خبرهای داغ:
بازخواني فاجعه حلبچه در خبرگزاري بسيج:

روزي كه خدا هم براي حلبچه گريست!!!!

حلبچه شهري با جمعيت 70 هزار نفر در قلب كوه سورن وملخور واقع شده است واز جنوب شرقي به سد دربندي خان و شهر خرمال و حلبچه از طريق يك راه شوسه به سليمانيه ،سليمانيه بغداد و كركوك متصل مي شود.
کد خبر: ۸۷۰۷۵۵۰
|
۱۹ تير ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۲

به گزارش خبرگزاری بسیج در قزوین، هم زمان علي حسن المجيد پسر عموي صدام كه مسئول سركوب كردها و عرب نشين كردن  كردستان بود  با سخنراني در اربيل  گفت: يا ما لباس عربي به تن كردها مي كنيم يا كردها لباس كردي بر تن ما !! (1366تلويزيون عراق)

محله سرا و كاني عاشقان سر آغاز قيام خونين مردم حلبچه

حلبچه شهري با جمعيت 70 هزار نفر  در قلب كوه سورن وملخور واقع شده است واز جنوب شرقي به سد دربندي خان و شهر خرمال و حلبچه از طريق يك راه شوسه به سليمانيه ،سليمانيه بغداد و كركوك  متصل مي شود. بزرگترين كارخانه اين شهر  كار خانه دخانيات است و پادگان رمقي از مهم ترين پادگانهاي تداركاتي براي جبهه جنوب شرق عراق به حساب مي آيد ودر 25 كيلومتري ايران قرار دارد.

در اواخر ارديبهشت سال 1366  هم زمان با ماه مبارك رمضان مردم  به خاطر ظلم و جنايات حزب بعث  و طرح قبلي عرب نشين كردند مناطق بكر كردستان  به تظاهرات پرداختند.در اين طرح افراد بومي را به مرز اردن و عربستان تبعيد و بيش از 5000 نفر از اعراب را در اين منطقه كني دادند. لذا معتمدين و روساي قبايل كركوك،سليمانيه، اربيل  با بسيج مردم  از اين طرح شوم فرياد تظلم خواهي سردادند. در صبح آن روز بلند گوهاي مسجد پاشا، جمهوري ، و جامع شهر  سخنراني روحانيون را براي مردم معترض پخش ميكردند. محله كاني عاشقان كه مدرسه علوم ديني در آن قرار داشت تحت كنترل شديد سرويس هاي جاسوسي عراق قرار داشت. مقامات استان سليمانيه با احتمال شورش تدابير خاصي انديشيده بودند.

 با ورود طلاب علوم ديني به شهر مردم نيز به آنها پيوستند و به طرف محله سرا (سرا محله) حركت كردند كه بيشتر نهادهاي اداري و دولتي شهر در آنجا قرار داشت و ساختمان استخبارات (سازمان امنيت) مورد تهاجم مردم بود. با پيوستن مردم محله كاني عاشقان  به سايرين  شعارهاي مرگ بر صدام در شهر طنين انداز شد با وحشت فرمانده استخبارات عراق چند نيروي مسلح  طبق دستور شروع به تيراندازي  نمودند. و نيروهاي جاش (نظاميان بومي) با ديدن شهدا و  فرياد هاي مردم  به تظاهرات كنندگان پيوستن و استقبال مردم از آنها  ديدني بود.

  لشكر 43 ارتش عراق از سليمانيه به دستور مستقيم صدام براي سركوبي مردم حلبچه و خرمال وارد شده بودند.

هم زمان علي حسن المجيد پسر عموي صدام كه مسئول سركوب كردها و عرب نشين كردن  كردستان بود  با سخنراني در اربيل  گفت: يا ما لباس عربي به تن كردها مي كنيم يا كردها لباس كردي بر تن ما !! (1366تلويزيون عراق)

مردم شهدا را تشييع كردند و تا قبرستان شهر با شعار هاي مختلف  ضد بعث  همراهي نمودند. پس از نيم ساعت يك هلي كوپتر  يك بار دور شهر چرخيد و  ناپديد گشت. اين حادثه شومي را نويد مي داد. پس از نيم ساعت چند هلي كوپتر دوباره با همان هلي كوپتر برگشتند و محله كاني عاشقان را به رگبار بستند و با شليك راكت انفجار مهيبي رخ داد و سه خانه را منهدم و در كام آتش فرو برد. عده اي پشت ساختمانها پناه گرفتند و  ودر گيريها تا پاسي از شب ادامه داشت و تعداد شهدا به 20 رسيد. در نزديكي صبح  تعداد زيادي تانك و ماشين هاي سنگين ارتشي  دور شهرز هويدا شدند. اين نيروها  لشكر 43 ارتش عراق بود كه از سليمانيه به دستور مستقيم صدام براي سركوبي مردم حلبچه و خرمال وارد شده بودند.

قتل عام مردم توسط مزدوران اردني و عربستاني  هولناك بود

با روشن شدن هوا چند راكت از هلي كوپتر هاي تهاجمي به شهر شليك شد و بيش از 10 تانك براي انهدام و تخريب و كشتار وارد شهر شدند. قتل و عام  و تخريب در محله كاني عاشقان بيشتر از ساير نقاط شهر بود.

همه گيج و مبهوت به  نيروهايي  نگريستند كه  اردني و عربستاني بودند و براي مزدوري و آدم كشي تربيت شده بودند. به هيچ كس رحم نمي كردند هركس را مي گرفتند  در كنج ديوار تيرباران مي كردند و سن و سال هم برايشان مطرح نبود. هنگ نيروهاي اردني و عربستاني  وارد خيابانهاي شهر شدند و هرچه شهر اشغال مي شد فرار و آواره گي هم بيشتر مي شد.  با مقاومت اوليه مردم بسياري شهيد و زخمي شدند. در محله كاني عاشقان  بيش از 150 نفر زخمي، اسيرو كشته را جمع كردند و در گودالي خارج شهر زنده به گور كردند  و چند سرباز بر روي گودال  نگهبان گذاشتند (همان برخوردي كه در كشتار غواصان  مظلوم ما انجام دادند،دست هاي بسته زنده به گور و تير باران)تعداد 28 نفر به  پادگان رمقي منتقل و اعدام شدند و 50 نفر به زندان موصل منتقل و ديگر باز نگشتند، 180 نفر نا پديد شدند و  تعداد تلفات انساني نيز كه درشهر توسط مزدوران عربستاني و اردني كشته شدند به 200 نفر تخمين زده شد.

در فاز دوم محله كاني عاشقان درگير عمليات هاي انفجار  شد. به هر خانه نيم ساعت فرصت داده شد كه منزل را ترك و به خارج شهر بروندهركس مقاومت ميكرد با خانه اش منفجر مي شد و در ميان تلي از آوار مدفون مي شد. هر نيم ساعت يك انجار چندين خانه را با خاك يكسان مي كرد.  و اين انفجار ها تا چند روز ادامه داشت. با ادامه خشونت ها شهر حلبچه  خالي از سكنه شد. و افراد در كوه و بيابان آواره شدند. پس از نابودي محله كاني عاشقان و تثبيت شهر، لشكر 43 عراق براي برخورد با نيروهاي ايراني عقب نشيني مي كند و مردم وارد شهر شده و شهداي خود را  تشييع مي كنند و ده ماه اين جنايت مسكوت  و آرامش نسبي شهر ماتم زده را فرا مي گيرد.

لشكر جنايتكار 43 عراق توسط  سپاه پاسداران در  والفجر 10 به طور هولناكي منهدم مي شود

لشكر 43 عراق كه براي مقابله با  نيروهاي ظفرمند سپاه اسلام   وارد منطقه  شده بود درعمليات والفجر ده  با سركوبي هولناكي در جاده سيد صادق مواجهه مي شود و 4500نفر از آنها در حوالي سد دربندي خان اسير و بيش از 11000 نفركه عمليات مشترك با ساير نيروهاي وي‍ژه عراق داشتند، در خرمال-سيد صادق- دوجيله- سيروان ومنطقه عملياتي كشته مي شوند. نابودگران حلبچه با  مشت آهنين سپاه مستضعفان تارو مار و شهر خرمال  به تصرف رزمندگان اسلام در آمد اما بلافاصله با خمپاره و سلاحهاي شيميايي مورد تهاجم قرار مي گيرد و به دليل  تخليه شهر از مردم غير نظامي تعداد تلفات اندك بود.

27 تا 29 اسفند 66  روز فاجعه حلبچه بود

 رزمندگان اسلام و نيروهاي سپاه بدر پس از ده ماه وارد شهر حلبچه شدند و با  استقبال مردم مواجهه و گوسفند هاي زيادي قرباني كردند. ساختمان استخبارات و ميخانه شهر به تصرف نيروهاي بدر در آمد. روز 27 اسفند 66  شهر هدف بمباران شيمايي قرار مي گيرد. و اولين بمب به محله كاني عاشقان اثابت مي كند و تعدادي  شهيد برجا مي گذارد. به دليل استفاده از گاز سيانور مرگ كمتر از چند ثانيه  شهروندان را  بلعيده بود. پس از اولين بمب  مردم متوجه  بمباران شيمايي شدند و  به خارج شهر فرار مي كردند برخي ها با رفتن به زير زمين ها و انبار ها گرفتار گاز سنگين سياه نور شده بودند و  شهيد شده بودند ، شهر پر از جنازه بود و عده اي  حتي فرصت پوشيدن كفش و لباس هم پيدا نكرده بودند . صحنه هايي وحشتناك از نسل كشي و سكوت شوراي بي خاصيت امنيت همه راه آزار مي داد. با خروج مردم از شهر و پناه بردن به  كوهها بمباران ها از شهر به ستون هاي  مردمي  در كوهها و بيابانها  تغيير مسير داد. افراد زيادي در غارها و شيارها به كام مرگ فرو رفته بودند.

5000 تلفات انساني در حلبچه  و بيش از 8000 مصدوم شيمايي  حاصل چراغ سبز  آمريكا به صدام بود

هر طرف طفلي  معصوم به  خواب ابدي رفته بود مادراني كودكان خود را در آ؛وش گرفته و بار سفر را با هم بسته بودند. چهارپايان متورم شده و ماكيان خشك شده  همه نشان ازسرزمين مرگ مي داد. ستون هاي مردمي كه به دنبال جان پناه بودند با راكت ها هدف قرار مي گرفتند و دسته قربانيان  از 5تا 100 تايي  در دشت حلبچه  دل هر انسان سنگدلي را  نرم مي كرد. در يك ستون 250 نفره كه براي استراحت نشسته بودند توسط هواپيما ها هدف قرار مي گيرندو عده زيادي در دم كشته و تعدادي هم مجروح شيميايي برجا مي ماند. همه آنان كه قرباني شدند بيشتر زنان و كودكان و افراد كهن سال بودند. بر روي رودخانه سيروان  سپاه پاسداران با احداث پل متحرك  زير بمباران شديد شيمايي عراق  بيش از 8000نفر از ساكنان  حلبچه را وارد مرزهاي ايران كردند و از آنجا به شهر پاوه منتقل كردند. حاشيه  رود سيروان كه طغيان كرده بود  توسط  هواپيماهاي عراقي  بمباران شيمايي شد و كشتار دسته جمعي زيادي رقم خورد. منظره بمباران شيميايي حلبچه  و برگ ريزان انسانهاي بي دفاع از ارتفاعات بالامبو به خوبي نمايان بود.بيش از 8000 نفر از مردم و پناهندگان نيز  از اثرات گازهاي شيميايي بي بهره نماندند كه 1100 نفر از آنان  به سوختگي ها و. عارضه هاي شديد تنفسي و قلبي و پوستي و اعصاب دچار شدند .

 

(به اميد پيروزي مسلمين)

نويسنده: صادق چگيني

منابع:

وضعيت جمعيت و مشخصات حلبچه  مربوط به سال 66 است

برداشت از كتاب مرثيه حلبچه(نصرت الله محمود زاده)

اسناد جنگ

بهره برداري از سخنان كردهاي پناهنده ايران و ساكن حلبچه

استفاده از اطلاعات  نشر ارزشهاي دفاع مقدس و عمليات والفجر 10

استفاده از خاطرات مرحوم جعفرغلامي دشمن كرده اي(بمباران شيمايي خرمال)

 

ارسال نظرات
پر بیننده ها