دل نگاره اي در توصيف نخستين شب شعر جهادي

پذيرايي با شيشليك جهادي تا تقدير از ژنرالي با اشعار خدمت رساني

وارد شدم ... تفاوت را از همان درب ورود مي شد مجسم كرد كه با اماكن ديگر، از سالن همايش تا اتاق جلسات متفاوت است. هر گام كه جلوتر مي رفتم زيبايي هاي در و ديوارش عيان تر مي شد.
کد خبر: ۸۷۳۷۸۸۴
|
۱۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۹
به گزارش خبرگزاری بسیج، اسماعیل احمدی در مطلبی، نخستین شب شعر جهادی را که در پاتوق خبر خبرگزاری بسیج برگزار شد، اینگونه توصیف کرده است: وارد شدم ... تفاوت را از همان درب ورود مي شد مجسم كرد كه با اماكن ديگر، از سالن همايش تا اتاق جلسات متفاوت است. هر گام كه جلوتر مي رفتم زيبايي هاي در و ديوارش عيان تر مي شد.

پذيرايي با شيشليك جهادي تا تقدير از ژنرالي با اشعار خدمت رساني

هر گوشه ي اين 100 متر مربع كه اگر چه متراژش كم بود امّا آنگونه هنرمندانه ساخته شده بود كه تحسين همگان را برمي انگيخت از آب نماي طبقاتي تا سكوي مراسم و ديوارهاي كاه گلی و زمين آجري اش و البته تا صندلي های مبله ی چوبي اش با آن گره هاي سنتي و بالشتك هاي راحتي اش. «پاتوق خبر» را مي گويم كه وقتي نشستم عالمي جديد را پيش رويم نهاد. گويي وارد چاي خانه ها و قهوه خانه ي يكصد سال پيش يزد و اصفهان شده اي كه ترا لحظاتي از هياهوي شهر و رنگ هاي تكراري نجات بخشيده و به زمان هاي دور برده است كه وقتي لحظات و شايد هم ساعاتي را آنجا سپري مي كني نه احساس خستگي و دلتنگي مي كني و نه احساس مي كني گذر زمان را ... آنقدر كه طراحان اش به زيبايي شناختي اين چند ده متر توجه كرده اند.

پذيرايي با شيشليك جهادي تا تقدير از ژنرالي با اشعار خدمت رساني

امّا آنچه بهانه شد تا به اين مكان بيایم دعوتنامه اي بود براي شركت در نخستين «شب شعر جهادي» ... شب شعر با سروده ها و ترانه هاي دل آرام شاعران آن هم در اين صفاگاه، بي شك بسيار ديدني و شنيدني بود و چهره هاي حاضر نيز اثباتي شد بر اين فرضي كه در ذهن پرورانده بودم، چهره هايي شهير كه افتخار و آبروي شعر اصيل انقلاب هستند از عليرضا قزوه تا حسين اسرافيلي كه ديگر عصايش جزيي از جسم او شده بود و خدايش به سلامت دارد او را، تا رضا اسماعيلي و مصطفي محدثي خراساني.

پذيرايي با شيشليك جهادي تا تقدير از ژنرالي با اشعار خدمت رساني

يادم هست بانويي ميانسال را كه انتهاي مراسم به بهانه ي تشكر نزدم آمد و با كلّي بهجت و سپاس به پاس اين مراسم هنري مي گفت: « سال هاي اول پيروزي انقلاب كه دختر نوجواني بودم هر جا مي گفتند قرار است استاد اسرافيلي شعر بخواند خود را به آنجا مي رساندم تا اشعار حماسي ايشان را بشنوم و ...» آري اگر چه حميد سبزواري رخت بربست و پر گشود امّا خب ياران و همسنگرانش هستند تا راه او را ادامه دهند كما اينكه خوب يادم هست چند هفته اي قبل از عروج استاد، به همراه رضا اسماعيلي و محدث خراساني در معيت شاعري ديگر كه از قضا مسئوليتي هم در اين نظام ارزشمند و الهي دارد به منزل استاد رفتيم و براي خود شب شعري شد آن عيادت كوتاه امّا جاودان و ماندگار.

پذيرايي با شيشليك جهادي تا تقدير از ژنرالي با اشعار خدمت رساني

اساتيد هر يك در توصيف اردوي جهادي و مجاهدت جهادگران و در توضيح محروميت ها و كاستي هاي روستاهاي دور افتاده خواندند تا آنكه سخنران اصلي مراسم پشت ميكروفون ظاهر شد و همين طور كه هنوز شمع قوري هاي چاي دمنوش سنتي روي ميزها روشن بود و با آن استكان هاي كمر باريك، چاي آويشن صفايي مي داد؛ منتظر يك سخنراني طولاني از سردار محمدرضا نقدي بوديم و به هر حال عنوان رييس سازمان بسيج مستضعفين و جانشين فرمانده كل سپاه در امر بسيج يعني حداقل 30 دقيقه و شاید هم به رسم معمول 45 دقيقه سخنراني آتشين در باب مسايل روز و سياست خارجي و برجام و قراردادهاي نفتي و ...

پذيرايي با شيشليك جهادي تا تقدير از ژنرالي با اشعار خدمت رساني

امّا برادر نقدي شايد دو دقيقه اي در توصيف جهاد گفت و گفت « ترويج فرهنگ جهاد كمتر از جهاد نيست» و به شايستگي از خادمان و مجريان شب شعر با اين تيتر تقدير نمود تا سايرين نيز همگام با اين جهاد خدمت رساني به ترويج فرهنگ اش نيز بپردازند.

آنگاه وي گفت « شعري را سال ها قبل براي اردوهاي جهادي سروده بودم كه برادران گفتند بخوانم اما خب اگر اجازه دهيد شعر جديدي سروده ام كه آن را تقديم جهادگران مي كنم ...»

همنشینی با ضعیفان باصفاست

خدمت مستضعفان آئین ماست

چون نشستی با یتیمی روی خاک

شک نکن آنجا همان عرش خداست

اردوی ما بوی جبهه می دهد

بوی شبهای شلمچه می دهد

اردوی ما وعده گاه انتظار

با دعای عهد گردد بی قرار

صوت قرآن و طلوع آفتاب

بهر خدمت باز هم یک روز ناب

و وي نيز در جامه ي زيباي شاعري بر رونق محفل ادبي مان افزود و خلاصه شعر در شعر شد آنچنان كه خادم جبهه جهادي منتظران خورشيد كه برگزاري اين آيين به همّت اين مجموعه ي جهادي بود ضمن خير مقدم اوليه مراسم گفت : « نمي خواهيم كه همچون جنگ تحميلي،‌ جهاد دفاعي تمام شود و سال ها بعد به فكر تدوين كتاب و شعر و تهيه ي فيلم و ... بيفتيم، قصد داريم كه همزمان با جهاد خدمت رساني، ابزار هنر و رسانه را به خدمت بگيريم و ثبت كنيم و ضبط كنيم و ... »

امّا اين مراسم، حواشي مختلفي داشت كه بيانش خالي از لطف نيست چرا كه وقتي به ابتكارات موجود در آن مي انديشي حسّ زيبايي دست مي دهد كه تو را از زنجير كليشه ها و قفل تكراري ها رهانيده است. شايد زيباترين ابتكار، رونمايي مستند «آبرومندان تاريخ» باشد كه در 8 قسمت 15 دقيقه اي به بيان محروميت هاي باورنكردني منطقه ي احمد فداله ي دزفول و مجاهدات فرزندان ولايت در خدمت رساني به ولي نعمتان انقلاب پرداخته است وقتي همه ي چشم ها به سكو و جايگاه مراسم خيره شده بود آن هنگام كه مجري خوش سابقه ي رسانه ملي سيد كمال هاشم زاده برنامه ي رونمايي را اعلام كرد؛ ناگاه سه جوان يكي با لباس عربي، ديگري با لباس عشاير بويراحمدي و نفر آخر نيز با جامه ي بلوچ كنار صندوقچه اي قديمي ظاهر شدند. يكي درب صندوق را باز كرد، ديگري ابتدا چفيه را و سپس لباس خاكي و رحل و قرآن را به نوبت در آورده و به نفر سوم مي داد تا روي ميز بچيند و وقتي اين آداب تمام شد لوحي تقديم سردار نقدي شد تا مانند طومار بگشايد و وقتی که از بالا به پایین باز شد این نوشته عیان گردید « مستند آبرومندان تاریخ ..... تولید خبرگزاری بسیج و ستاد اجرایی فرمان امام »

ابتکار دیگر تقدیر از سردار نقدی بود که وقتی مجری با تعجب ایشان که « چرا تقدیر از من؟» مواجه شد گفت: « من هم نمی دانم سردار امّا اجازه دهید لوح تقدیر را بخوانم شاید مشخص شد!.. بسم الله الرحمن الرحیم. لوح سپاس. هنرمند گرامی و شاعر ارجمند جناب آقای حاج محمدرضا نقدی... آهان! مشخص شد سردار چون شما شاعر هستید...» و حاضرین که جهادگران بودند و برخی چهره های هنری نظیر عباس گودرزی(طراح)، احسان معراجی فر(خبرنگار) محمدعلی مردانی(کارگردان) و برخی مسئولان گروه های جهادی، همگی خندیدند و دست جانانه ای هم زدند به افتخار این مسئول شاعر یا این شاعرِ مسئول.

پذيرايي با شيشليك جهادي تا تقدير از ژنرالي با اشعار خدمت رساني


امّا بخش جذاب دیگر این محفل که در تمام تبلیغات ها و خبرها نیز آمده بود بهانه ی زمانی این مراسم بود که درست در شب سالگرد شهادت مجاهد خستگی ناپذیر انقلاب سید علی اندرزگو برگزار شد تا یاد و نام این مجاهد عزیز، برکت مجلس جهادگران گردد و حضور فرزند دوم این شهید حجت الاسلام سید محمود که دکترای دانشگاه را نیز به پیوست حوزه علمیه اش نموده است با خاطرات ارزنده پدر همراه گردید که در نهایت اهدای تمثال شهید از سوی هنرمند متعهد جبهه انقلاب عباس گودرزی که خود نیز نوروزش را با منتظران خورشید در اردوی جهادی احمد فداله سپری کرده بود بخشی دیگر از این مراسم زیبا بود.


پذيرايي با شيشليك جهادي تا تقدير از ژنرالي با اشعار خدمت رساني

و فی النهایه قبل از آنکه شام ویژه ی مراسم نه از جنس شیشکلیک آن آقای فرماندار که آش شله قلمکار بچه های جهادی بود با تکه نانی سنگک توزیع گردد، نوبت به گزارش اخبار سیما رسید گزارشی که از آن به عنوان طولانی ترین گزارش خبری ( به مدت 10 دقیقه و 10 ثانیه ) یاد می کنند که در میان یک هزار مستند ارسالی به برنامه ماه عسل توانست برگزیده شود و احسان معراجی فر نیز در آن برنامه سکه هایی را دریافت نمود و اگر چه همانجا اعلام کرد که تقدیم می کند به محرومین امّا روزها و شب های تقویم به شب شعر رسید تا او این مسکوکات را به محرومین احمدفداله اهداء نماید و او نیز دقایقی از سختی های « آن سوی کوهستان» گفت که 14 ساعت از شهر دزفول، کوه ها را یکی پس از دیگری سپری کرده و به عشایر خونگرم بختیاری رسیده است و دو روز را با آنان سپری نموده که ماحصلش بخشی از این گزارش گردیده است که سید کمال هاشم زاده نیز پس از پخش این گزارش و تحت تاثیر آن، غزلی را سروده بود که تقدیم حاضرین نمود و اینگونه اولین شب شعر جهادی پایان یافت و مانند همیشه به لطف و همت و زحمت خبرنگاران و عکاسان و تصویر بردارن در رسانه ی ملی انعکاس یافت تا جریانی شود برای اجرا در سایر گروه ها و قرارگاه های جهادی که به فرموده ی امام عزیز خراسانیان«امین» : « آنچه در قالب هنر بیان گردد، ماندگار می شود» و اردوهای جهادی نیز با شب های شعر و خاطره تا تولید کتاب و مستند و نماهنگ و ... بی شک بیش از پیش تعمیق و ترویج و تعمیم و توسعه خواهد یافت به حول و قوه ی الهی.

پذيرايي با شيشليك جهادي تا تقدير از ژنرالي با اشعار خدمت رساني


منم «یاسر» مرید حیدرم من غلام حضرت پیغمبرم من

قلمی فرسوده از اسماعیل احمدی

ارسال نظرات
آخرین اخبار