کوشان اسدی سیسخت
تعطیلات تابستانی از راه رسید و سایتهای خبری مطابق روی چند ساله اخیر دوباره پر شد از خبر و کامنت درباره ازدحام و ترافیک و نارضایتی مسافرین، و عدم مهمان نوازی مناسب و.. چند روز که بگذرد آمارهای نجومی از میزان سفرهای انجام شده سر از سایتها در میآورد و چند روز بعدتر که چرتکهها بکار میافتند، دوباره کلی خبر و تحلیل از هزینههای ادارت و ارگانهای خدمات رسان، و نارضایتی فعالان گردشگری از عدم درآمدزایی هجوم مسافرین به بویراحمد و دنا مخابره میشود.
همیشه همین است، تکرار ملال آور یک اتفاق و واکنشهای رسانهای به آن. در میان دعوا به نظر میرسد همه ناراحتاند. از مسافرانی که ناراحت و کلافه به خانه برمیگردند، تا ارگانهای خدمات رسان که از هزینههای تحمیل شده این تعطیلات گلایه دارند، فعالان و مجموعه داران حوزه گردشگری که از بازخورد بد معضلات نگرانند، و مدیران دستگاههایی که از دیده نشدن زحماتشان و انتقادات افراد خارج گود دلخورند.
مرور چند نکته کلیدی در این میان راهگشای برون رفت از این تکرار زدگی است:
۱-رخداد گردشگری انبوه برای استان یک نقطه ضعف است نه قوت!
هر ساله با پایان یافتن آشوب گردشگری انبوه عدهای در تریبونهای دولتی و غیردولتی از هجوم مسافرین به استان بعنوان یک فرصت بینظیر یاد کرده و بروز مشکلات در خدمت رسانی را مستمسکی برای حمله به افراد و دستگاهها و در راس آن مسئولین میراث فرهنگی و گردشگری قرار میدهند، بیآنکه دانسته باشند رخداد گردشگری انبوه یکی ازآفتهای صنعت گردشگری است که به علت عدم اتخاذ سیاستی برای پالایش گردشگران بر اساس قدرت خرید خدمات رخ میدهد.
گردشگری انبوه زمانی رخ میدهد که مکانی به اندازه ۱۰۰ هزار نفر ظرفیت پذیرش گردشگر داشته باشد و بیش از ۵۰۰ هزارگردشگر به آن منطقه سفر میکند.
گردشگری انبوه به معنای گردشگری تودهای، بیانضباط و غیرقابل کنترل است. در گردشگری بیانضباط هیچ یک از فعالان گردشگری از قبیل مسئولین، مردم و سرمایهگذاران گردشگری، هتل داران، و… به منافع خود دست پیدا نمیکنند، بلکه برعکس مورد انتقاد واقع و متضرر هم میشوند. این نوع از گردشگری بیشتر جنبه تخریبی دارد. در واقع همهٔ کاشتهها و تبلیغات و بازخوردهای مثبت ظرف چند روز تخریب میشود.
بر این اساس، گردشگری انبوه بیشترین آلودگی و تخریب زیست محیطی را در پی
خواهد داشت. همچنین کیفیت خدمات گردشگری به کمترین حد خواهد رسید چراکه
تقاضا بسیار زیاد خواهد شد و خدمات جوابگوی نیازها نخواهد بود.
در شرایطی که پدیده مضر گردشگری انبوه اساسا یک رخداد غیر قابل مدیریت است
انتقادات بیجا از مدیران حوزه گردشگری که همه ساله در مدت رخداد این پدیده
با تمام توان پای کار بوده و در شرایط تنگنای بودجهای از هیچ کوششی
فروگذار نیستند باعث خواهد شد تا اتخاذ تصمیمات بلند مدت برای صنعت گردشگری
تحت تاثیر فشار تریبونها به سمت تصمیمات غیر اصولی و در جهت تقویت این
نوع گردشگری مضر سوق یابد و قدرت تصمیم گیری صحیح را از مدیران سلب نماید.
در چنین شرایطی کمترین خدمات در اختیار گردشگران حرفهای و واقعی قرار میگیرد که قصد هزینه کردن و پرداخت هزینه تفریح دارند و درنهایت موجب نارضایتی مخاطبان واقعی صنعت گردشگری از فعالان گردشگری محلی میشود و اثرات ضد تبلیغی آن باعث کاهش ورود گردشگر در سالهای بعد میشود. در واقع، میتوان گفت گردشگری انبوه هیچگاه مورد تأیید گردشگری علمییا گردشگری که در توسعه پایدار مطرح است قرار نمیگیرد.
۲- چه کسی گردشگر است!؟
سازمان جهانی گردشگری، گردشگر اینگونه تعریف میکند: «گردشگر کسی است که حداقل یک شب در یک اقامتگاه در محل مورد بازدید، به سر برد. مشروط بر اینکه مدت اقامت او از ۲۴ ساعت کمتر نباشد و در فاصلهای کمتر از ۷۰ کیلومتر انجام نگیرد».
حال با این تعریف خانوادهای را که با چادر مسافرتی و برنج از قبل خیسانده شده! و گوجه و سیب زمینی و سایر اقلام موجود در آشپزخانه که تا برگشتن خراب میشوند! به یاسوج و سی سخت آمده و بعد از رسیدن به بلوط در ابتدای محدوده استحفاظی استان به جنگلهای بلوط دستبرد زده و باربند خودروی سواری را با لبخندی فاتحانه از یک بار هیزم پر کرده و با رسیدن به شهر بدون هیچ کنترلی (در باب مسائل قانونی و شرعی) در بلواری چادر میزنند و از امنیت بالای استان، سرویس بهداشتی رایگان، رفتن به اماکن تفریحی با کلی سکوی نشیمن مجانی و بدون بلیط ورودی، جادههای بدون عوارض با حق اجتماعی به رسمیت شناخته شده برای ریختن زباله در طبیعت، ایجاد حریق سهوی و عمدی در جنگلها، و در صورت اعتراض مردم بومی، داشتن حق فحاشی و چاقو کشی برای مردم محلی.. بهرهمند میشود با کدام متر و معیار میتوان گردشگر نامید؟
۳- مهمان نوازی یا خیریه؟
اصطلاح کلیدی صنعت گردشگری «hospitality is not charity» به ما یادآور میشود که مهمان نوازی صدقه و خیریه نیست. صنعت توریسم هم همانند سایر صنایع اصول عمومی خود یعنی طرح درآمدزایی، هزینه و فایده و.. را دارد. در واقع تعریف مهمانوازی در صنعت گردشگری به این مفهوم است که ما به گردشگر با تعریف درست آن، در قبال هزینهای که به ما برای تفریح پرداخت میکند و متناسب با آن بهترین خدمت را با رفتاری شایسته اراده دهیم و با رفتار دوستانه او را به ماندن بیشتر و یا سفر مجدد تشویق نماییم، نه اینکه اجازه و ریخت و پاش و تحمیل هزینه به خودمان را برای او به مفهوم کاذب مهمان نوازی تبدیل نماییم.
۴- اشتغالزایی یا اشتغال زدایی؟
اینکه که این روزها همه از اشتغالزایی صنعت گردشگری سخن میگویند در شرایطی درست و منطقی است که کلیه زنجیرههای سود در صنعت گردشگری به هم متصل باشند بنابراین همانگونه که توضیح داده شد آشفته بازار گردشگری انبوه نه تنها اثرات مثبت اقتصادی ندارد بلکه هزینههای اقتصادی و اجتماعی زیادی را به جامعه هدف تحمیل میکند و اثر اشتغال زایی بخصوص نخواهد داشت. طبیعی است تعریف ما از شغل یک فعالیت درآمدزای پایدار و مفید است و لذا مشاغل کاذب و دلالیهایی همچون فروش یخ در کنار خیابان و کاسبی بهتر چند غرفه دار را نمیتوانیم بعنوان شغل یا رونق اقتصادی تعریف نماییم. لذا با رکورد شکنی نرخ بیکاری استان در سطح ملی و رکود و تعطیلی حاکم بر کارخانجات استان اینکه تصور کنیم باید منابع اندک استان را برای جلب رضایت انبوه شبه گردشگران بجای صرف در اشتغالزایی برای جوانان صرف ساخت و تعریض جادهها و احداث پلهای جدید، سرویسهای بهداشتی بیشتر و… کنیم تا میزبان شایستهای باشیم و در مهمان نوازی کاذبی که تعریف کردهایم نمره قبولی بگیریم با لحاظ عدم اتخاذ استراتژی بازگشت سرمایه از محل ورود گردشگر و هزینههای سرسام آور آن کاری کاملا اشتباه است.
اگرچه با نبود زیر ساختهای لازم پای سرمایه گذاران به این استان در جهت سرمایه گذاری در بخش گردشگری باز نخواهد شد اما طبیعی است با ادامه پدیده گردشگری انبوه و غیر درآمد زا که به بلای جان هتلها و امکان توریستی بدل شده است، در کنار عدم اتخاذ سیاستهایی در جهت پایان بخشی به گردشگری غیر مسئولانه باعث خواهد شد تا شکست اهداف اقتصادی معدود سرمایه گذاران فعلی بخاطر عدم توجیه اقتصادی طرحهای بزرگ گردشگری استان ما را به مقصدی پرخطر برای سرمایه گذاری در حوزه گردشگری بدل نماید.
ما باید یادبگیریم که مهمان نوازی خیریه نیست و از ناراحتی شبه گردشگری که حاضر به هزینه کردن برای تفریح در مقصد نیست نهراسیم. اینکه در سند توسعه استان از گردشگری بعنوان محور توسعه یاد شده است به این مفهوم است که محوریت ایجاد اشتغال، رونق تولید و تجارت و.. تا حد زیادی متکی به صنعت گردشگری است. اگر گردشگری ما تبدیل به یک ضیافتی خیریه شود که هزینههای سنگینی را به ادارات و ارگانهای خدماتی استان و فعالان اقتصادی در حوزه گردشگری تحمیل نماید این محوریت هرگز رخ نخواهد داد.
در شرایطی که استانهایی صنعتی در همسایگی ما و با اتکا به خوراک ارزان منابع نفت و گاز این استان برای کارخانجات و واحدهای صنعتی و هزینه کرد مبالغ هنگفت از بودجه نفتی کشور در جهت اشتغالزایی در این استانها به غول اقتصادی بدل شدهاند و حالا هزینه تفریح خانوادههای شاد و فاقد عضو بیکارشان باید به استان همسایه تحمیل شود کاری بدور از منطق و عدالت است.
۵- راهکار چیست؟
تجربه جهانی در کشورهای پیشرو در صنعت توریسم به این صورت نمود یافته که اماکن گردشگری با سیاست گذاری کلی، فصول پر مسافر را با نرخ بالاتر ارائه میدهند و با اهرمهای مالی مانند عوارض از وقوع گردشگری انبوه خودداری میکنند. بنابراین قشر پردرآمد به سفر میروند. هنگامیکه در این فصول پولدارها به سفر میروند، پول از جیب آنها به جیب بخش خصوصی فعال در حوزه گردشگری وارد میشود. فعالان گردشگری نیز این پول را در زمان کم مسافر به عنوان یارانه با کاهش نرخهای خود در اختیار بخش کم درآمد جامعه قرار میدهند. این گونه است که همگان در همه زمانها سفر میکنند، همه از سفرشان لذت میبرند، و همه بدون ماندن در ترافیک و شلوغی و بینظمی با کلی خاطرهای خوش به خانه برمی گردند تا در کنار تصمیم به تکرار سفر خود در سال بعد دیگران را برای سال بعد تشویق به همراهی کنند.
برای درآمد زایی در حوزه گردشگری و بازگشت سرمایه ما باید در قبال احداث هر جاده جدید و یا تعرض جادههای موجود و تعریض پلها و.. ساخت بزرگترین مجموعههای تفریحی و توریستی جنوب کشور بعنوان ما به ازای هزینه کرد منابع اندک استانی برای رفاه حال گردشگران و در جهت اطمینان بخشی به بازگشت سرمایه و بعنوان زنجیرههای پشتیبان درآمد زایی، امتیازی است که باید با شهامت و جسارت تمام از دولت گرفت.
هر سرویس بهداشتی یا محل چادر زدن و پارک خودرو میبایست در قالب مجموعههای گردشگری متناسب با گروههای مختلف درآمدی تعریف شود تا گردشگر بیاموزد برای بهره گرفتن از خدمات در استان مقصد باید هزینه رفاه و تفریح خود را به جامعه مقصد بپردازد.