دولت آمریکا علیرغم اینکه در گستره بین الملل ژست دفاع از حقوق بشر را به خود می گیرد اما از این اصل مهم برای فشار بر کشورهای مستقل استفاده می کند.
کد خبر: ۸۷۰۵۳۹۳
|
۱۳ تير ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۸

به گزارش خبرگزاری بسیج از گیلان، حقوق بشر همواره از موضوعاتی بوده که کشورهای استعمارگر و صاحب قدرت از جمله آمریکا و غرب با نظام سرمایه داری شان آن را چماقی برای تسلط بر کشورهای دیگر دانسته و با متهم نمودن سایر کشورها بر عدم رعایت حقوق بشر در آنجا، برای کسب منافع خود در روند اداره آن کشورها مداخله نموده اند، اما امروز شاهد آن هستیم که خود این کشورها در تناقضی آشکار بسیاری از مبانی شفاف حقوق بشر را در حیطه های مختلف رعایت نمی کنند.

دولت آمریکا علیرغم اینکه در گستره بین الملل ژست دفاع از حقوق بشر را به خود می گیرد و جنگ های خانمان براندازی را در راستای استیفای حقوق بشر به راه می اندازد، اما در پراگماتیست خود دچار تناقض گویی های فراوانی در مورد حقوق بشر است. نقض حقوق بشر از سوی دولت آمریکا فقط به جهان سوم و خاورمیانه محدود نیست؛ بلکه حقوق فردی و اجتماعی افراد در داخل آن کشور نیز به چپاول می رود. تاریخچه نقض حقوق بشر در مورد سیاهان و سرخ پوستان، موضوعی انکارناپذیر است. سرکوب اعتراضات داخلی ضد جنگ در دولت جانسون و نیکسون و حتی جورج بوش از موارد نقض آزادی های دموکراتیک است.

اکنون نیز جنبش وال استریت که با خشونت هر چه تمام تر از سوی پلیس آمریکا سرکوب می شود، نمونه عینی و مجسم نقض حقوق بشر در این کشور مدعی دفاع از حقوق بشر می باشد؛

سوء استفاده آمریکا از مقوله دفاع از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم جهت دخالت در امور داخلی سایر کشورها، تصویب قوانین مداخله جویانه و انجام عملیات نظامی که موجب تقویت تروریسم و ایجاد مشکل در امنیت منطقه ای و جهانی شده و نیز ارائه گزارش های سالانه از نقض حقوق بشر در دیگر کشورها از سویی و از سوی دیگر نقض گسترده حقوق بشر توسط این کشور در زندان های گونتانامو، ابوغریب، هلمند و زندان های مخفی در برخی کشورهای اروپایی و نیز تصویب تحریم های ناعادلانه علیه کشورهای دیگر و از همه مهم تر نادیده گرفتن نقض حقوق بشر در کشورهای حامی و بانی تروریسم دولتی مانند رژیم صهیونیستی، و عربستان سعودی بخشی از کارکرد دوگانه حقوق بشری آمریکاست.

چگونه این دولت می تواند دیگر حکومت ها را به رعایت حقوق بشر دعوت کند، در حالی که خود بیش از هر کشور دیگر ناقض حقوق بشر است؛ کشوری که با حربه نظامی گری، تبعیض نژادی و رسانه ای، چالش های بسیاری را در کره زمین به وجود می آورد، چگونه منادی توسعه دموکراسی و احقاق حقوق بشر است؟

دلایل نقض حقوق بشر توسط آمریکا

هیچکس ارزیابی نکرد که در عرصه حقوق بشر خط مقدم ناقض حقوق بشر کیست و ما مدعی هستیم در خط مقدم ناقضین حقوق بشر دولت استکباری آمریکا قرار دارد.

همین کفایت می کند که چند نمونه از جنایات آمریکا نام برده شود به همین خاطر چند دلیل برای ثابت کردن اینکه آمریکا در خط مقدم ناقضین حقوق بشر قرار دارد،را نام میبریم.

1. طبق اعلامیه حقوق بشر هیچکس را نمی‌توان مورد آزار و شکنجه قرار داد در حالی که بیش از 380 هزار تبعه خارج در 300 بازداشت مخفی و غیرمخفی در داخل و خارج آمریکا شکنجه می‌شوند. زندان های گونتانامو، ابوغریب، هلمند و زندان های مخفی در برخی کشورهای اروپایی وآسیایی تنها نمونه های کوچک از جنایات و نقض حقوق بشری آمریکا می باشد.

به نقل از روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز، قضات دیوان عالی امریکا با 5 رای موافق در برابر 4 رای مخالف در دادگاه تجدیدنظر امریکا مستقر در فیلادلفیا حکمی را تصویب کردند که بر اساس آن بازرسی تمامی زندانیان را اقدامی معقول معرفی می کند حتی زندانیانی که مظنون به ارتکاب هیچ جرمی نیستند.

بنابر این گزارش قاضی آنتونی کندی  که از موافقان این طرح است روز دوشنبه (14 فروردین، 2 آوریل) در سخنانی خطاب به قضات دیوان عالی آمریکا تصریح کرد: «زندان ها اغلب مکان هایی شلوغ، غیربهداشتی و خطرناک هستند. تمایل زیادی برای جلوگیری از به خطر افتادن زندگی افراد شاغل یا ساکن در زندان از سوی زندانیان جدید وجود دارد، چه این افراد خود مایل به اقدامات خطرناک باشند و یا این که به اجبار وادار به این اقدام شوند

قاضی استفن بریر از مخالفان این طرح در سخنانی تصریح کرد، برهنه کردن و بازرسی بدنی زندانیانی که به خاطر ارتکاب جرائم کوچک بازداشت شده اند، تجاوز جدی به حریم شخصی آن ها به شمار می رود. وی افزود، زندانبان ها باید پیش از برهنه کردن و بازرسی بدنی زندانیان به صورت معقول به احتمال پنهان کردن چیزی از سوی آن ها مظنون شوند.

2. در حمله آمریکا به عراق نیز 285 هزار کشته و زخمی شدند که بیش از 60 درصد این کشته‌ها زنان و سالخورده‌ها بودند. و این سوال به وجود می‌آید که این جنایت‌ها به دستور چه دولتی انجام شده است.

3. سومین سند جنایت حقوق بشری آمریکا را گزارش اخیر کمیسر حقوق بشر سازمان ملل از وضعیت آمریکا نام برد و گفت: کمیسر حقوق بشر در سازمان ملل از نقض گسترده حقوق بشر

در آمریکا از جمله شکنجه زندانیان، خشونت پلیس و تبعیض نژادی ابراز نگرانی کرده که این گزارش معلوم می‌کند که چه کسی در صدر ناقضین حقوق بشر قرار دارد.

4. آمریکا 350 پایگاه نظامی در گوشه و کنار دنیا دارد و در تما این پایگاه‌ها حقوق بشر نقض می‌شود.

6. حمایت آمریکا از رژیم تروریستی صهیونیستی از دیگر موارد نقض حقوق بشر آمریکا است. این در اینجا این سوال مطرح است که آمریکا در تاریخ از کدام دیکتاتور تا کنون حمایت نکرده است. نام یک دیکتاتور را بیاورید که پشت سرش آمریکا نباشد. این اواخر نیز از قذافی، بن علی، نامبارک چه دولتی حمایت کرد؟ از آل سعود و آل خلیفه و ظلم هایی که به مردم یمن و بحرین شد چه کسی حمایت کرد؟ و چه کسی از گروه های تکفیری مانند داعش و النصره حمایت میکند آیا اینها نقض حقوق بشر نیست پس نقض حقوق بشر چیست؟

6. با بیان اینکه 176 مورد نقض حقوق بشر در بحرین توسط سازمان ملل به ثبت رسیده است، گفت: حکام بحرین با کدام چراغ سبزی این جنایات را انجام می‌دهند آیا جز با چراغ سبز دولت مستکبر آمریکا؟.

7. ارسال سلاح به سوریه و حمایت از مخالفین از دیگر جنایت‌های آمریکا است این جنایات به حمایت چه کسی انجام می‌شود؟

8. نهمین سند جنایت آمریکا  تحریم تحمیلی علیه ایران است آنان در این تحریم چه کسی را هدف قرار دادند جز مردم ایران؟ تحریم دارویی به چه منظوری است؟ آنها دارند از ملت ایران انتقام می‌گیرند چرا که این ملت دست آنان را از این کشور کوتاه و از این غارتگری اخراج کرده است.

9. نهمین سند جنایت حقوق بشری آمریکا برخورد با معترضین داخلی خودشان است و می‌بینید چطور وحشیانه مردمی که در جریان والستریت با شعار 99 درصدی تظاهرات مسالمت آمیز داشتند با مخالفین برخورد می‌کنند و تا آمریکا و قدرت‌های استکباری دیگر در سازمان ملل هستند امیدی به این سازمان ملل نیست و دولت‌ها باید به دنبال سازمان ملل واقعی باشند.

10. پدیده منحوس نژادپرستی، از مصادیق بارز بی اعتنایی امریکایی ها به حقوق بشر، از آغاز به وجود آمدن این کشور و مهاجرت اروپایی های ماجراجو، به آن دیار است . قلع و قمع نابرابر سرخ پوستان بومی و زندگی مشقت بار بردگان و سیاهان، سند روشنی از رویکرد نژادپرستانه در میان امریکایی هاست .

از آغاز تشکیل دولت در قاره امریکا، سرخ پوستان بومی در سلسله جنگ هایی نابرابر، توسط رنگین پوستان متمدن! قربانی شدند و یا در اختلاط نژادی با سفیدپوستان، تحول نژادی پیدا کردند . امروزه سرخ پوستان، در معادلات سیاسی و اجتماعی، وزن و اعتباری ندارند، اما داستان سیاهان و محرومیت آنان از حقوق سیاسی و اجتماعی، همچنان باقی است .

سیاهان، پس از گذشت چند صد سال که ظاهرا از بردگی آزاد شده اند، هنوز هم از حقوق برابر با سفیدپوستان برخوردار نشده اند . با اینکه بیش از یک سوم جمعیت گسترده امریکا را سیاه پوستان تشکیل می دهند، اما طبق آمارهای رسمی، فاصله طبقاتی و نژادی فراوانی با سفیدپوستان دارند . میانگین متوسط درآمد سیاه پوستان، سالانه 56 درصد سفیدپوستان است . از طرفی نرخ بیکاری سیاه پوستان نیز دو برابر سفیدپوستان است . بسیاری از سیاهان شغل ثابت و دائمی ندارند و فاقد امنیت شغلی هستند .

11. تفنگدار سابق نیروی دریایی آمریکا با انتقاد شدید از سیاست‌های این کشور در منطقه و تشکیل ائتلاف جهانی علیه داعش گفت: اگر تعریف معقولی از تروریسم داشته باشیم، در می‌یابیم که ایالت متحده خود بزرگترین تروریست در قرون 20 و 21 است و در این باره هیچ تردیدی نیست. «کنت اوکیف» (Kenneth O'Keefe) با اشاره به سخنان مقامات آمریکایی درمورد حقوق بشر و جهان عاری از تروریسم تصریح کرد: با توجه به شمار میلیونی افرادی که در زندان‌های گوانتانامو، زیر شکنجه‌ها، در پی بمباران‌های غیرقانونی و حملات هواپیماهای بدون سرنشین توسط آمریکا کشته‌ شده‌اند؛ دولت قاتل این کشور صلاحیت صحبت کردن درمورد حقوق بشر و قوانین بین‌المللی را ندارد.وی افزود: به صراحت می‌گویم که ایالات متحده بزرگترین نقض کننده حقوق بشر است.

در جلسه افتتاحیه شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحد در مه 1946 کمیسیونی بنام کمیسیون حقوق بشر تشکیل و مامور تهیه برنامه حقوق بشر گردید که سرانجام، توصیه هایی برای مجمع عمومی ملل متحد عرضه کرد که با توافق دولتهای پیروز و معظم جهانی، به صورت اعلامیه جهانی حقوق بشر بوسیله مجمع عمومی و ملل متحد صادر شد . در عمل و در فرآیند تشکیل و تحولات بعدی این کمیسیون، عوامل و منافع سیاسی، موضوعات حقوق بشر را به شدت تحت تاثیر قرار داد و کمیسیون حقوق بشر را به مرکزی برای رقابت های سیاسی و تحت فشار قرار دادن تعداد خاصی از کشورها تبدیل کرد . در مورد یکایک موضوعات زیربنایی که سالانه در دستور کار کمیسیون حقوق بشر قرار می گیرد، ردپای منافع و اغراض کشورهای بزرگ جهان قابل پیگیری و ریشه یابی است . بطور نمونه، برژینسکی یکی از سیاست گزاران خارجی آمریکا در دوره ریاست جمهوری کارتر در کتاب معروف خود بنام «قدرت و اصول » هدف از اتخاذ سیاست حقوق بشر را حفظ منافع آمریکا در دراز مدت و مانور سیاسی در مقابل اقدامات روسیه ذکر کرده و می نویسد: «کارتر زمانی به قدرت رسید که یک تغییر اساسی در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران (رژیم شاه) و جهان به وجود آمد . در داخل و خارج آمریکا یک خلاء اخلاقی وجود داشت، بنابراین، سیاست حقوق بشر کارتر در جهت پرکردن این خلاء سیاسی وارد عمل شد . با اتخاذ سیاست حقوق بشر، پرستیژ آمریکا احیاء می گردید آمریکا در سطح جهان در حال تنها شدن بود، بنابراین تکیه بر سیاست حقوق بشر می توانست در وهله اول آمریکا را از تنهایی نجات دهد، ثانیا منافع آمریکا را در دراز مدت تضمین نماید، ثالثا، آمریکا با تکیه بر چنین سیاستی می توانست امتیازاتی در مسابقات تسلیحاتی و کاهش سلاحهای اتمی از شورویها کسب کند که مهمتر از همه اینکه سیاست حقوق بشر، سپر مقاوم و پادزهری بود در مقابل تبلیغات روسها که می گفتند آمریکا امپریالیست است .» در حال حاضر موضوع حقوق و آزادی های اساسی بشر به موازات تحولات نظام بین المللی بیش از پیش به عنوان یکی از ابزارهای مهم و به ظاهر مشروع و کارآمد برای دخالت در امور داخلی کشورها و تعقیب منافع سیاسی کشورهای بزرگ مورد توجه قرار گرفته است در این زمینه تشکیل حکومتهای دموکراتیک بر اساس برگزاری انتخابات آزاد چند حزبی و تحت نظارت بین المللی از موضوعات مهم مورد تاکید کمیسیون حقوق بشر در دهه 1990 بوده و کشورهای بزرگ (بویژه آمریکا) در تعقیب منافع سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود تلاش کردند تحت پوشش این موضوع حکومت هایی را که با منافع سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود تلاش کردند تحت پوشش این موضوع، حکومت هایی را که با منافع و ارزشهای آنان سازگاری ندارند، نامشروع معرفی کنند و آنان را وادار می سازند با پذیرش این اصل، انتخابات آزاد با حضور نمایندگان آنان به عنوان ناظران بین الملل برگزار کنند .

آمریکائیها تکنیک های نفوذی دیگری هم چون حمایت از حقوق اقلیت های مذهبی را نیز جهت نیل به اهداف خود به کار می گیرند . بنابه گفته یک دیپلمات آمریکایی مامور در پاریس، عرصه مذهبی منبعد به عنوان یکی از اولویت های اصلی نهادهای خصوصی کمک کننده به دولت آمریکا قلمداد می شود، زیرا این عرصه اهرم های نفوذی خیلی سودمندی را فراهم می کند . تصور می کنند در عرصه مذهبی، دفاع از حقوق اقلیت ها «هم چون بهایی ها» در ایران از مجازات های اقتصادی تعیین شده این کشور مؤثرتر باشد . یکی دیگر از راههای تحمیل ایده های حقوق بشر غربی به جوامع ناهمخوان با ارزشهای غرب، ایجاد تشکل هایی از ضدانقلابیون خارج نشین موسوم به اتحاد برای دفاع از حقوق بشر است . به عنوان نمونه در سال 1377 سازمانی موسوم به اتحاد برای دفاع از حقوق بشر در ایران تاسیس شد . فرج اردلان با عنوان مسؤول روابط بین الملل این تشکیلات در گفتگویی با رادیو آمریکا پیرامون این سازمان گفت: «این سازمان بعد از یورش (آشوب) پائیز گذشته دگراندیشان و روشنفکران ایرانی و ... در پائیز 1998 در شهر واشنگتن به وجود آمد . این سازمان از گروه ها و سازمان های مختلف و با تفکرات مختلف هستند که جدا از گرایش های سیاسی و عقاید اجتماعی و دینی خود با هم برای مبارزات با هر گونه نقض حقوق بشر در ایران همکاری می کنند . این تشکیلات تاکنون چند گردهمایی داشته علاوه بر آن با تمام سازمان های حقوق بشر در دنیا در تماس بوده و آنچه در جامعه ایران می گذرد را در صحنه بین المللی منتشر کرده است.

آمریکا پس از فروپاشی شوروی سابق و فرو ریختن دیوار برلین و پایان جنگ سرد، به رویکرد حقوق بشر به عنوان ابزاری برای توجیه جنایات پس از 11 سپتامبر و به بهانه ای برای تأمین امنیت ملی آمریکا، به تاخت و تاز بیشتر در کره زمین و به ویژه خاورمیانه توجه ویژه کرده است؛ اما پارادوکس موجود در سیاست خارجی و موارد گسترده تبعیض نژادی در داخل آمریکا این پرسش را مطرح می کند که چگونه این دولت می تواند دیگر حکومت ها را به رعایت حقوق بشر دعوت کند، در حالی که خود بیش از هر کشور دیگر ناقض حقوق بشر است؛ کشوری که با حربه نظامی گری، تبعیض نژادی و رسانه ای، چالش های بسیاری را در کره زمین به وجود می آورد، چگونه منادی توسعه دموکراسی و احقاق حقوق بشر است؟

یادداشت: علیرضا صادقی خمامی

ارسال نظرات