به گزارش خبرگزاری بسیج مازندران، با ورود پیکر شهید نوجوان دفاع مقدس پس از 33 سال به بابل در قالب استخوان متبرک تقدیم می گردد:
چشم یعقوب به یوسف شده روشن امروز
سر فرزند رسیده ست به دامن امروز!
مادر این وصل پرآوازه مبارک باشد
حس مادرشدن تازه مبارک باشد
پیکر شیرجوان آمده بر دوش بگیر
مثل قنداقه شده خوب در آغوش بگیر
پیکری را که برای تو غزل میخواند
پیکری را که به شش ماهگی اش میماند
"مست بود و هوس جام شدن داشت نشد"
عشق گمنامی و گمنام شدن داشت نشد
"در پی عهد خودش باده به دستانت داد"
تا تو گفتی که بیا گوش به فرمانت داد
بازهم شکرخدا داغ شما شیرین است
داغ سخت است ولی اوج مصیبت این است:
فرض کن فرض! فقط فرض کن این مسئله را
پیش نعش پسرت گوش کنی هلهله را
فرض کن خشک شود روی لبت لبخندت
اربأ اربا بشود پیش خودت فرزندت
بگذارید بگویم که چه در سر دارم
اصلأ امروز تب روضه ی اکبر دارم ...
####################
اصلاً امروز تب روضه اکبر دارم...
شهید علی اکبر خانجانی نوجوانی که در کلاس درس امام روح الله آن بزرگ یار صدیق جعفر آل الله ، در سن ۱۴سالگی پا در میدان مبارزه گذاشت.
حال بعد از ۳۳ سال مادریِ حضرت زهرا(س) برای گمنامی فرزندش، با همان دستان کبود ودیعه ای را دوباره به دامن مادری چشم براه سپرد که امروز، روز میلادش است.
طفلی شیعه زاده که رشادتش،شهامتش و شجاعتش همچون علی اکبر ؛ قامتش ،غیرتش ،مبتلا شدنش و «احلی من العسل» گفتنش همچون قاسم بن الحسن.
امروز به دنیا آمد. امروز به دنیای مادری قدم گذاشت که مثل همان دوران چشم انتظاری تولد فرزند بی قرار آمدنش بود.
بعد از ۳۳ سال، دوباره سه کیلو شد تا به این دنیا بیاید. مادری که بفرموده امام صادق (ع) «كام فرزندانتان را با تربت حسين (ع) باز كنيد كه آن امان است» ، کام علی اکبرش را با تربت حسین(ع) باز کرد حالا امروز تمام سه کیلو پیکر طفلش از تربت حسین(ع) است و دل مادر از آمدنش آرام ...
سرّی در این نام و آمدن در این روز نهفته ست که دل های ظاهربین آن را در نمی یابند. شیعه زاده منتظر را جز این نیست که روز شهادت ولی نعمتش، بیاید و برای غربت اهل بیت(ع) میدان داری نکند.
