"حسین کریمی" با الهام گیری از رهنمودهای بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام راحل(ره)" حفاظت از وطن را وظیفه دانسته و در جبهه ها حضور یافت.
کد خبر: ۸۷۲۸۹۹۰
|
۲۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۳

به گزارش خبرگزاری بسیج از اصلاندوز، 26 مرداد 1369، برگی دیگر از تقویم انقلاب ورق خورد و یوم اللّه دیگری متولّد شد. ثانیه های انتظار به کندی می گذشت. شهر به استقبال پرنده های مهاجر آمده بود که در سال های سخت هجران از وطن، بال و پر خود را در زیر شکنجه های کفر شکسته بودند. البته هرچند جسم آنان دربند بود، ولی هیچ گاه روح و اندیشه بلندشان تسخیر نشد و قلبشان به یاد دین و ایمان و آسمان وطن می تپید.

26 مرداد روز بازگشایی قفس ما بود، روز شادمانی شهر و مردم، روز شادباش و تبریک، روز وصل و دیدار. آغوش وطن گشوده شده بود و فوج فوج مردانگی در آن جای می گرفت به راستی کدامین ساعت می تواند شکوه آن لحظات را در خود بگنجاند و کدامین تقویم می تواند شوق آن لحظه دیدار را در خود ثبت کند.

شهر مرزی اصلاندوز مغان دارای پنج آزاده هشت سال دفاع مقدس بنامهای اسد عبداله وند،حسین کریمی،حسن اسکندری،اکبر میکاییلی و سلام درگاهی است که بمناسبت پاسداشت روز آزادگان به سراغ "حسین کریمی کورعباسلو"آزاده،جانباز و رزمنده هشت سال دفاع مقدس رفتیم تا ضمن تبریک این روز عزیز به وی، پای صحبت های این آزاده سرافراز شهر و دیارمان بنشینیم که در ادامه می آید.

کریمی در سال 1343 در روستای مقصودلو از توابع اصلاندوز استان اردبیل در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود و دوران کودکی را در آستانه تربیت پدر و مادر پرورش یافت.وی در سن 19 سالگی به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد و در سال 1367 به اسارت نیروهای بعثی عراق درآمد و بیش از دو سال در زندانهای صدام روزگار خود را سپری کرد.

این آزاده کشورمان در آغاز به دوران تحصیلات خود اشاره کرد و می گوید:دوران ابتدایی را در مدرسه نورمحمد کندی و مقصودلوی وسطی گذراندم و پس از کسب مدرک ابتدایی در مدرسه راهنمایی سدمیل سابق که امروز به نواب صفوی نام برده می شود در حال تحصیل بودم که رژیم بعث صدام لعین با تحریک آمریکا به ایران حمله کرد و بنده نیز با الهام گیری از رهنمودهای رهبر عالیقدر و بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام راحل(ره) و مسئولان کشوری حفاظت از وطن را وظیفه دانسته و در جبهه ها حضور یافتم.

وی در ادامه با بیان اینکه بخاطر دفاع از میهن رزمندگان شور و شوق خاصی داشته اند گفت:شرکت در عملیات های مناطق میمک،مهران و اندیشمک و حضور در منطقه جنگی افتخار چند ساله من در جبهه های حق علیه باطل بود.

این رزمنده در مورد نحوه اسارت نیز گفت:در بیستم تیرماه 67 در منطقه اندیمشک اهواز،در پل زهرا بودیم که ساعت نصف شب نیروهای عراقی عملیاتی را شروع کرد که در آن زمان بنده به عنوان دیدبان توپخانه فعالیت داشتم مدتها مبارزه رزمندگان و طرف مقابل نیروی عراقی و با وجود اینکه دمای هوا هم به 45 درجه ایام تابستان می رسید در مقابل حملات دشمن تا اتمام آخرین مهمات جنگیدیم که بنا به علت اتمام مهمات ما و عدم پشتیبانی به محاصره نیروهای عراقی افتادیم اما در حین مبارزه بنده از چند ناحیه مجروح شده بودم که حتی بعلت شدت جراحت توان حرکت نداشتم.

کریمی همچنین می گوید:اما نیروهای عراقی با بی توجهی تمام به مجروحیت بنده و برخی از رزمندگان بشدت اقدام به زدن ما می کردند حتی بر اثر مجروحیت آنقدر تشنه بودیم که سربازان عراقی بجای دادن آب به دست و پای ما می زدند.

جانباز هشت سال دفاع مقدس در مورد وضعیت اسارت خود گفت:در نخستین روز از اسارت ما را در یک اتاق کوچک ،حدود 150 نفر بدون آب و هوای مناسب جای داده بودند که متاسفانه بدلیل نبود آب و هوا و شدت مجروحیت تعدادی از رزمندگان به شهادت رسیدند.بعد از سه روز ما را به اردوگاه صلاح الدین روماد 12 بردند و در مقابل درب اردوگاه به خط کرده و به پشت هر نفر چند تا کابل و سیم زدند که به نوعی از ما پذیرایی کردند!

وی ادامه می دهد:از کلمه بهداشت در اردوگاه خبری نبود برای چند مورد از یک سطل استفاده کردیم که برای گفتن نمی آید.بصورت مخفیانه مراسم مذهبی و ملی با حداقل امکانات برگزار می کردیم یک نفر را با آینه جلوی پنجره گذاشته و با رمز خاص، آمدن نیروهای عراقی را خبر می داد که حتی خواندن نماز انفرادی و دسته جمعی ممنوع بود.

کریمی گفت:برای گذراندن آموزش زبان انگلیسی و کلاسهای قران و اخلاق بصورت مخفیانه اجرا می کردیم در صورت مشاهده نیروهای عراقی با کابل و سیم ما را می زدند.

این آزاده شهرمان، وضعیت غذای اردوگاه را بسیار نامطلوب عنوان کرد و می گوید:مقدار غذا در حد بخور و نمیر بود که بهترین غذای آنان لوبیا،گل کلم،بادمجان سیاه با آب پز و بقیه نیز آب خالص بوده و برای 15 نفر یک ظرف میدادند که از لحاظ شمارش به هر نفر دو عدد لوبیا می رسید.

کریمی در مورد نحوه اطلاع از خبر آزادی اسرای ایرانی را این چنین توصیف کرد و گفت:با اینکه همیشه نیروهای عراقی خبر دروغ و جهت فریب می دادند و باور کردنش نیز مشکل بود اما همزمان جنگ و حمله عراق به کویت به طریقی با خبر شدیم و در آن هنگام اظهار کردند که تبادل اسرا خواهد شد و ما ضمن شنیدن این خبر خوشحال شده و نماز شکر بجا آوردیم و هر روز خبر مقدار تبادل را از طریق تلویزیون می شنیدیم.

وی افزود:در هشتم شهریور 69 با هماهنگی صلیب سرخ ضمن اقدامات تبادل ما را سوار ماشینهای عراقی کردند از مرز خسروی تحویل به ایران دادند. وقتی که آزادگان از ماشین پیاده شدند خاک میهن را می بوسیدند و سجده شکر بجا می آوردند که پس از دو روز رسیدگی در باختران به شهرستان خودمان راهی شدیم.

رزمنده هشت سال دفاع مقدس درباره تشکیل خانواده و زندگی پس از اسارت در خانه و شهر خود می گوید:هفدهم اردیبهشت سال 71 با خانواده ایثارگر و مذهبی ازدواج کردم که ثمره این ازدواج 2 پسر و یک دختر برایم بود.

کریمی در مورد اشتغال پس از دوران اسارت هم گفت:در اول فرودین سال 1370 با معرفی ستاد آزادگان در بخشداری اصلاندوز مشغول به کار شدم با استفاده از تجربیات و هماهنگی و تبادل نظر سایر همکاران مدتهای طولانی جهت ارائه خدمات به مردم انجام وظیفه کردم و اینک که با عنایت خداوند متعال بازنشسته شده ام جا دارد از عنایت مسئولان و مردم بویژه امام جمعه اصلاندوز،بخشداران اصلاندوز و فرمانده سپاه ناحیه عشایری در طی دوران خدمت بنده را یاری و راهنمایی کردند نهایت تقدیر و تشکر را دارم.

وی در پایان عزت و اقتدار امروز ما در جهان را بخاطر پشتیبانی ملت ایران از ولایت فقیه دانست و با تاکید بر لزوم الگو پذیری از سیره شهداءتصریح کرد:وصایا و سیره شهدا حرف های و آموزه های زیادی برای مردم بخصوص جوانان و نسل جدید انقلاب اسلامی دارند که باید برای رشد و گسترش انقلاب اسلامی، به طور عملی به آن ها عمل کنیم.

منتظر مصاحبه های بعدی ما با یکی دیگر از آزادگان این شهر باشید.

مصاحبه از :سیدسجاد میرزایی

ارسال نظرات