخدادهای اعتراضی ایران، طی ماه های پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، در فضای سایبر ساماندهی شد.
 
از سوی دیگر، جنگ نرم به عناصر و سربازان میدانی نیاز دارد که از جنس مخاطبان جامعه هدف باشند. این عناصر، باید برای خود هویتی خاص قایل باشند تا بتوانند هدایت روند درگیری را برعهده گیرند و در شرایط کنونی، امکان دسترسی به فضای مجازی به دلیل در اختیار گذاشتن لحظه ای حجم وسیعی از اخبار، اطلاعات و تسهیل ارتباط، چنین هویت کاذبی را به راحتی در میان بخشی از صحنه گردانان حوادث ایجاد می کند. نبود بسیاری قیود و محدودیت ها که برای سایر اقسام رسانه ای وجود دارد، در محیط مجازی، گستره فعالیت در این فضا را برای اهداف و انگیزه های امنیتی و سیاسی در جنگ نرم افزایش می دهد. مجموعه این شرایط است که امروزه، هوس بهره گیری از این فضا را برای غلبه بر دیگر ملت ها، در میان مراکز قدرت جهانی ایجاد می کند. حوادث چند ماه اخیر ایران را باید میدان آزمون برای کاربرد فضای مجازی در عملیات روانی و جنگ نرم دانست. وبلاگ، فیس بوک، توئیتر، فرند فیدز و بالاترین، از جمله پایگاه هایی هستند که قابلیت شبکه سازی وسیعی در اینترنت ایجاد کرده اند. در برخی مواقع، این شبکه ها به عنوان سربازان جدید جنگ نرم دول غربی، فعالیت های خود را به فضای واقعی جامعه نیز سرایت داده و هماهنگی و سازماندهی بسیاری از تجمع های سیاسی و اعتراضی را بر ضد دولت هدف، عهده می گیرند. حوادث پس از انتخابات سال 1388، به روشنی نقش شبکه های اجتماعی مجازی در جنگ نرم غرب با ایران را نشان داد.

مفهوم و ویژگی های شبکه های اجتماعی مجازی
امروزه فراگیری اینترنت و فناوری های جدید ارتباطی و اطلاعاتی، موجب ظهور فضای مجازی در کنار جهان واقعی شده که این امر معادلات و الگوهای ارتباطات سنتی، تولید، انتقال و مصرف اطلاعات را به هم زده و موجب تغییر در آن شده است. چنین فضایی که به عنوان واقعیت مجازی یکپارچه، در نظر گرفته می شود، از ویژگی هایی چون: بی مکانی، فرا زمان بودن، صنعتی بودن محض، عدم محدودیت به قوانین مدنی متکی بر دولت - ملت ها، از معرفت شناسی تغییر شکل یافته پسامدرن برخوردار بودن، قابل دسترس بودن همزمان، روی فضا بودن و برخورداری از فضاهای فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی، سیاسی و نیز آزادی از هویت بدنی و جنسی جدید برخوردار است.(2000)Myers,شبکه های اجتماعی مجازی، امروزه نقش بسیار مهمی در خلق این فضای مجازی دارند. از خلال همین واقعیت های مجازی است که آسیب های روانی و سیاسی بسیار گسترده ای را می توانند برای یک جامعه به وجود آورند.

به مجموعه ای از افراد که به صورت گروهی با یکدیگر ارتباط داشته و مواردی مانند: اطلاعات، نیازمندی ها، فعالیت ها و افکار خود را به اشتراک بگذارند، شبکه های اجتماعی گویند. شبکه های اجتماعی را می توان به دو دسته شبکه های مجازی و شبکه های غیر مجازی تقسیم کرد. شبکه های غیرمجازی که بحث این نوشتار است، در واقع شبکه هایی هستند که توسط مجموعه ای از افراد و گروه های به هم پیوسته، در محیط اجتماعی عمل می کنند. شبکه اجتماعی مجازی یا شبکه اجتماعی اینترنتی، وب سایت یا مجموعه ای از وب سایت هایی است که به کاربران امکان می دهد، علاقه مندی ها، افکار و فعالیت های خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند؛ به عبارت دیگر، شبکه های اجتماعی پایگاه هایی هستند که با استفاده از یک موتور جستجوگر و افزودن امکاناتی مانند: چت، پیام رسانی الکترونیک، انتقال تصویر و صدا و...، امکان ارتباط بیشتر کاربران را در قالب شبکه ای از روابط فردی و گروهی فراهم می آورند.(2000 (Resnick,وبلاگ ها[1]، فیس بوک[2]، توییتر[3]، یتویب[4] و پادکست[5]، از جمله شبکه های اجتماعی مجازی هستند.

آسیب های سیاسی و روانی شبکه های اجتماعی مجازی
با رشد رسانه های نوین، جهان وارد عصر دوم رسانه ها شده است که بر خلاف دوره مدرن و عصر نخست، آینده آن به طور کامل قابل پیش بینی نیست؛ زیرا در عصر دوم رسانه ها که در آن بحث رسانه های الکترونیک جدید، حاکمیت دارند و اطلاعات حرف آخر را می زنند، پدیده ها کمتر قابل پیش بینی اند (گل محمدی، 1383). رسانه های نوین، دارای آسیب های بسیار مهم روانی و سیاسی است که می توانند زمینه و بستر مناسبی را برای جنگ نرم ایجاد کنند.

الف ـ آسیب های روانی
در مورد آسیب های روانی شبکه های اجتماعی، می توان به موارد ذیل اشاره کرد (Hassanien, Abraham, 2010):کاهش احساسات: به دلیل اینکه اغلب ارتباطات در این فضا، به صورت نوشتاری است، اغلب فاقد احساسی است که در فضای واقعی، از طریق قدم زدن، سخن گفتن و. .. به دست می آید. افراد با وجود امکانات ارتباطی در فضای مجازی، دیگر اهمیتی به کیفیت روابط نمی دهند و این مسئله، به کاهش بیشتر احساسات منجر می شود.

متن گرایی: علیرغم امکانات چند رسانه ای موجود در فضای مجازی، هنوز هم قسمت عمده ای از ارتباطات در فضای مجازی را ارتباطات متنی در قالب ایمیل و چت تشکیل می دهد. ارتباطات متنی می تواند شکل جدیدی از هویت مجازی را شکل دهد.

انعطاف پذیری هویتی: افراد در فضای مجازی، به دلیل نبود راهنماهای چهره ای، می توانند بازنمایی های متفاوتی از خود ارائه دهند.

دریافت های جایگزین: در ارتباطات مجازی، شما می توانید دیوارها را بشکنید، به حوزه خصوصی دیگران وارد شوید و حرف هایی را که حاضر نیستند، در ارتباط چهره به چهره به شما بگویند، بشنوید.

ب ـ آسیب های سیاسی
علاوه بر آسیب های جدی شبکه های اجتماعی مجازی در بعد روانی که به انعطاف پذیری هویتی و شکل گیری هویت های مجازی جدید منجر می گردد، مهم ترین پیامدهای سیاسی فناوری های ارتباطی - اطلاعاتی، تضعیف دولت های ملی، اشاعه اطلاعات سیاسی و کاهش مشارکت سیاسی افراد و گروه هاست.

همچنین کنترل اطلاعات در عصر جدید، اهرم اصلی قدرت بازیگران جهانی، ملی و محلی است,.J.P ,Robinson (2004. M ,and Kestnbaum. A ,NeustaktI)

اهرمی که در انقلاب های رنگی در اختیار بنیاد سوروس و سازمان های غیردولتی و جنبش های دانشجویی قرار گرفت و رهبران احزاب و جنبش ها، بیشترین بهره را از آن بردند.

دول غربی، ماهرانه با استفاده از امکانات فناوری و ارتباطات، مانند اینترنت، پایگا ه های انتقادی را علیه یک دولت سازمان می دهند. پیام های کوتاه را از طریق تلفن های همراه رد و بدل می کنند و مرتب قرارهای جدیدی می گذارند.

آسیب مهم دیگر رسانه های نوین، تأثیر بر افکار عمومی و بسیج آن است. به گونه ای که به واسطه این رسانه ها، نوعی فضای عمومی شکل می گیرد و بسیاری افراد، بی آن که یکدیگر را ببینند و تبادل نظر کنند، مانند همدیگر فکر و در نتیجه مانند یکدیگر نیز عمل می کنند. بر این اساس، از طریق تولید پیام، شعار و اندیشه، به شیوه ای هنری و از طریق تصویر، گرافیک، صدا و موسیقی، تصورات دستکاری و بسیج می شوند و در نهایت، فعالیت سیاسی، این امکان را می یابد که با زندگی روزمره آمیخته شود (.L. W ,Bennett).

در این صورت، دیگر مانند گذشته، نیازی نیست که برای تبدیل افکار عمومی به نیروی اجتماعی و تغییر اوضاع سیاسی، به اهرمی مانند حزب سیاسی متوسل شد و اگر این تغییر در افکار عمومی پیدا شود، مردم در مواقع مهم تاریخی، خود راه را باز می کنند و احتیاجی به اعمال نیرو، فشار و زور از طریق اهرم های جدا از مردم وجود ندارد.

افزون بر این، استفاده جنبش های اجتماعی جدید از شبکه های اجتماعی مجازی، آسیب جدی دیگری را برای دولت ها به همراه داشته است. جنبش های اجتماعی جدید و هویت های دگرخواهانه، از مهم ترین جنبه های نرم افزاری تهدید امنیت ملی هستند. جنبش های نوین کنونی، اهمیت بیشتر را به هویت داده و در برابر اشکال جدید سلطه و طرد مقاومت می کنند. این جنبش ها همچنین تلاش دارند، تا با اشکال جدید فناوری های ارتباطی و تغییرات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سازگار شوند.

به اعتقاد مانوئل کاستلز، بازیگران سیاسی، از طریق رسانه های نوین، در بازی قدرت حضور دارند و از آن جا که اطلاعات و ارتباطات، عمدتاً از طریق شبکه جهانی اینترنت و ماهواره ها و خبرگزاری ها صورت می گیرد، بازی سیاسی، به شکل فزاینده ای در فضای رسانه ها صورت می گیرد (کاستلز،1380). وی همچنین به نقش فناوری های ارتباطی، مانند اینترنت، در عضوگیری و گسترش قدرت جنبش های اجتماعی اشاره می کند. شبکه های اجتماعی، شکل اجتماعی نوینی از ارتباطات را به وجود آورده که در عین حال توده ای است؛ اما به صورت انفرادی تولید و دریافت می شود و تأثیر می گذارد. با این همه، در سراسر جهان، به ابزاری در خدمت جنبش های اجتماعی تبدیل می شود؛ هرچند این جنبش ها تنها استفاده کنندگان این ابزار جدید، و سازمان ده نیستند.

جنبش های مذکور، باید بتوانند برای دستیابی به اهداف خود، در سه زمینه توانمندی داشته باشند: شکل دادن به هویت جمعی، متقاعد ساختن پیروان خود و بسیج آن ها. این جنبش ها، با استفاده از فناوری های جدید اطلاعاتی، می توانند به راحتی به هر سه هدف مذکور دست یابند. (1998 (b. B ,Bimber) ملوچی) ملوچی معتقد است که شبکه های اجتماعی مجازی، به جنبش های اجتماعی، توانمندی انعکاس روش ها و اهداف خود را به فضای عمومی داده است.

همچنین شبکه های اجتماعی مجازی، همانند آزمایشگاهی است که جنبش های اجتماعی، میزان توانمندی خود را بررسی می کنند. در چنین حالتی شبکه های اجتماعی، تنها به عنوان وسیله سیاسی عمل نمی کنند، بلکه خود به فضای سیاسی تبدیل می شوند.(B2000 ,Bimber) نیز کاربرد شبکه های اجتماعی این امکان را به جنبش های اجتماعی می دهد که روش های سنتی بیان اعتراضات خود، همانند راهپیمایی ها، اعتراضات، شعارها و استفاده از نمادها را آسان تر به کار برده و آن ها را با روش های نمادین جدید ترکیب کنند. بر همین اساس، این جنبش ها توانمندی بیشتری برای جذب طبقه جوان جامعه و شکل دادن به افکار عمومی دارند. با کاربرد فناوری های اطلاعاتی جنبش های اجتماعی به استفاده از پوشش رسانه ای جمعی نیازی ندارند.

از دیگر آسیب های سیاسی رسانه های نوین، می توان به رسانه ای شدن فضای سیاست اشاره کرد. از دید کاستلز در جامعه کنونی، سیاست به معنای سیاست رسانه ها است. رسانه ها، پس زمینه همیشگی بازی سیاست و حوزه ای عمومی هستند که در آن، قدرت به نمایش در می آید و درباره اش داوری می شود (همان). به اعتقاد وی، اگرچه سیاستمداران برای کسب قدرت سیاسی در رسانه ها، از فن ترور شخصیت، رسواگری و جنجال استفاده می کنند و این مسأله معرف خوبی برای یک جامعه دموکراتیک است، ولی باید به این نکته توجه داشت که ویژگی اصلی سیاست رسوایی و جنجال این است که همه کنشگران سیاسی شرکت کننده در آن، خود به دام این نظام می افتند و غالباً نقش ها معکوس می شوند؛ شکارچی امروز، شکار فرداست.

یکی دیگر از آسیب های جدی شبکه های اجتماعی، توانمندی آن ها برای پنهان کردن و پوشاندن اطلاعات و در نهایت پدید آوردن جهل عمومی است.

عدم توانایی شبکه های اجتماعی برای نهادسازی سیاسی در جریان اعتراضات و پس از آن، یکی دیگر از آسیب های جدی شبکه های اجتماعی است؛ برای مثال توئیتر یا فیس بوک، تنها می توانند به شکل دهی اعتراضات و سرنگونی حکومت کمک کنند؛ اما توانایی برنامه ریزی برای اداره حکومت یا ایجاد نهادهای دموکراتیک را نداشته و نمی تواند از آرمان ها و اهداف مورد نظر خود دفاع کند. (Ayres, 1999)

از دیگر آسیب های جدی شبکه های اجتماعی مجازی این است که به میزان قابل توجهی، شانس کنترل سیاسی و مردم فریبی را بالا می برد؛ زیرا پیشرفت فناوری، چنان از ارتقای بصیرت افراد پیشی می گیرد که افراد هنگام رویارویی با تکثیر سریع اطلاعات، کاملاً بی دفاع می مانند. (.p ,Resnick)

خارج شدن سیاست از فرایند عقلانی، دیگر آسیب جدی رسانه های نوین است؛ زیرا رسانه های جدید، در حال دگرگون کردن سیاست هستند؛ به عبارت دیگر، زندگی سیاسی به مقدار بسیاری در محدوده رسانه قرار گرفته است؛ یعنی سیاست منطق رسانه ها را پذیرفته و در این فرایند خود دگرگون شده است.

همچنین ظهور رسانه های نوین، به عنوان مرکز قدرت خودگردان است که به تقویت شخصی سازی سیاست کمک می کنند. در این فرایند، سیاست به عنوان نمایش و مخاطب به عنوان تماشاچی در نظر گرفته می شود. همه این ها بدان معناست که سیاست، کمتر به عنوان یک فرایند عقلانی، تجزیه و تحلیل می شود؛ بلکه بیشتر به عنوان یک سری حرکات نمادین که ما به آن ها واکنش نشان می دهیم، عمل می کند. تحت تأثیر این تغییرات، سیاست مداران، بیش از پیش رسانه ای شده و به انسان های معمولی تبدیل می شوند. آن ها افراد معروفی می شوند که مشابهت های بسیاری با افراد سرگرم کننده دارند. در واقع، رهبران مانند یک کالای تجاری تبلیغ می شوند.

وارونه شدن برخی نظریه های مدرن در عرصه های سیاست و اجتماع، یکی دیگر از آسیب های جدی شبکه های اجتماعی است. یکی از این تئوری ها، تئوری دموکراسی به معنای حق تعیین سرنوشت ملت ها از سوی خود آن هاست. فناوری اطلاعاتی و ارتباطی و امپریالیسم رسانه ها، به طرق مختلف، این تئوری مهم سیاست و حکومت را به چالش کشیده است که به دو شکل این چالش اشاره می شود: نکته نخست این که دموکراسی، دیگر معنای حکومت مردم بر مردم نمی دهد. احزاب، گروه ها و نخبگان سیاسی، با تسلط بر ابزارهای ارتباطی و به یاری امپراطوری رسانه ها، ایده ها و برنامه های خود را بر مردم تحمیل می کنند و گزینش ها، نه براساس توانایی و شایستگی، بلکه بر اساس میزان سرمایه و تسلط منتخب بر رسانه ها صورت می گیرد. اگر چه قدرت تبلیغات و آثار منفی آن، در همه جوامع، حتی جوامع ابتدایی وجود داشت، اما با گسترش فناوری ارتباطی و اطلاعاتی و پیدایش انواع رسانه های مجازی، این قدرت پیچیده تر گردیده است. چالش دوم برای دموکراسی، پیدایش مفهومی به نام دیکتاتوری اقلیت در سایه امپراطوری رسانه ها است که اساساً با ماهیت دموکراسی در تضاد است. مفهوم دیکتاتوری اقلیت، تنها در سایه فناوری ارتباطات، به ویژه رسانه های مجازی شدنی است؛ چرا که اقلیت مسلط بر این رسانه ها، مانند اشرافیت قرن های 17 و 18 میلادی، در پی تحمیل افکار، امیال و عقاید خود بر دیگران است.

توجه به هشدارهای شماری از صاحب نظران برجسته در خصوص تأثیر ویرانگر اینترنت بر سیاست، بیانگر دیگر جنبه های آسیب سیاسی شبکه های اجتماعی مجازی است. در سال 2000، پوتنام (173. P ,Putnam 2000) در مورد ظهور "سایبرآپارتاید " و "سایبرگسیختگی" هشدار داد و گفت: «فرهنگ سیاسی اینترنت، دست کم در مراحل اولیه بسیار آزاد بوده و در برخی موارد، فضای سایبر بیانگر وضعیت طبیعی هابز و نه لاک است.»

تحلیل گران اجتماعی دیگر نیز هشدارهای مشابهی داده اند (.R2002 ,Blood).سانستین(49. P ,Sunstein 2001) هشدار پوتنام را یک سال بعد این گونه تکرار کرد: فناوری های جدید از جمله اینترنت، به صورت چشمگیری توانایی مردم برای شنیدن صدای خود و ممانعت از شنیدن صدای دیگران را افزایش داده است؛ برای مثال، بلاگ ها می توانند تازه ترین نمونه ها از سایبرآپارتاید باشند. بسیاری بلاگرها خود از نگرانی در مورد این پدیده که "پیله بستن" می نامند، صحبت می کنند. این مسئله از نظر جامعه شناسان موجب ذره ای و اتمیزه شدن فرد و کاهش انسجام و همبستگی می گردد.

افزایش تعارضات ساختاری و دوگانگی هویت، یکسان سازی فرهنگی، تقویت گرایش های گریز از مرکز (فروملی و فراملی) و اخلال در روند وحدت ملی، ایجاد اختلاف و شکاف میان ملت ها به دلیل ملی گرایی افراطی، جهان بینی های متضاد و در نهایت بروز شکاف فرهنگی، یکپارچگی افقی گروه ها و طبقات و تشدید دو قطبی، تضاد با ارزش ها، باورها، تضعیف پیوندهای سنتی از طریق تقویت و تبلیغ ارزش های غربی و کمک به استحاله فرهنگی، بهره برداری تبلیغاتی و انتشار اخبار غیر واقع تحریف شده، ایجاد نخبگان سیاسی و فرهنگی وابسته به جریانات خودساخته از طریق شبکه ارتباطی، از دیگر آسیب های سیاسی شبکه های اجتماعی مجازی در جنگ نرم محسوب می شود.

نتیجه گیری
چنان که گذشت، شبکه های اجتماعی مجازی، اجتماعات مجازی موجود در فضای سایبر هستند. شکل گیری این شبکه ها از طریق پایگاه های خبری، وبلاگ های خبری و تحلیلی، گروه های اینترنتی، فضاهای گفتگوی مجازی (چت روم ها) و حلقه های آشنایان همچون اورکات و یاهو 360 درجه و... هر یک فضایی مجازی را ایجاد می کنند که در آن تبادل اخبار و اطلاعات صورت می گیرد. وبلاگ، فیس بوک، توئیتر، فرند فیدز و بالاترین، از جمله پایگاه هایی هستند که قابلیت شبکه سازی وسیعی در اینترنت ایجاد کرده اند. در برخی مواقع، این شبکه ها به عنوان سربازان جدید جنگ نرم دول غربی، فعالیت های خود را به فضای واقعی جامعه نیز سرایت داده و هماهنگی و سازماندهی بسیاری از تجمع های سیاسی و اعتراضی را بر ضد دولت هدف برعهده می گیرند. همان طور که شاهد بودیم، بخش عمده ای از رخدادهای اعتراضی ایران، طی ماه های پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، در فضای سایبر ساماندهی شد. زیر سؤال بردن انتخابات و تکرار دروغ بزرگ تقلب در انتخابات، پوشش غیر واقعی خبری اغتشاشات و دعوت به تجمعات غیرقانونی، توهین و فحاشی، دخالت آشکار بعضی سیاستمداران و دولتمردان غربی در امور داخلی ایران و دامن زدن به ناآرامی های موجود، بیانیه نویسی، نامه نگاری، راه اندازی کمپین علیه انقلاب اسلامی به بهانه های مختلف، هدایت، آموزش و تشویق اغتشاش گران برای ایجاد ناامنی و آشوب، هدایت، آموزش و تشویق اندک هواداران داخلی به هنجارشکنی و ایجاد ناامنی در جامعه، هتک حرمت به مسئولان و توده های مختلف مردم و آموزش و تشویق اغتشاش گران برای انجام عملیات تروریستی، به منظور ایجاد ناامنی در کشور، از جمله نمونه های کاربرد شبکه های اجتماعی مجازی علیه کشورمان است. اشاراتی از این دست، از اهمیت این حوزه، جهت فعالیت رسانه ای برای برخورد با نظام های معارض در ادبیات سیاسی آمریکا پرده بر می دارد. بر همین اساس، فضای سایبر، یکی از مهم ترین ابزارهای آمریکا در قرن بیست و یکم برای اجرای پروژه های جنگ فرهنگی، رسانه ای، سایبر و همچنین تغییر حکومت در کشورها، به خصوص کشورمان محسوب می گردد.

مقابله با ایجاد و نشر شایعه های برانداز، نادیده انگاشتن شایعات ضعیف و پاسخ غیرمستقیم به آن، مقابله با شایعه وجود شکاف میان جامعه و حاکمیت، پرهیز از تهدیدانگاری بیش از حد در فعالیت نهادهای غیردولتی و گسترش آزادی های مدنی در چارچوب قانون اساسی، همراه با هوشیاری لازم برای اجتناب از تهدیدات احتمالی این نهادها در حوزه های امنیت سیاسی و اجتماعی، قانونمند کردن مقابله با جرایم سایبر و تلفن همراه، افزایش تعامل و هم اندیشی میان کارشناسان وزارتخانه های اطلاعات، فناوری ارتباطات، قوه قضائیه، قوه مقننه و پلیس امنیت اجتماعی و اخلاقی ناجا و حمایت تقنینی و مالی، از تعمیق قدرت نرم نظام در محیط های مجازی، از جمله راهکارهای مقابله با این تهدیدات است.

ارسال نظرات