باور قلبی من همواره این بوده است که معلم می تواند در تعیین مسیر درست زندگی دانش آموزان نقش بسیار پررنگی را ایفا بنابراین سعی کرده ام علاوه بر وظیفه اصلی که بر دوش یک معلم است، دروازه های زیبایی از مسائل مهم و سرنوشت ساز تربیتی را نیز به رویشان بگشایم.
کد خبر: ۸۷۰۸۸۴۶
|
۲۱ تير ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۵

به گزارش سرویس بسیج فرهنگیان خبرگزاری بسیج، معصومه حیدری معلمی از خطه مازندران است که 6 سال سابقه تدریس در شهرستان ساری دارد. وی تاکنون توانسته است چند دانش آموز را با فریضه حجاب مانوس کند. یادداشت زیر دلنوشته ای است که وی در اختیار پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج فرهنگیان قرار داده است:

باور قلبی من همواره این بوده است که معلم می تواند در تعیین مسیر درست زندگی دانش آموزان نقش بسیار پررنگی را ایفا کند لذا در مسیر آموزش و علم آموزی به  شاگردانم، سعی کرده ام علاوه بر وظیفه اصلی که بر دوش یک معلم است، دروازه های زیبایی از مسائل مهم و سرنوشت ساز تربیتی را نیز به رویشان بگشایم  زیرا بر این باور هستم که "تربیت" از ضروریات سازندگی اخلاقی و انسانی نسل آینده است.

دانش آموزانم دختر هستند  و در مقطع ششم ابتدایی درس می خوانند. دخترانی که اکنون 3 سال است که به سن تکلیف رسیده اند و  داشتن "حجاب" اولین اطاعت آن ها از پروردگار محسوب می شود. به همین علت در سال تحصیلی گذشته حجاب را به عنوان یکی از مهم ترین برنامه های تربیتی انتخاب کردم در جهت نهادینه کردن آن در جسم و جان دانش آموزانم تلاش کردم.

برای شروع کار و ایجاد انگیزه مطلوب، خودم بسیار مرتب و با حجاب برتر در مدرسه حضور داشتم تا تصویر زیبایی از یک خانم محجبه برایشان تداعی شود.

 در طول سال که بچه ها نصف روز را در مدرسه و به همراه من می گذراندند، با آن ها در باره اینکه باید با پوشش مناسب یک دختر مسلمان وایرانی در جامعه حضور داشته باشند، بسیار صحبت می کردم و آن ها از این همه اهتمام خانم معلمشان گاه تعجب می کردند و گاه گله و شکوه!

اما گذر زمان و لطف خدا در این مسیر، مانع ها را یکی یکی بر می داشت. سبک گفتگوی من و دانش آموزانم؛ واژه هایی که در مورد زیبایی حجاب انتخاب می شد؛ برایشان دلنشین بود و به فکر وادارشان می ساخت.

همواره سعی داشتم تا شیوه و نحوه بیان مناسبی برای ارتباط با بچه ها پیدا کنم؛ به عنوان مثال، در ایام ماه محرم بیشتر به  حفظ حجاب دختران ابی عبدالله (ع) در آن حادثه عظیم می پرداختم و به دنبال آن کلیپ های بسیار جذاب در حیطه سنی آنها برایشان پخش می کردم تا آنچه را که از خانم معلم شان می شنوند در کلیپ ببینند و این قطعا میزان اثربخشی کار را بیشتر می ساخت.

در کلاس ما، گاه در میان تدریس هم مثال ها با توجه به موضوعات درس، از نوع حجاب بود. پخش برنامه ی "از لاک جیغ تا خدا" از سیما هم برای بچه ها خیلی تکان دهنده بود و سوال های زیادی را برایشان ایجاد می کرد که از من می پرسیدند و من سعی می کردم تا بتوانم پاسخ ابهاماتشان را به اقتضای سن خودشان برایشان شرح دهم.

در این مسیر استفاده از کتاب "آزادی" اثر  شهید مطهری خیلی به کمک من آمد. با خواندن داستان های این کتاب و تحلیل آن برای بچه ها، که ارتباط بین آزادی و حجاب را بسیار شیوا بیان می کند، نگاه بچه ها را به حجاب بسیار شفاف تر کرد. اینکه حجاب ما محدودیتی ندارد بلکه عین آزادی واقعی است.

برای درک بیشتر بچه ها از این مفهوم از آن ها خواستم تا تحلیل هایشان و آنچه که از داستان های کتاب فهمیده اند را در قالب نقاشی به کلاس ارائه دهند و تفسیرش را نیز بیان کنند.

با مرور زمان، دختران نوجوان کلاسم هر روز مشتاق تر برای حجاب، سعی می کردند برای اینکه موهایشان از زیر مقنعه بیرون نیاید با هد به مدرسه بیایند.

 بعضی ها هم می آمدند و می گفتند خانم معلم ما هم تصمیم گرفتیم مثل شما محجبه باشیم.خیلی حرف های شما برای مان جذاب و دلنشین است  و ما را به فکر وا می دارد برای انتخاب حجاب درست و اسلامی!

در این میان و در این فرصت کیانا، دختری که اولین روز مدرسه او را با آستین های بالا زده و موهای پریشان در کلاس درس دیدم، به طور جدی تصمیم به انتخاب حجاب کرد به طوری که تمام مدرسه دیگر او را به عنوان دختر محجبه می شناسند.

 او برایم می گفت خانم معلم من این را درک کرده ام که یک دختر محجبه شخصیت و احترام خاصی نزد دیگران دارد و حمایت دیگران از او در تمام امور زندگی بسیار پررنگ تر است.

او با اراده ی قوی، دیگر با ساق دست وحجاب برتر که چادر است در مدرسه و همه ی مکان ها حضور داشت و تا به اکنون نیز در این مسیر محکم و باعلاقه ایستاده است.

 

انتهای پیام/

ارسال نظرات