به گزارش خبرگزاری بسیج از مشگین شهر، شب های قدر به پایان رسید، در این شبها زبان ها به «إنا أنزلناه فی ...» گویان چرخید و دستها حامل قرآن و قلبها حافظ آن شده بودند. این شب ها مساجد به سوگ نشسته بودند؛ همان مساجدی که شاهد ضربت خوردن امام امت شیعان به دست ملعونی گشت، همان مساجدی که قلب تاریخ را با چهرهی خونین خود دو باره شکافت و اسوهای زرین در خود نهاد، اسوهای که فضلیت و سخاوتش هنوز در کوزهی تنگ تاریخ گنجایش نیافته است.
این شبها، شب اخلاص و ایمان بود، این شبها، شبِ بودن، شبِ مِحک بود، این شبها شب توفیق بود، توفیقی که بودن در آن نصیب هر مُسلمانی گشته بود و توفیق به زمزمه کردن هجاهای سخنان کتاب الله را یافته بود.
شبهای قدر، شب والاست. این شبها، شب معراج هر مسلمانی است، عروج به بارگاه علوی، عروج به درگاه رَبوی. این شبها شبهایی بود که مردم لباس دنیوی را کنده و کفش دنیوی را در آورده و جامهی معنوی بر تن کرده بودند و روحها را جلا داده و بر مرکب ذکر سوار شده بودند.
این شبها نردبان صعود هر مسلمانی بود، آنهم نه پله پله بلکه فرصت بام بر بام گذاشتن بود، این شبها گامها استوار و بلند برداشته شده و این گامها فرصتی بود عظیم. این فرصت عظیم به برکت حاملش بر نزول کتاب فرخندهی الهی، به برکت آخرین معجزهی نبوی حاصل شده بود.
مردم این شبها حجاب را کنار زده، و پردهی غفلت را دور ریختند، لباس نسیان را آتش زدند، و سبُک به سویش گام برداشتند، با روح خود پرواز کردند، با بالهای گنجشک نه! با بال های فرشتهای پرواز کردند که بر دوششان به ثبت حال نشسته بود.
شب قدر، شب اغتنام، شب احیا و شبِ بودن، بود شب شهادت علی (ع) و شب لعن بر قاتل امیر المؤمنین (ع). این شبها هر مسلمانی را مسلمانتر و مؤمنی را تقواتر میکند.
این شبها مردم غیرت خود را شعلهور ساختند، به انتقام قتل علی (ع) قرآن بر سر گذاشتند و ذکر بر زبان رانده و لعن بر قاتلش فرستادند.