به گزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی، توصیف این فضا سخت است و باید بیایید تا تجربه کنید، در بین مردمی که زندگیشان رنگی نشده و روحشان دستنخورده باقیمانده است.
اردوهای جهادی جهادگران سپاه ناحیه مقاومت اراک، در مناطق محروم نه چندان دور از مرکز استان مرکزی، شهرهای کوچکی از توابع مرکز استان چه عاشقانه در تکاپوی تلاش و خدمت هستند.
آنچه در ادامه میخوانید گزارشی از حس و حال این حرکت جهادی در روزهای اخیر و بخشی از برنامههای تابستانی تنها به اندازه انگشتان دست من و شماست در طول سال است.
عشق و ایمان، بصیرت و همت، اینها ستونهای اصلی یک کار جهادی است، انسانی که از احساس عاشقانه و عمیق قلبی برخوردار نیست، نمیتواند حرکت جهادی را ادامه دهد و استمرار بخشد.
یک روز نیاز حرکت دفاعی در درون جامعه بود، یک روز نیاز حرکت دفاعی در مرزهای کشور، یک روز نیاز به علم و دانش است، یک روز نیاز به تحکیم عقاید و ایمانهاست، یک روز نیاز به خدمتگزاری است.
رفتن به یک اردوی چند روزه و با هدف خدمت و کمک کردن به مردم همان عشق، ایمان و بصیرت است گرچه دیدن رنج و سختی دیگران ناراحتکننده است اما وقتی در آن محیط حاضر میشویم، در میان مردم محروم مشغول کار میشویم، جوانی که در آنجاست، از ما الهام میگیرد و میشویم سفیر تلاش و کار و خدمت و جهاد و مجاهدت؛ این یعنی همان احساس شیرین و خوب. من احیاها فکانّما احیا النّاس جمیعا، شما دلها را زنده میکنید؛ فایده بزرگی است. فواید فراوانی در این کار هست. این جریان عظیم را حفظ کنید» (بیانات رهبر حکیم انقلاب در جمع جهادگران).
اردوهای جهادی به ظاهر سفر جهادگران به مناطق محروم است ولی آنچه در این سفر عاید میشود تجربه است برای زندگی در آینده و کار گروهی، حتی نماز و دعا خواندن در این مناطق متفاوت است.
فکر کردن به خودمان و دلمشغولیها، همهچیز بدون رنگ است و به خدا نزدیکتر میشویم؛ توصیف این فضا سخت است و باید بیایید تا تجربه کنید.
همراه شدیم برای سرکشی از این اردوها به همراه فرمانده سپاه ناحیه مقاومت اراک و فرماندار این شهرستان که برای نخستین بار بود که از این اردوها سرکشی میکرد؛ دریافت تجربه من و او با هم یکی است البته از این سرکشیها و حسی که از تماشای فعالیتهای این جهادگران حاصلمان میشود.
دبیرستان دخترانه یاس نبیء در فاصلهای نه چندان دور به اندازه چند خیابان در حاشیه شهری که دیگر کلانشهر شده و این خود مشکلی برای آنکه در میان انبوه مردم مشکلات آنان که ضعیفتر هستند به فراموشی سپرده میشود.
مدرسهای که نمیدانم فضای فیزیکی آن را چگونه دخترکان تحمل میکردند؛ دیوارهایی که دیگر رنگ بر چهره نداشتند؛ حیاط مدرسه را که دیدم به راستی فاصله طبقاتی را لمس کردم.
اگر مدرسهای در مرکز شهر باشد پدر و مادرها هرگونه هزینهای را تقبل میکنند تا فرزندشان بتواند به قولی به مدارج عالیه دست پیدا کند؛ همه چیز را فراهم میسازند مبادا دغدغهای مانع این شود که فرزند دلبندشان پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی کند.
اینجا کلاسهای کوچکی که میز و نیمکتهایش در فصل مدرسه بیشک شاهد حضور دانشآموزانی است که روزها و لحظات را در این فضای موجود به امید آنکه در آینده بتوانند شغلی را به دست آورند، تحمل میکنند.
رویاهایی بزرگ در سر میپرورانند اینکه به واسطه تحصیل شغلی داشته باشند و درآمد خود را به دیگری کمک کنند، دانشآموزانی که در قلب کوچکشان جایی برای دیگران نیز گذاشتهاند.
اردوی جهادی شهید "محمد زهرهوند" گروهی 45 نفره که چند روزی را با تلاش و همت سخت مشغول کار هستند بیآنکه گرمای تابستان مانع شود؛ دانشآموزان دختری که خود از اهالی کوی ولیعصر(عج) اراک هستند برای شاد کردن خواهر یا دختر همسایهشان که در این مدرسه مشغول تحصیل هستند تابستان را به جای نشستن در زیر سرمای کولر یا باد پنکه در این مدرسه حاضر و عزم خود را برای رنگآمیزی دیوارهای این مدرسه به کار بستهاند.
دیوارهایی که بیشک رنگهای نقش بسته بر تنه آن شاهد شور و شوق دانشآموزانی خواهد بود که پس از سه ماه به مدرسه باز خواهند گشت، چه غبطهای که دانشآموزانی که دوران تحصیل را در این مدرسه به پایان بردهاند نخواهند خورد که ای کاش بسیج زودتر از این وارد میدان شده بود و مدرسه را نونوا میکرد.
خدا قوتی به جهادگران اردوی هجرت در این مدرسه دخترانه گفته و آنان را به خدای سپردیم.
در یکی دیگر از خیابانهای اصلی شهر ماشین متوقف شد زمانی که نگاه کردم مدرسهای را دیدم که هرگز تصور نمیکردم ظاهرش متفاوتتر از آن چیزی باشد که دانشآموزان تحمل میکنند.
هنرستان پسرانه کار و دانش بحرالعلوم، نمیدانم تا پیش از این دیوارهایش چگونه بوده چراکه حضور دو گروه اردوی هجرت که سه هفته مدام با قلم رنگ بر دیوارها میزدند حکایتی داشت که فضای مناسبی نداشته است و از همه مهمتر ترکهایی که بر سنگهای نصب شده بر دیوار بود که گویای این بود که دیوارها هم وضع بهتری از آنها نداشته است.
اما برایم جالب این بود که تخته سیاه مدرسه دیگر سیاه نبود، رنگی که بر صورتش کشیده میشد سفید بود و تن خسته او را پس از این همه سال جلا داده بود، دربندی مدیر آموزش و پرورش منطقه دو کلانشهر اراک در حاشیه سرکشیها جمله زیبایی را گفت، زمانی که فرماندار به خاطر تامین رنگ مدرسه از او تقدیر کرد دربندی گفت ما کار جهادی را از بسیج آموختهایم.
اردوهای جهادی که در حوزه عمران تلاش دارند و محوریت اصلی فعالیتهایشان بهسازی و نوسازی منازل ایتام و محرومان است.
انتهای پیام/