سران فتنه ۸۸ اعتماد به نظام جمهوری اسلامی و نهادهای قانونی را هدف گرفته بودند
به گزارش سرویس بسیج حقوقدانان خبرگزاری بسیج، متن پیش رو سخنان ریاست کمیسیون حقوقی قضائی مجمع عالی بسیج مستضعفین و عضو حقوقدان شورای نگهبان، دکتر محسن اسماعیلی می باشد که در پنجمین گردهمایی حقوقدانان بسیجی سراسر کشور در مشهد مقدس ایراد شده است و مطالبی را پیرامون فتنه ۸۸، برنامه های دشمن برای خدشه به نظام اسلامی و رسالت ها و مسئولیت های حقوقدانان بسیجی برای تحکیم پایه های انقلاب اسلامی بیان فرمودند.
همه ما مشتاق زیارت امام حسین علیهالسلام هستیم، شیخ حر عاملی هم در وسائل در یک باب خاصی جمع کرده و فتوا هم برای آن داده است که سندشان هم سندهای قابل اعتمادی است؛ دارد که ثواب زیارت امام رضا علیهالسلام بالاتر است از ثواب زیارت کربلا است و حتی بعضی از فقهای ما فتوا دادند که اگر انسان هم میتواند هم به کربلا و هم به مشهد مشرف شود، فتوای فقهی دادند به اینکه مستحب است زیارت امام رضا علیهالسلام را انتخاب کند و ترجیح دهد. حتی باز باب جداگانهای باز شده که اگر انسان مخیر است و میتواند حج یا عمره بهجا بیاورد، یا به زیارت امام هشتم مشرف شود، باز فتوای فقهی وجود دارد. اینکه بنده بر فتوا تکیه میکنم، یعنی وقتی فتوا میدهند، تمام ساز و کارهای بررسی روایت انجام شده است و سکون نفس برای یک فقیه پیدا شده که اینطوری با جرأت فتوا بدهد؛ که بین حج و عمره و زیارت امام هشتم علیهالسلام، باز زیارت امام هشتم علیهالسلام را انتخاب کنید.
الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله. دوباره مشرف میشویم دقت داشته باشیم برای خودمان، برای رهبر عزیزمان، برای اسلام و برای انقلاب و آینده کشور حتماً از دعا کردن و حاجت خواستن چیزی را کم نگذاریم. البته در روایاتی که در این ابعاد جمع شده یک قیدی هم وجود دارد به شرط اینکه این زیارت با معرفت باشد. این معرفت هم بخشی اکتسابی است و بخشی هم باید خودشان عنایت کنند. من یک موقعی فکر میکردم اگر بخواهیم با معرفت امام هشتم را زیارت کنیم چه باید کنیم؟ به ذهنم رسید همین زیارت مأثورهای که در مفاتیح هست، آدم که وارد میشود از ابتدا تا انتها کلماتی در آن وجود دارد، اگر همانها را با دقت آدم بخواند و توجه داشته باشد انشاءالله زمینه کسب این معرفت هم آماده میشود، اول که میرویم آن جلو و آن ضریح منور را میبینیم، توجه داشته باشیم که اذن دخولی میگیریم، اذن دخول یعنی اینکه طرف حاضر است، اذن میخواهیم بگیریم. اگر نباشد و نبیند و نخواهد سخن بگوید اذن گرفتن معنا ندارد. اذن از یک حاضر عالم قادر گرفته میشود و امام هشتم علیهالسلام همین حالت را دارد؛ برای همین است که در اذن دخول عرض میکنیم «اللهم انی اعتقد» برای من هیچ فرقی ندارد ایشان هست یا نیست. ایشان حاضر است، ناظر است و اصلاً خلفای تو «احیاء عندک یرزقون یرون مقامی و یسمعون کلامی و یردون سلامی»، اینها اعتقادات ماست، میبیند، میشنود، پاسخ هم میدهد حالا ما یک کارهایی کردیم که این کارها باعث شده خداوند یک پردهای انداخته که الان جواب سلام را نمیشنویم ولی خب لذت مناجاتش را انشاءالله با معرفت میبریم.
انتخابات همیشه مهم است ولی باز به حسب اوضاعی که در آن قرار داریم، ظاهراً از اهمیت مضاعفی برخوردار است و نیازمند دقتنظر و تدبیر بیشتری هستیم. و تواصی به حق و تواصی به صبر امروز بیشتر از همیشه مورد نیاز ماست. این فکر عوامانه از دوست فرهیختهای مثل شما به دور هست، عرض میکنم که به دوستانتان بگویید، به کسانی که به شما مراجعه میکنند و فکر میکردند که شورای نگهبان باید یک کاری کند که اتفاقی بیافتد، شورای نگهبان میخواهد چه کار کند؟ کار اصلی را مردم باید انجام دهند. شورای نگهبان هم انشاءالله باید به وظیفه خودش بدون مسامحه، با قاطعیت رفتار کند و عمل کند و کم نگذارد و اگر کم بگذارد مواخذ عندالله و معاقب در پیشگاه مردم است. اما کار نهایی با شورای نگهبان نیست.
پیامبر خدا (ص) که دارای علم لدنی بود و از باطن پروندههای افراد آگاه بود، میفرمود: «ان اقضی بینکم بالبینات و الایمان»، همین پروندههایی که جلوی من وجود دارد، براساس شواهد و مدارک قضاوت میکنم. شورای نگهبان هم که علم غیب ندارد طبیعتاً همینطور هست. یکسری پرونده میآید، ممکن است کسانی صلاحیت نداشته باشند، خدای نکرده تأیید شوند، ممکن هم هست کسانی صلاحیت داشته باشند و اشتباهاً پروندهای تشکیل شده باشد و یک عدهای براساس حجتی که بین خودشان و خدا هست؛ رأی به رد صلاحیت دهند که ممکن است تک و توک اتفاق بیفتد اما کار نهایی با شورای نگهبان نیست. کار نهایی با تکتک آرائی است که در صندوق میافتد. نتیجه نهایی آن چیزی است که مردم در صندوق میاندازند.
بزرگترین و تلخترین اتفاقی که در سال ۸۸ افتاد، متزلزل کردن همین نکته بود. هیچگاه در طول تاریخ انقلاب، کسی به خودش اجازه نداده بود تهمت تقلب به نظام بزند. همیشه اختلاف نظر، تخلف بوده و هست و خواهد بود؛ آنچه که اتفاق افتاد این بود، کسانی که از آنها انتظار نمیرفت که اصل اعتماد به نهادهای قانونی کشور را زیر سوال ببرند، این کار را انجام دادند. حمایتی که رهبری کردند، پافشاری که ایشان داشتند و امتحان سختی که این ملت در آن چند ماه پس دادند، به این معنا نبود که کاندیدای پیروز بدون مشکل بود، کاندیدای مغلوب مثلاً چهطور بود یا کار نهادهای قانونی بدون عیب بود. نه، انسان موجودی است با مجموعهای از خطاها و معایبی که هر کدام از ما ممکن است کم یا زیاد داشته باشیم. ایشان فرمودند من مدافع اصل نظام هستم، من مدافع اصل قانونگرایی هستم، اگر قرار باشد کسی اصل قانونگرایی را نپذیرد و بگوید آنچه را که من میگویم همان باید بشود؛ چه تضمینی وجود دارد که فردا شخص دیگری این ادعا را نکند. این آن نکته اصلی قضیه است، که اعتماد به نظام جمهوری اسلامی و نهادهای قانونی را هدف گرفته بودند.
همه افتخار ما و شما این بود در سخنرانی هم گفتند که از بیرون هم به ما اینطور نگاه میکنند. هنر ما تلفیق دموکراسی با دیانت است، اگر این هنر را داشته باشیم؛ یعنی خواستیم نشان دهیم در هر شرایطی به صندوق وفادار هستیم؛ ضمن اینکه به اصولمان وفادار هستیم. یادم هست برای انتخابات مجلس سوم ما جبهه بودیم، آن روز برای انتخابات به تهران آمدیم؛ اوضاع وخیمی بود، جنگ و درگیری بود، موشک در کشور میزدند،کشت و کشتار بود. نظام جمهوری اسلامی ایران زیر بار این نرفت که رأی مردم یک روز به عقب بیفتد، این اعتماد را حفظ کرد. بعد در شرایط عادی کسانی آمدند و خواستند این را هدف قرار دهند. این نکته اصلی بود که حضرت آقا از آن حمایت و دفاع میکردند و نگذاشتند این نقطه انحرافی در تاریخ انقلاب نضج بگیرد، رشد کند و خدای نکرده باب شود. اما در عینحال آن چیزی که مردم رأی میدهند و در صندوق میریزند همان تعیینکننده سرنوشت ماست.
حتماً کسانی تأیید و برخی رد میشوند، این بدین معنا نیست که تمامی کسانی که تأیید میشوند در یک درجه از صلاحیت هستند، شورای نگهبان کف صلاحیتها را تأیید میکند، ولی آن کسی که رأی میدهد نباید به کف صلاحیتها قناعت کند. این را باید به معنای واقعی کلمه به مردم ابلاغ کرد؛ ابلاغ لغوی و فرهنگ دینی را عرض میکنم. باید به مردم رساند از میان افرادی که هستند، شما مکلف و موظف هستید به تکلیف و وظیفه شرعی و ملی که بهترینها را انتخاب کنید.
این یک وظیفه است که از دوستان انتظار میرود با سخن نرم و بیان دلنشین بدون اینکه نیازی باشد، طرفداری از جناحی خاصی کنیم؛ چون ما بسیج هستیم و فقط طرفدار انقلاب، نظام و رهبری هستیم، حضرت آقا بارها فرمودند: این تقسیمبندیهایی که گاهی در فضای سیاسی کشور وجود دارد، تقسیمبندیهای جعلی است. اصلاً حقیقتی ندارد. بسیاری این طرف هستند که بدتر از آن طرفیها هستند، و برخی آن طرف هستند که پایبندتر از برخی در ایران هستند. وظیفه ما است این معیارهایی که رهبری جلوی چشم ما گذاشتند و مبتنی بر منطق و عقل است و چیزهای تعبدی هم نیست؛ اینها را بگذاریم جلوی خودمان و نسبت به اشخاص نمره دهیم. هر کسی نمره بیشتری آورد و پایبندی خودش را به قانون، نظام و مصالح ملی قبلاً اثبات کرده باشد به آنها رأی بدهید.
اما آن نکتهای که بنده تمایل داشتم در این جلسه بیشتر درباره آن صحبت کنیم این است که با برادران عزیزمان در جلساتی که در مجمع عالی،کمیسیون حقوقی و قضایی و بحثهای بین الاسلامی که داشتیم، مهمترین کاری که الان میتوانیم و باید انجام بدهیم، جذب نیرو و کادرسازی برای آینده انقلاب است. کشور ما، دین ما و نهضت ما به اندازه کافی دشمن دارد. آنچه که کم دارد دوست است، و ما باید بهعنوان بسیجی چتر گستردهای را بر فرازیم که تا میشود به شمار دوستان خود در جبهه انقلاب اضافه کنیم.
گاهی جناب آقای قرائتی در تلویزیون میگوید که جمله خوبی است؛ میگوید هر معتاد حداقل ده نفر را تریاکی میکند، کدام یک از ما توانستیم یک نفر را انقلابی کنیم؟ این واقعیتی است. زمانیکه پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم، امیرالمومنین علیهالسلام را برای تبلیغ دین به یمن میفرستاد، ضمن بیاناتی که داشتند این جمله ماندگار و نورانی را فرمودند: « یک نفر را اگر خدا به دست تو جذب بکند برای تو، از آنچه که آفتاب بر او تابیده بیشتر هست»[۱].
ما باید برای جذب نیرو برنامه خاصی داشته باشیم. شعار ارتش بیست میلیونی صرفا شعار نبود، شعاری مبتنی بر شعور و محاسبه بود. اگر ما این کار را نکنیم نمیتوانیم در مقابل دنیای کفر بایستیم. اول آن نکته را عرض کردم که اینجا بدفهمی اتفاق نیفتد. برادران بسیجی، ما دو وظیفه توأمان داریم که البته تشخیص مرز بین اینها گاهی دشوار است ولی هنر من و شما این است که وظیفهمان را تشخیص بدهیم و پای آن بایستیم. از یک طرف ما باید تسلط و تعصب نسبت به اصول انقلاب داشته باشیم، خجالت هم نمیکشیم اگر بگوییم به ولایت فقیه، امام، رهبری و به هشت سال دفاع مقدس تعصب داریم، و هنوز جانانه از آن دفاع میکنیم. بهطور شفاف مرزبندی داریم با آن کسانی که این اصل را قبول ندارند. خیلی بدون رودربایستی اگر کسانی هم سمت ما باشند ولی نسبت به این اصول مشکل داشته باشند ما به آنها میگوییم لکم دینکم ولی دین، خیلی سفت و محکم پای اصول میایستیم. مرزبندی با غیرخودیها داریم ولی در هر حال از این سو به دستور قرآن و روایات موظف برای جذب قلوب هستیم.
ما تابع دینی هستیم که میگوید از وجوهات بیتالمال برای تالیف قلوب کفار صرف کنید. ولی امر حق دارد از سهم مسلمانان بکاهد به کفار بدهد برای اینکه دل آنها را نرم کند و زمینه را برای جذبشان فراهم کند. تا میتوانیم باید مثل جبهه نیرو جذب کنیم، برادرانی که جبهه بودند دیدند ما با دو چشم خودمان دیدیم و زندگی کردیم. با کسانی سابقههایی داشتند که برای شما غیرقابل تصور است، به جبهه آمدند، جذب جبهه شدند و چه تحول، تکامل و مرگی نصیب آنها شد؛ مرگی که آرزوی بزرگان دین بوده است. در جبهه هیچکس را به خاطر اینکه نماز نمیخواند از جبهه بیرونش نمیکردند. بنده دیدم و همسنگر بودم با کسانی که نماز خواندن بلد نبودند و مدتها نماز نمیخواندند ولی در آخر یک بسیجی نمونه، معیار و یک برکت جنگی شدند. این نفس امام بود که آدمها را اینطور جذب میکرد. اگر قرار بود شما که اهل نماز شب هستید، وقتی ببینید همسنگر شما نماز صبح نمیخواند و همینطور در کیسه خوابش خوابیده، و یک لگد به او بزنید و دفعش کنید دیگر چیزی باقی نمیماند.
ما موظف هستیم ضمن مرزبندی، صلابت و تعصب نسبت به اصول، انعطاف لازم را داشته باشیم. انعطاف نه انفعال، انفعال زشت و مذموم است. همان چیزی که قرآن به آن انشراح گفته؛ انشراح صدر در مقابل خودیها با انفعال در مقابل غیرخودیها فرق دارد، به همان اندازه که آن بد است، این خوب است. به همان اندازه که از آن نهی شده به این امر شده است. و الا من و شما میدانیم اگر قرار باشد خطکشیهایی بکنیم که فقط خود ما در آن جا بگیریم، کسانی هم خطکشیهایی خواهند کرد که فقط خودشان در آن قرار خواهند گرفت.
مرحوم کلینی در جلد اول اصول کافی بابی را تحت عنوان باب درجات الایمان باز نموده است. چند روایت آنجا است که واقعاً نیاز امروز ماست. در یکی از این روایات راوی نقل میکند که امام صادق علیهالسلام به من دستور داد به فلان شهر برو و از وضعیت شیعیانی که آنجا هستند یک گزارشی برای من تهیه کن و بیاور. من به آنجارفتم و از ماموریت برگشتم. راوی میگوید من رفتم و خسته بودم، شب بود به خانه رفتم تا استراحتی کنم و فردا گزارش کار را به امام بدهم، در بستر آرامیده بودم، هنوز خواب و بیدار بودم که دیدم دست گرم و نوازش محبتآمیز امام صادق علیهالسلام کنار بستر من است. بلند شدم، با نگرانی و هیجان، به آقا عرض کردم که آقا اجازه میدادید من فردا میرسیدم؛ امام فرمودند که نه، من میدانستم شما آمدید و خسته هستید، آمدم تا گزارش کار را زودتر بگیرم. در این روایت است که امام از ایشان پرسید آنجا چه خبر بود؟ راوی میگوید: به امام گزارش دادم و گفتم که آنجا شیعیانی با این خصوصیات و شرایط هستند، ولی من از آنها خوشم نیامد، میگوید: امام صادق یک حالت تغیری پیدا کردند و به من فرمودند: شیعه ماست، مسلمان است و تو از آنها خوشت نمیآید؟ این حرف یعنی چه؟ به امام عرض کردم به خاطر اینکه آن ولایت ناب و اعتقادات خالصی که ما داریم آنها ندارند و از نظر درجه خیلی پایینتر هستند. امام فرمودند که خب آیا این دلیل موجهی است برای اینکه تو بگویی من از آنها خوشم نمیآید؟ تو هم در درجهای نیستی که ما هستیم خوب است که من نیز برگردم و بگویم از تو خوشم نمیآید. من هم در درجهای نیستم که پیامبر بوده است، خوب است این را به من بگویند. بعد این جمله را فرمود که ایمان مثل یک نردبان ده پله است، هر کسی در یک پله است. ولی هر کسی که روی نردبان است مؤمن است و باید جذبش کرد. حضرت فرمود آن کسی که در پله نهم است نباید کسی که در پله هشتم است را لگد بزند و پرتش کند پایین و بگوید تو از ما نیستی. فرمود بلکه برفقاً، با مهربانی، با لطف دستش را بگیرد، و او را یک پله بالاتر بیاورد.
باید با سعه صدر و جذابیت افراد را به سازمان بسیج حقوقدانان جذب نمایید
این مرام ماست و امروز ما برای بسیج محتاج چنین نهضتی هستیم. خدا نکند رفتار، کردار و گفتارمان یک موقعی طوری باشد که کسی را فراری بدهد، آن که هیچ. آن چیزی که برای ما مهم است، این هست که بتوانیم افراد را با جان و دل به این قافله نورانی جذب کنیم. واقعاً تعهد کنید با خودتان پنج نفر را به سازمان بسیج حقوقدانان اضافه کنید. هستند کسانی که همین عقاید، مرام و عقیده شما را دارند ولی با بسیج مرتبط نیستند. ما خودمان همین کار را کردیم. هم در تشکیلات اداری سازمان بسیج حقوقدانان، هم در شوراهایی که داشتیم، همه دوستان عزیز با هر گرایشی به آن اصول پایبند هستند سعی کردیم با انشراح صدر و با آغوش باز بپذیریم و در خدمتشان باشیم. خطکشیهای جعلی را که حضرت آقا یک موقعی اسم آن را قبیلهگرایی (قبیلهگرایی سیاسی) گذاشتند. ما سعی کردیم این را در میان جمع خودمان حاکم نکنیم و از شما دوستان هم همین انتظار را داریم که با آغوش باز راه را باز کنید. یک جملهای است در حکمتها و کلمات قصار امیرالمومنین علیهالسلام که جای تأمل دارد، فرمود: اگر شما روی خوش به نزدیکان خودتان نشان ندهید بیگانگان برای اینها آغوش باز میکنند. حضرت امیرالمومنین یک هشدار داده است که اگر ما سعه صدر و جذابیت برای بسیج نداشته باشیم، تشکلهای دیگری که شما میشناسید اینها آغوش باز میکنند، و کمکم ریزش پیدا میکنیم.
ما به دنبال رویش روز به روز و مستمر در بسیج حقوقدانان هستیم. و حتی یک ریزش برای ما قابل تحمل نیست. البته ریزش طبیعی است، خدای ناکرده اتفاق ممکن است بیفتد ولی برای ما قابل قبول نیست. دوستان عزیز حتماً این را بهعنوان یک سیاست در برنامه کاری خودتان بگذارید، دوستان را به بسیج حقوقدانان جذب کنید. من خواهشم این است که بهطور دلسوزانه و جدی بنشینید و برنامههایی که به ذهنتان میرسد را بنویسید و بفرستید. برادرانی که آنجا هستند، دوستان جوان و فاضلی هستند. دوست دارند هر چه بیشتر کار کنند. بدون اینکه هیچ تعلقی به این طرف و آن طرف داشته باشند. ما نه تعلق به کسی داریم و نه تعهد به کسی. تعهد و تعلقمان فقط نسبت به نظام اسلامی است. هر چیزی که فکر میکنید در این سازمان مقدس باید دنبال شود، واقعاً وظیفه خودتان بدانید، منتقل کنید و ما هم تا جایی که میتوانیم دنبال این هستیم که این پیشنهادات شما عملی بشود.
[۱] رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ـ لعليٍّ عليه السلام لَمّا بَعَثَهُ إلَى اليَمَنِ: يا عليُّ، لا تُقاتِلَنَّ أحَدا حتّى تَدعُوَهُ، و ايمُ اللّه لَأن يَهدي اللّه على يَدَيكَ رجُلاً خَيرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَت علَيهِ الشَّمسُ و غَرَبَت، و لَكَ وَلاؤهُ يا عليُّ: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ هنگامى كه على عليه السلام را به يمن فرستاد ـ فرمود: اى على! هرگز با كسى جنگ مكن مگر اينكه قبلاً او را [به اسلام] دعوت كرده باشى كه به خدا سوگند، اگر خداوند كسى را به دست تو هدايت كند برايت بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع و غروب مى كند؛ و تو بر شخص هدايت شده ولايت دارى، اى على.