چند آیه در قرآن کریم در اطراف کلمه «نعمت» وارد شده است، و از آیات چنین استفاده مى‏شود که مراد از نعمت، ولایت است: ولایت اهل‌بیت؛ یعنى راهى را که اهل‌بیت به سوى حضرت پروردگار پیموده ‏اند، و سَبیل آنان «إلَى اللَهِ تَعالى» است، که همان مقام عبودیت مَحضه است.
کد خبر: ۸۷۴۷۷۶۸
|
۳۰ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۱
به گزارش خبرگزاری بسیج از کرج؛ چند آیه در قرآن کریم در اطراف کلمه «نعمت» وارد شده است، و از آیات چنین استفاده مى‏شود که مراد از نعمت، ولایت است: ولایت اهل‌بیت؛ یعنى راهى را که اهل‌بیت به سوى حضرت پروردگار پیموده ‏اند، و سَبیل آنان «إلَى اللَهِ تَعالى» است، که همان مقام عبودیت مَحضه است. 
 
خداوند متعال در آیات 28 و 29 سوره مبارکه ابراهیم(ع) می‌فرماید: «أَلَمْ تر إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَهِ کُفْرًا وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ، جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا وَ بِئْسَ الْقَرَارُ». مراد از نعمت، ولایت است.

چند آیه در قرآن کریم در اطراف کلمه «نعمت» وارد شده است؛ و از آیات چنین استفاده مى‏شود که مراد از نعمت، ولایت است: ولایت اهل‌بیت؛ یعنى راهى را که اهل‌بیت به سوى حضرت پروردگار پیموده‏ اند، و سَبیل آنان «إلَى اللَهِ تَعالى» است، که همان مقام عبودیت مَحضه است. 
 
خداوند متعال در آیات 28 و 29 سوره مبارکه ابراهیم(ع) می‌فرماید: «أَلَمْ تر إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَهِ کُفْرًا وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ، جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا وَ بِئْسَ الْقَرَارُ». 
 
مراد از نعمت، ولایت است، و ولایت همان راه به سوى خداست، و مقابل این راه، کفر است که همان دار بَوار و خانه هلاکت و آتش گرفتن به سوی جهنم و استقرار در آن مکان ناشایسته است. 
 
پس غایت سیر کافران، بَوار و هلاک است که همان جمودشان بر ظاهر و اعراضشان از باطن بوده باشد. و معلوم است که ظاهر، از بین رونده و نابود شونده است؛ و باطن ثابت و استوار است. 
 
 در آیات پایانی سوره تکاثر است که: «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» که به نحو عجیب و غریب و در عین حال روشن و واضح، دستگاه کثرت را بر مى‏ چیند و به عالم وحدت دعوت می‏کند؛ و از نعیم که همان ولایت است انسان را مورد مۆاخذه و پرسش قرار میدهد.
 
«بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، أَلْهَیکُمُ التَّکَاثُرُ، حَتَّى‏ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ، کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ، ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ، کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ، لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمِ، ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِینِ، ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئذٍ عَنِ النَّعِیمِ». 
 
«افزون طلبى و کثرت بینى، شما را (از دیدار جمال حق و وجود مطلق و وحدت لا یزالى) بازداشت تا جایی که عمرتان سپرى شد و به دیدار و زیارت خوابگاه‌هایتان و قبرهایتان رفتید! نه چنین است؛ شما به زودى خواهید دانست! و پس از این، نه چنین است؛ شما به زودى خواهید دانست! نه چنین است؛ اگر شما به طور علم یقینى مى‏دانستید هر آینه جحیم را مى‏ دیدید! و سپس آن را به طور عین‌الیقین مشاهده مى‏ کردید! و سپس در آن وقت از نعیم، مورد بازپرسى و مۆاخذه قرار مى‏گرفتید!» 
 
امام صادق(ع) در ذیل تفسیر این سوره، فرموده است: مراد از نعیم، به قول ما نان و پنیر و امثال این‌ها نیست؛ مراد از نعیم، مراحل عبودیت و اخلاص در توحید و راه ولایت است. در مجلسى که آن حضرت با ابو حنیفه برخورد داشته‏اند از او مى‏پرسند که مراد از نعیم چیست که در این آیه مورد سۆال و مۆاخذه واقع مى‏شود؟ ابو حنیفه مى ‏گوید: مراد همین نعمت‌هایى است که از اغذیه و فواکه و أمثالهما، خداوند به مردم داده است. 
 
حضرت به او مى‏فرمایند: آیا بعید نیست از کریمى، که این همه نعمت‏ها را در مقابل مردم و در زیر دست و پاى مردم قرار دهد، که بخورند و بنوشند و سیر شوند و سیراب شوند؛ و بعداً که مى‏خواهند بیرون بروند، مأمورى داشته باشد که از مردم بازپرسى به عمل آورد که چه خوردید و چه آشامیدید؟ و آنان را مورد مۆاخذه و سۆال قرار دهد؟ و آنان در جواب بگویند: مثلًا ما نان و خرما و أمثال اینها را خورده‏ایم! 
 
بلکه مراد از نعیم، ولایت ما اهل بیت است. یعنى از مردم سۆال میشود که تا چه اندازه راه سلوک إلى الله خود را با راه و روش و سیره و منهاج ائمه تطبیق نموده‌اید؟ و تا چه مقدار از مقام عبودیت مَحضه و مطلقه برخوردار شده‌اید؟ 
 
و مراد از «جَنَّةُ النَّعیم» که در قرآن آمده(وَاجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ(الشعراء/85)و مرا وارثان بهشت پرنعمت گردان!)، همین بهشت است. یعنى بهشت ولایت که همان بهشت مُخلَصین و مُقرّبان از اولیاى خدا و واصلان به مقام توحید ذاتى و صفات جمال و جلال الهى است؛ بهشت آنان که شوائب وجودى خود را به طور کلّى به فراموشی سپرده‌اند؛ و همه را تسلیم حق کردند. 
 
با تمام این شواهد و قرائن حاقّیّه داخلیّه و عارضه خارجیّه، ما نعمت را کنایه از ولایت دانستیم؛ گرچه به حسب ظاهر، مراد مطلق، نعمت است؛ لیکن در حقیقت باید مراد نعمت ولایت باشد. همان راه به سوى خداست، و مقابل این راه، کفر است که همان دار بَوار و خانه هلاکت و آتش گرفتن به سوی جهنم و استقرار در آن مکان ناشایسته است. 
 
پس غایت سیر کافران، بَوار و هلاک است که همان جمودشان بر ظاهر و اعراضشان از باطن بوده باشد. و معلوم است که ظاهر، از بین رونده و نابود شونده است؛ و باطن ثابت و استوار است. 
 
 در آیات پایانی سوره تکاثر است که: «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» که به نحو عجیب و غریب و در عین حال روشن و واضح، دستگاه کثرت را بر مى‏چیند و به عالم وحدت دعوت مى‏کند؛ و از نعیم که همان ولایت است انسان را مورد مۆاخذه و پرسش قرار مى‏دهد: 
 
«بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، أَلْهَیکُمُ التَّکَاثُرُ، حَتَّى‏ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ، کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ، ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ، کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ، لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمِ، ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِینِ، ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئذٍ عَنِ النَّعِیمِ». 
 
«افزون طلبى و کثرت بینى، شما را (از دیدار جمال حق و وجود مطلق و وحدت لا یزالى) بازداشت تا جایی که عمرتان سپرى شد و به دیدار و زیارت خوابگاه‌هایتان و قبرهایتان رفتید! نه چنین است؛ شما به زودى خواهید دانست! و پس از این، نه چنین است؛ شما به زودى خواهید دانست! نه چنین است؛ اگر شما به طور علم یقینى مى‏دانستید هر آینه جحیم را مى‏دیدید! و سپس آن را به طور عین‌الیقین مشاهده مى‏کردید! و سپس در آن وقت از نعیم، مورد بازپرسى و مۆاخذه قرار مى‏گرفتید!» 
 
امام صادق(ع) در ذیل تفسیر این سوره، فرموده است: مراد از نعیم، به قول ما نان و پنیر و امثال این‌ها نیست؛ مراد از نعیم، مراحل عبودیت و اخلاص در توحید و راه ولایت است. در مجلسى که آن حضرت با ابو حنیفه برخورد داشته‏اند از او مى‏پرسند که مراد از نعیم چیست که در این آیه مورد سۆال و مۆاخذه واقع مى‏شود؟ ابو حنیفه مى‏گوید: مراد همین نعمت‌هایى است که از اغذیه و فواکه و أمثالهما، خداوند به مردم داده است. 
 
حضرت به او مى‏فرمایند: آیا بعید نیست از کریمى، که این همه نعمت‏ها را در مقابل مردم و در زیر دست و پاى مردم قرار دهد، که بخورند و بنوشند و سیر شوند و سیراب شوند؛ و بعداً که مى‏خواهند بیرون بروند، مأمورى داشته باشد که از مردم بازپرسى به عمل آورد که چه خوردید و چه آشامیدید؟ و آنان را مورد مۆاخذه و سۆال قرار دهد؟ و آنان در جواب بگویند: مثلًا ما نان و خرما و أمثال اینها را خورده‏ایم! 
 
بلکه مراد از نعیم، ولایت ما اهل بیت است. یعنى از مردم سۆال مى‏شود که تا چه اندازه راه سلوک إلى الله خود را با راه و روش و سیره و منهاج ائمه تطبیق نموده‌اید؟ و تا چه مقدار از مقام عبودیت مَحضه و مطلقه برخوردار شده‌اید؟ 
 
و مراد از «جَنَّةُ النَّعیم» که در قرآن آمده(وَاجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ(الشعراء/85)و مرا وارثان بهشت پرنعمت گردان!)، همین بهشت است. یعنى بهشت ولایت که همان بهشت مُخلَصین و مُقرّبان از اولیاى خدا و واصلان به مقام توحید ذاتى و صفات جمال و جلال الهى است؛ بهشت آنان که شوائب وجودى خود را به طور کلّى به فراموشی سپرده‌اند؛ و همه را تسلیم حق کردند. 
 
با تمام این شواهد و قرائن حاقّیّه داخلیّه و عارضه خارجیّه، ما نعمت را کنایه از ولایت دانستیم؛ گرچه به حسب ظاهر، مراد مطلق، نعمت است؛ لیکن در حقیقت باید مراد نعمت ولایت باشد.

حسین فلاح نژاد مسئول نمایندگی ولی فیه در سپاه ناحیه نطر آباد
ارسال نظرات
پر بیننده ها