آژیر خطر در جنوب ایران به صدا درآمد!
بحث ریزگردها را می توان با علوم مختلف در کنار همان علم مدیریت کنترل کرد اما به نظرمی سد بیشتر آنچه در رسانه ها پیرامون این زمینه شاهد هستیم فعالیت های تبلیغاتی است که برای بستن دهان منتقدان صورت می گیرد.
کد خبر: ۸۷۱۴۲۰۱
|
۳۰ تير ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۰
به گزارش خبرگزاری بسیج، چند سالی است که  معضل ریزگردها به یکی از اخبار داغ رسانه ها  تبدیل شده است  که هرازچندگاهی مخصوصا در ایام تابستان رخ نشان می دهد.  گرد وغبار که البته به لطف رسانه های مجازی  و سایت های مختلف خبری  تنها به معضل یک استان  خلاصه نمی شود و فریاد  مردمی که تحت سیطره  آن قرار دارند هرچند مدت یک بار به گوش کل ایران می رسد حاصل چند فرایند است.
 
 از رشد بیایان  به واسطه خشکسالی و کم آبی گرفته تا سوءمدیریت  و عدم  آینده پژوهی در تقسیم آب و حق آبه  حتی کوتاه آمدن های دیپلماتیک در مقابل کشورهای همسایه.  مدتهاست که ایران  در عراق حضور استراتژیک دارد که اگر ایران  در این کشور نبود  و از دولت قانونی آن حمایت نمی کرد  دولتی در این  کشور نمی ماند. اما  عجیب آن است  که  با  وجود همه این  ظرفیت ها مسئولان اجرایی ما  توانایی مدیریت  ریزگردهایی که گفته می شود از بیابان های عراق در چند سال گذشته  خارج می شوند را ندارد همین معضل درباره افغانستان نیز حاکم است. در استانهای شرقی مانند استانهای غربی ریزگردها  حضور جدی دارند  و حتی می توان گفت بسیار جدی تر از غرب کشور است. چنانچه  شن های روان و ریزگردها  400 روستا را دراین منطقه  بلعیده اند و براساس اخبار واصله  بیش از ۳۵۰۰ تن  راهی بیمارستان شدند. تصاویر و گزارشات  رسیده از سیستان و بلوچستان  زندگی مردم  توام با خاک و گرد و غبار بالا را نشان می دهد که عملا ادامه حیات در ان مطقه را سخت کرده است.
 
 
 بنا به گفته یکی از ساکنان سیستان  وقتی  گرد و خاک  به پا می شود داخل کولر نفوذ می کند  در نتیجه  با آب  داخل کولر گل درست می شود  و برای همین هرروز کولرها پر از گل هستند  که این مسئله هم  مزید بر علت شده است.  متاسفانه مسئولان سیستان را رها کردند بیشتر از ده سال از خشکی زابل می گذرد راحت می توانستند زمین ها را مجهز به سیستمهای مکانیزه آبیاری کنند، دریغ از کوچکترین حمایتی تنها هرچند وقت یک بار می آیند در خانه ها و به تعداد هر نفری ماسک معمولی 200تومانی می دهند و می روند تا سال بعد.  به نظر شما  آیا این گونه مشکل مردم سیستان در چنین اوضاع حل می شود؟!
 
متاسفانه خشکسالی یکی از عوامل رشد و توسعه بیابان در این منطقه از کشور است.  چند سالی است که افغانستان  سدی به نام  کجکی را ایجاد کرده که مانع از رسیدن اب به زمین های سیستان و بلوچستان شده است. این سد جلوی آب را گرفته و دریچه های آن هم  بسته هست و اگر باز کنند مشکل منطقه زابل حل می شود. به دنبال آن موردی که مسئله را حادتر کرده این است که کشاورزان آن سوی مرز با لودر جلوی آب را گرفتند و هرکس برای خودش یک سد کوچک زده است  البته این مورد کاملا صحت دارد. نمایندگان فعلی سیستان ( دکتر حبیب الله دهمرده استاندار سابق و نماینده دیگر زابل دکتر کیخا نماینده دور هفتم و معاون سابق سازمان محیط زیست) هم کاملا در جریان  موضوع هستند. 
 
همین امر علاوه بر رکود در بازار کار و تولید  برگرفته از کشاورزی باعث شده تا ریزگردها  فراتراز آنچه در غرب کشور حضور دارند به تصرف خانه به خانه  اهالی منطقه بپردازند و بیابان  سفره اش را  برای مردم گسترده تر از پیش پهن کند.
 
 
همان گونه  که گفته شد ضعف دیپلماتیک و سوء مدیریت  در این امر مشهود است. ماجرای  دریاچه ارومیه  به شکلی دیگر در منطقه جنوب شرقی کشور رخ نشان داده؛ در حالی که آب زاینده رود را به بهانه های مختلف به استانهای ذینفوذ برده  و حتی با آن آب که مجرای حیات و کشاورزی استانهایی مانند اصفهان  بوده است در استانهای بدون آب صنایع  و شهرک های صنعتی تاسیس کرده اند. آب زاینده رود  تنها به اصفهان و اصفهانی ها که هم اکنون شرق اصفهان با معضل شدید بیکار و خشکسالی خلاصه نمی شد و نمی شود؛  این آب از طریق  باتلاق گاوخونی به مناطق شرقی کشور می رسید.  خشکسالی تعمدی مسئولان امر در زاینده رود  ظاهرا در پیشرفت بیابان و ریز گرده ها در شرق کشور بی تاثیرنیست.
 
 ازهمه این امور گدشته متاسفانه به نظر می رسد با وجود درگیری چند ساله  کشور با موضوع ریزگردها و خشکسالی فعالیتهای تحقیقی و کاربردی چندانی برای مقابله با اتفاقات  رخ داده  در مناطق مختلف کشور صورت نگرفته است.  دانشمندان همیشه در زمانی  توانایی های جدید خود را به منصه ظهور می گذارند  که مشکلات جدید  خصوصا به صورت ملی رخ نمی نماید.
 
 بحث ریزگردها را می توان با علوم مختلف در کنار همان  علم مدیریت و درایت  که گفته شد کنترل کرد اما  به نظرمی سد  بیشتر آنچه در رسانه ها  پیرامون این زمینه شاهد هستیم فعالیت های تبلیغاتی و مقطعی است  که برای بستن دهان  رسانه ها و منتقدان صورت می گیرد؛ شاید پربیراه نباشد اگر بگوییم  معضل ریزگردها در کشور ما  همانند  معضل حجاب شده است  معضلی که در فصول مختلف مانند تابستان به صورت طرح  با سروصدای بسیار به رسانه های می آید، ولی در عمل خروجی اثرگذاری از سوی مسئولان مربوطه دیده نمی شود؛ این درحالی است  که بودجه های کلانی نیز برای امور سطحی  و بی تاثیر هزینه می کنند هزینه هایی که بیشتر صرف تبلیغات و مانورهای رسانه ای می شود تا صرف تحقیقات و فعالیت های نتیجه بحش و کارا.
 
 
بدون شک اگر مشکل ریزگردها به صورت اصولی  و خارج از هرگونه تعارف با برخی مسئولان و رانت خوارهای استانی که سهمیه های آب  استان ها را  صرف استان خویش می کنند نشود، دور نیست به زودی با موج جدید و شدید  مهاجرت از شهرهای فوق (از سرناچاری ) که متاثر از ریزگردها هستند را به سمت پایتخت را شاهد خواهیم بود. موجی که علاوه بر خطرات و مشکلات  عدیده  سبب می شود تا حضور استراتژیک ما در مرزها  بسیار کمرنگ و ضعیف شود. 
 
مطمئنا موضوع ریزگردها و گرد وغبارها  موضوعی بسیار جدی و غیرقابل اغماض است؛  موضوعی که حتی به صراحت می توان گفت از آلودگی هوا در تهران  که موجب تعطیلات چند روزه هم می شود  و نگرانی همه مسئولان را برمی انگیزد (اما باز هم با تاسف اتفاق خاصی نمی افتد!) مهمتر است و نباید از آن غافل ماند .
 
منبع: فرهنگ نیوز
ارسال نظرات