فاطمه جلالي، مادری است كه پنج نفر از نزديكان خانواده اش را تقدیم به نظام جمهوري اسلامي می‌کند، لحظه‌ای است که قطعاً تحمل این درد و سختی و دوری و داغ او برای هر شخصی قابل تحمل نیست؛ و حال اينكه یکی از فرزندان او نیز ...
کد خبر: ۸۷۱۴۱۱۹
|
۳۰ تير ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۰
به گزارش خبرگزاری بسیج در کرمان، در آستانه برگزاری یادواره ۷۲ شهید مسجدحضرت ابوالفضل(ع) به دیدار یک بانوی شاخص و اسوه صبر رفتیم، این بانوی رابری مادرشهید محمود سلیمانی، همسرشهید خداکرم سلیمانی و خواهر شهید محمود سلیمانی است و یوسف سلیمانی برادرزاده همسرش و عنایت الله پاینده خواهرزاده اش نیز شهید شده است.

در ادامه گفتگویی با این مادربزرگوار داشتیم که خواندن آن خالی از  لطف نیست .

وقتی مادری فرزندش را خود به جبهه  ثبت نام می کند و یا پنج نفر از نزدیکان  خانواده اش را تقدیم به  نظام جمهوری اسلامی  می‌کند، لحظه‌ای است که قطعاً تحمل این درد و سختی و دوری و داغ او برای هر شخصی قابل تحمل نیست؛ به‌هرحال دوری از عزیزان سخت است و حال اینکه  یکی از فرزندان او نیز هنوز مفقود است و چشم انتظار آمدن پسر دیگر خویش است اما هیچ توقعی نه از نظام دارد و نه از دولت.اما ای کاش مسئولین ما کمی هم دلجویی از این مادر و امثال این بزرگوار قدردانی  می کردند و نشان و مدال زن اسوه و شجاع را به وی  اهدا می کردند و در بیماری ها و مشکلات جزئی نیز ابراز همدردی و محبت می نمودند.

مقام معظم رهبری فرمودند: «چقدر سخت است یک خانواده‌ای مفقودالاثر داشته باشد، خانواده‌ای که نمی‌دانند جوانشان زنده است یا نه، هر لحظه‌ای برای آنها مثل شب عملیات است، دائم در حال نگرانی‌اند آیا زنده است، آیا شهید شده آیا زنده خواهند ماند آیا او را خواهند دید؟».

فاطمه جلالی  ۸۰ سال دارد با این که بیمار بود، اما با روی باز از ما استقبال کرد وی از شهیدانش گفت : برادرم محمود متولد ۴۳در ۱۰اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در عملیات بیت المقدس منطقه خرمشهر به شهادت رسید ودر سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۳ در منطقه عملیاتی مهران پسرم شهید شد وسپس همسرم هم در سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۱ درمنطقه مهران ودر همان محل شهادت پسرم ودر سن ۵۲ سالگی از ناحیه سر وپهلو هدف گلوله دژخیمان قرار گرفت وبه شهادت رسید .

مادر شهید خود  فرزندش را برای اعزام به  جبهه  ثبت نام کرد

فاطمه  جلالی  از ۱۱فرزندش ،  ۵ فرزند دارد او  می گوید : خانه مان  در قنات ملک بود، برادر حاج قاسم  سلیمانی اسم  پسرم  محمود را به دلیل اینکه  پدرش در جبهه  بود و من  هم بیمار بودم  از لیست  خط زد،  دیدم پسرم  خیلی گریه می کند  گفتم چه شده؟  گفت : مادر تو به  برادر حاج  قاسم  گفته بودی  اسم من را  خط بزند.

وی ادامه داد: طاقت  نیاوردم  و  ترسیدم پشیمان  شوم ،  به پیش حاج بلوچی  مسئول  ثبت  نام اعزام  به  جبهه  رفتم  و گفتم: پسرم را  ثبت نام کن،  گفت: "راضی  هستی”! ،  گفتم: ” راضی ام  به  رضای  خداوند هر چه  خدا خواست” .

این مادر شهید والامقام گفت: روزی که همسرم  آمد، پسر شهیدم را که بی سر مثل اربابش امام حسین(ع) شربت شهادت را نوشید؛  برایم آوردند و  پدر شهید گفت: من پسرم را در راه  خدا داده ام و هیچ توقعی از بنیاد شهید ندارم،  من هم خواسته همسر شهیدم را برآورده کردم .

فاطمه  جلالی افزود: چه کسی از دلش می شود  پسرش را به جبهه  بفرستد اما من از دلم شد. شکر خدا و الحمدالله که من پسری داشتم در راه دین دادم.

خاطره ای از توسل به حضرت زهرا(س)

این همسر شهید می گوید: هفت سال همسرم مریض بود، انگار جان تازه ای گرفته بود ، زمانی  که همسرم می خواست به جبهه برود ، بهش گفتم،  نمیگذارم ؛  من برادرم و  پسرم شهید شدند،  او در جواب من گفت: جواب حضرت  فاطمه زهرا (سلام الله علیها )  را چه می دهید، اینجا  هم نتوانستم چیزی  بگویم.

وی ادامه داد: همسرم  که می خواست برود به جبهه  گفتم:” من هم ببر”، گفت: "بچه ها را  چکار می کنی”  گفتم: بچه ها پای درخت زیر چادر مادرشان هستند.

بزرگترین آرزوی این مادرشهید  بازگشت پسر مفقود اش است

این مادر بزرگوار گفت: پسری به اسم احمد داشتم، اوایل انقلاب رفت و دیگر به خانه برنگشت، خیلی دلم  می خواهد صورت ماهش را  حتی برای یک  دقیقه ببینم.

وی در وصف پسر مفقودش این شعر را خواند: نویسم نامه ای بر برگ چایی، دبندم بر پر مرغان هوایی، سلام من را به رویت  میرسانی ، بگو صد داد و بی داد از جدایی.

ناله‌هایش بوی انتظار می‌دهد و قلبش در تپش دیدار است؛ گاهی به جگر گوشه‌اش التماس می‌کند که فقط یک بار به خوابش بیاید و جای خود را نشان دهد.

آرزوی دیگر مادر شهید این است که یکبار دیگر به کربلا برود، با اینکه دو مرتبه رفته است، بازهم دلش هوای کربلا دارد و می گوید: حج عمره و تمتع  رفته ام و آرزو دارم یکبار دیگر کربلا بروم،  اما با این مریضی‌ که دارم فکر نکنم بتوانم .

حاج قاسم : هرکسی لایق نیست در  خانه شما بنشیند

فاطمه  جلالی گفت: حاج قاسم  به خانه ی ما آمد و گفت: از مسولین هم  خانه شما می آیند؟

وی ادامه داد: حاج قاسم گفت: هرکسی لایق نیست  در خانه شما بنشیند؛  بنا به توصیه حاج قاسم هر روز دو رکعت نماز  برای شهیدانم  می خوانم .

این بانوی بزرگوار در پایان  گفت: همیشه  سر نماز هایم دعا می کنم ،” هر کس در راه دین خدمت کند،  خدا حفظش کند و هرکس خبانت می کند خدا نیست نابودش کند.

وی ادامه داد: خداوند؛ جوانان را محافظت و به راه راست هدایت کند ، حاج قاسم سلیمانی را محافظت کند و سلامتی کامل و تندرستی همیشگی به رهبرمان عطا و عنایت فرماید و سایه اش همیشه بر سر ما مستدام باد.

ارسال نظرات