سید محسن روحانی از افرادی بود که همیشه میتوانستند او را با لباس روحانیت در خط مقدم و بین رزمندگان اسلام بیابند. چنان بسیجی وار عمل میکرد که رزمندگان اسلام، این احساس را نداشتند که او روحانی عالم لشکر و استاد عقیدتی سیاسی آنهاست.
به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، او مسؤول عقیدتی سیاسی لشکر 17 علی ابن ابیطالب (ع) بود؛ متولد چنین روزی یعنی هفتمین روز از شهریور ماه سال 1339 در قم.
تحصیلات مقدماتی را که پشت سر گذاشت، وارد حوزه علمیه شد و در مدرسه علمیه شهید حقانی ثبت نام کرد. مقدمات و سطح را در حوزه علمیه قم به سرعت به پایان برد و به مرحله درس خارج فقه و اصول رسید تا شاگردی بزرگانی مانند حضرات آیات فاضل لنکرانی، مشکینی و ستوده را تجربه کند.
او را باید انسانی با سیر و سلوک معنوی و دائم الذکر دانست که البته معنویات را جدا از مسائل سیاسی نمیدانست و در سالهای پیش از انقلاب هم جزو مبارزان انقلابی بود.
او حجتالاسلام والمسلمین سید محسن روحانی است. انقلاب که به پیروزی رسید، درس و بحث خود را ادامه داد و به پیشرفتهای بزرگی هم رسید؛ اما نیازهای انقلاب را که دید، به سراغ آنها شتافت. او برای مقابله با توطئههای ضد انقلاب، به کردستان، ترکمن صحرا و خرمشهر رفت و با توطئههای خائنانه حزب خلق مسلمان و لیبرالها به مبارزه پرداخت.
سید محسن از اوایل آغاز جنگ تحمیلی هم به جبههها شتافت تا با این کار، درس دفاع از وطن به همگان داده باشد.
او خود بارها گفته بود: زمانی که در جبهه هستم، دینم محفوظتر است.
وی در ابتدا و البته بدون تشکیل پرونده پرسنلی در تیپ 17 علی بن ابیطالب (ع) قم، تلاش کرد تا به صورت گمنام به خدمت به مردم و رزمندگان اسلام بپردازد. سید محسن در این راه و بر اساس آموختههای خود در حوزه علمیه، کوشش داشت تا با تبیین مسائل اسلامی و تحلیل موضوعات و مسائل سیاسی در جبهه، بر شناخت رزمندگان اسلام بیفزاید. این بود که پس از مدتی فعالیت و تلاش و نشان دادن لیاقت و شایستگی و همزمان با تبدیل تیپ 17 علی بن ابیطالب (ع) به لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) پس از عملیات والفجر مقدماتی، مسؤولیت عقیدتی سیاسی این لشکر به ایشان پیشنهاد شد که در ابتدا موافقت نکرد. پس از آن بود که با اصرار زیاد مسئولان، تفألی به قرآن زد که آیه 77 سوره حج آمد:
«یا ایها الذین آمنوا ارکعوا و اسجدوا و اعبدوا ربکم و افعلوا الخیر لعلّکم تفلحون/ ای کسانی که ایمان آورده اید، رکوع کنید و سجده کنید و پروردگارتان را بپرستید و کارهای نیک به جا آورید باشد که رستگار گردید.»
چنین شد که حجت الاسلام سید محسن روحانی، مسئولیت آموزش عقیدتی سیاسی لشکر 17 را بر عهده گرفت تا منشأ خدمات فراوانی برای رزمندگان اسلام باشد.
باید گفت با اینکه مسؤولیت عقیدتی سیاسی کمتر با نبردهای نظامی و خط مقدم ارتباط داشت، اما سید محسن روحانی از افرادی بود که همیشه میتوانستند او را با لباس روحانیت در خط مقدم و بین رزمندگان اسلام بیابند. او چنان بسیجی وار عمل میکرد که رزمندگان اسلام، این احساس را نداشتند که او روحانی عالم لشکر و استاد عقیدتی سیاسی آنهاست؛ بلکه سادگی او موجب میشد تا وی را هم فردی مانند خود بیابند و بدانند. سید محسن هر وقت به خط مقدم میرسید با روی گشاده و باز با تک تک رزمندگان لشکر، سلام و احوالپرسی میکرد و جویای حال آنان و خانوادههایشان میشد.
نقل است که وی در عملیات والفجر هشت و در زیر آتش شدید دشمن، با چالاکی تمام، شن در کیسهها میریخت تا رزمندگان سنگر بسازند و در عین حال، در خطوط پدافندی هم همانند یک بسیجی ساده، در پاسگاهها پست میداد. همچنین وقتی با بسیجیان به مرخصی میآمد، زودتر از آنها به جبهه باز میگشت.
علاقهاش به حضور مستمر در بین رزمندگان و جنگ مستقیم با دشمن، البته گاهی هم با مخالفت مسئولان لشکر همراه میشد و حتی گاهی در عملیاتها و بر خلاف میل باطنی او، به ایشان اجازه حضور در خط مقدم را نمیدانند و او را به انجام فعالیت در عقیدتی سیاسی محوّل میکردند.
اینگونه بود که حجت الاسلام سید محسن روحانی در زمان جنگ تحمیلی همواره در میان رزمندگان لشکر 17 و حتی سایر تیپها و لشکرها، پاسخگوی پرسشهای آنان بود و با توجه به مطالعات و آموختههای ارزشمندی که در علوم اسلامی داشت از پاسخ به پرسشهای متنوع جوانان مشتاق آن دوران باز نمی ماند.
یکی دیگر از اقدامات ماندگار این مجاهد نستوه، تشکیل مجتمع رزمندگان برای دانش آموزان رزمنده که درصد بالایی از داوطلبان حضور در جبههها را تشکیل میدادند، بود تا کلاسهای درس در سطوح و رشتههای مختلف در جبهه تشکیل شود و عموم علاقه مندان بتوانند در کنار جهاد، به تحصیلات خود نیز ادامه دهند.
سرانجام این روحانی مبارز و عالم رزمنده در اردیبهشت ماه سال 1365 و در حالیکه باز هم برای دیدار با رزمندگان اسلام به خطوط مقدم رفته بود، در سن 26 سالگی به فیض عظیم شهادت نائل آمد و در جوار رحمت حق آرام گرفت. پس از آن بود که تشییع باشکوهی برگزار شد و پیکر این شهید عزیز در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم به خاک سپرده شد.
از شهید سید محسن روحانی دست نوشتههای متعددی به جای مانده است که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:
«وحشت از نفس و خواستههای او، دلبستگی به دنیا و لذّات و زر و زیور آن، پیوسته مرا به خود مشغول کرده است. چه باید کرد؟ ... اگر از من بپرسند که چه آرزویی دارم میگویم آرزو دارم که خدا توفیق دهد تا به جبهه بروم و دِین خود را به اسلام و شهدا ادا کنم.»
او در بخش دیگری از دست نوشتههای خود مینویسد:
«در جبههها چه میگذرد که فرزندان اسلام کانون خانواده را عاشقانه رها کرده و به سنگرهای کوچک میروند و چرا زندگی شیرین، برای آنها تلخ است و انتظار مرگ در راه خدا را میکشند و به چه علت شهادت برای آنان بالاترین آرزو و مهمترین دعای نماز شبشان، درخواست شهادت مخلصانه از خداوند است؟
پدران، مادران، برادران، دوستان و آشنایان!
دست از ما بشویید، زیرا دیگر ما متعلق به خودمان نیستیم؛ ما را به خدا هدیه کنید تا خداوند بزرگ سعادت را به شما عنایت فرماید، دوری ما را با صبر نیکو تحمل کنید و مرگ ما را صبورانه پذیرا باشید تا خداوند به شما اجر صابران را عطا کند چرا که ما در راهی قدم گذاشتهایم که به رستگاریاش ایمان داریم ،خدایا عاقبت ما را به شهادت ختم فرما.»
و چنین بود که عاقبت او هم به شهادت ختم شد و از سعادتمندان گردید؛ روح شاد و یادش گرامی.
حسن شیخ حائری
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار